با اتوبوس آدم میآوردند تا ارز بگیرند/ وزارتخانهها برای مخالفت با پیشنهاد دولت لابی میکردند! / با تهدیدات ترامپ، جو کشور به هم ریخت/ گروههای تروریستی منطقه ارزشان را از داخل ایران تامین میکردند! / شرایط جنگی است، اقتصاد آزاد را فراموش کنید
ما نمی توانستیم به کسی که میخواهد دلار بخرد و در خانه نگه دارد، ارز بدهیم. یا کسی که می خواهد قاچاق وارد کند، ما نمی توانیم به او ارز بدهیم. بدتر از این، گروههای تروریستی بودند که با ما نیز در منطقه می جنگیدند و ایران را بهترین نقطه برای تأمین ارز خود می دانستند. در واقع هیچ کنترلی نبود که اگر کسی ارز می خرد، برای چه می خرد. مجموعه این اتفاقات، دولت را به این نقطه رساند که باید تصمیمی بگیرد، چون شرایطی به وجود آمده بود که از اوایل فروردین ماه، ارز جهش خود را به صورت نجومی آغاز کرده بود.
پایگاه خبری تحلیلی فردا: اسحاق جهانگیری در گفتگویی تفصیلی به بیان برخی مسائل در رابطه با نرخ ارز، تهدیدات ترامپ و دیگر مسائل پرداخته است که بخش هایی از آن در ادامه خواهد آمد:
وقتی ما به دولت آمدیم، با سه نرخ ارز روبهرو بودیم. یکی نرخ ارز مرجع بود که در شهریور ۹۲ حدود ۱۲۲۶ تومان بود. دوم ارز مبادلهای بود که ۲۴۷۷ تومان بود. ارز سوم نیز ارز آزاد بود که حدود ۳۲۰۰ تومان بود. اوایل شهریور، با اینکه دولت تازه تشکیل شده بود، تصمیم گرفت اولا سه نرخ را به دو نرخ تبدیل کند. جهت گیری ما این بود که هر چه می توانیم رانت هایی را که در کشور وجود دارد، از بین ببریم. فکر می کردیم اگر مسائل بانکی ما حل شود، می توانیم ارز را تک نرخی کنیم و بانک ها نیز کارها را انجام بدهند. این کار مدتی طول کشید. بعد از برجام نیز به دلیل عدم کارکرد بین بانک های خودمان و بانک های خارجی، این امر به تأخیر افتاد.
بعد از به قدرت رسیدن ترامپ و آغاز تهدیدات، جو روانی اقتصاد کشور بهم ریخت. او به گونه ای صحبت می کرد که بازارها را تحت تاثیر خود و حرف هایش قرار بدهد. در نتیجه، تحت تأثیر این جو روانی چندین تقاضا با ماهیت مختلف در بازار شکل گرفت. در نتیجه تقاضا بیشتر از عرضه ارز در کشور شد. اولین تقاضای به وجود آمده این بود که یک عده ارز می خریدند و در خانه نگهداری می کردند. از نیمه دوم سال ۹۶ روزبه روز این تقاضا افزایش یافت. تقاضای دوم این بود که ارز می خریدند و به بیرون از کشور می بردند و در کشورهای دیگر سرمایه گذاری می کردند. تقاضای سوم کسانی بودند که ارز می خریدند تا تأمین کننده کالای قاچاق باشند. این تقاضاها وجود داشت. از آن طرف، در عرضه، ما وقتی محاسبه می کردیم، می دیدیم که سالانه باید مازاد ارز داشته باشیم. زیرا ۵۰ میلیارد دلار صادرات نفت داریم. ۴۵ میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داریم. کل کالایی که رسمی وارد کشور می شود ۵۳ میلیارد دلار است. ۲۵ میلیارد دلار نیز خدمات داریم. مثل ارز مسافر و... اینها نشان می داد که ما باید مازاد ارز داشته باشیم. پس چرا در این میان تقاضا از عرضه پیشی گرفته و ما نمی توانیم این بازار را تأمین کنیم؟ علت تقاضاهایی بود که به هیچ عنوان قابل ثبت نبودند. یک بخش دیگر تهیه اسکناس ارزی بود. در واقع در بازار، تقاضا برای اسکناس ارزی به شدت افزایش یافته بود. مردم به صرافی ها مراجعه کردند و یورو و دلار می خواستند. تقاضا برای اسکناس دلار بالا بود ولی عرضه کم بود. چون ما بعد از روی کار آمدن ترامپ برای تأمین اسکناس با محدودیت جدی روبهرو بودیم. ما اسکناس را از کشورهای اطرافمان تأمین می کردیم، بسیار محدود شده بود. خب تقاضا بالا و عرضه اسکناس سخت شده بود.
به این نتیجه رسیدیم که باید یک قیمت رسمی برای ارز تعیین کنیم و بگوییم کسی که می خواهد کالایی وارد کشور کند، ما ارز او را تأمین می کنیم و تقاضاهای دیگر را که در ابتدا اشاره کردم از بازار حذف کنیم. چون ما نمی توانستیم به کسی که میخواهد دلار بخرد و در خانه نگه دارد، ارز بدهیم. یا کسی که می خواهد قاچاق وارد کند، ما نمی توانیم به او ارز بدهیم. بدتر از این، گروههای تروریستی بودند که با ما نیز در منطقه می جنگیدند و ایران را بهترین نقطه برای تأمین ارز خود می دانستند. در واقع هیچ کنترلی نبود که اگر کسی ارز می خرد، برای چه می خرد. مجموعه این اتفاقات، دولت را به این نقطه رساند که باید تصمیمی بگیرد، چون شرایطی به وجود آمده بود که از اوایل فروردین ماه، ارز جهش خود را به صورت نجومی آغاز کرده بود. من خودم دو جلسه با اقتصاددانان بیرون از دولت، چه از جناح اصولگرا و چه جناح اصلاح طلب گذاشتم. نظرات مختلفی گفته می شد ولی حرف اصلی این بود که دولت باید تصمیم جدی بگیرد. تیم اقتصادی دولت نیز بر این نظر بود که ما باید یک نرخ واحد اعلام بکنیم.
از زمانی که دسترسی ها به اسکناس کمتر شده و نتوانستیم متناسب با تقاضا اسکناس تامین کنیم قیمت ارز بالا رفت. پس ما مجبور بودیم که تقاضاها را محدود کنیم و بگوییم اگر کسی می خواهد اسکناس بخرد باید بیاید و ثابت کند مسافر است و به اندازه سایر بخرد اما این کار شدنی نبود. راه دیگر سهمیه نفتی بود مثلا می گفتند که هر کسی که می خواهد اوز بخونه بیشتر از این عدد نمی تواند حیی شنیدیم که گفتند عده ای هستند افراد را با اتوبوس می آورند تا از بگیرند. این هم شدنی نیست، پس باید این تقاضاها را حذف می کردیم. ارانه حذف این تقاضاها این بود که باید ارز را تک نرخی کنیم. البته ممکن است که در این طرح، برخی از نیازهای واقعی مردم دیده نشده باشد.
هیچ کس نیست که بگوید کشوری که در شرایط جنگ است، اقتصادش باید اقتصاد آزاد باشد. حتما محدودیت هایی دارد. به دلیل اینکه تأمین نیازهای مردم، به موضوع اصلی بدل میشود. و وقتی این اتفاق می افتد، خود به خود بحث کنترل و سهمیه بندی پیش می آید. ما الان فکر میکنیم با تدابیری می توانیم به سمت کنترل خیلی شدید برویم. به نظرمان با کنترل برخی مسائل میتوانیم این دورهی سخت را پشت سر بگذاریم. طبعا به نسبت شرایط جدید و افزایش سختی های جدید، محدودیت ها نیز بیشتر خواهد شد و کنترل ها و نقش دولت افزایش خواهد یافت. این طبیعت شرایط پیش روی کشور است. به هیچ وجه سیاست راهبردی نیست. اما در این شرایط راهی جز این وجود ندارد.
تغییر کابینه با رئیس جمهور است. هیچ کس به غیر از شخص رئیس جمهور تصمیم گیر نیست. رئیس جمهوری نیز این موضوع را به هیچ کس تفویض نمی کند. تغییر مجموعة همیشه مثبت است. من هیچ وقت خودم از تغییر در کابینه نگران نیستم. فکر میکنم تغییر می تواند یک پتانسیل و روحیه جدید به سیستم دولت بدهد. این به معنای این نیست فردی که قبلا کار می کرد، ضعیف بوده و باید تغییر می کرده. گاهی به علت تغییر سیاست ها و شرایط باید در هیات دولت نیز یک جابه جایی و تغییر اتفاق بیفتد. اما به هر حال شخص رئیس جمهور است که باید در این زمینه به جمع بندی برسد.
رئیس جمهور روی آن لایحه (تفکیک وزارتخانه) خیلی حساس بود. با توجه به شرایط فعلی کشور ما نیازمند کنترل بیشتر سیاستها هستیم. با آن لایحه می خواستیم تغییراتی را در ساختار دولت اجرا کنیم. ولی مجلس براساس نظرات کارشناسی قبلی خود با آن لایحه مخالفت کرد. اگر آن لایحه، تصویب می شد، همزمان با آن، رئیس جمهور تغییرات دیگری نیز انجام میداد.
او در پاسخ به این سوال سازندگی که شایعه شده که خود وزارتخانه هایی که در معرض تفکیک بودند، تلاش کردند، لایحه رأی نیاورد گفت:
شایعه نیست واقعی است، بالاخره وزارتخانه ها کارشان همین است
این ضعف دولت نیست که نمی توانند از لایحه خود دفاع کند؟
چراضعف دولت هم هست. بالاخره هیچ یک از اعضای دولت، آشکارا نمی گویند که من با این کار دولت مخالف هستم. ولی وقتی در جمع خصوصی می نشینند و نظر کارشناسی خودشان را می گویند، آنگاه مغایر نظر دولت، نظر می دهند. حتی مجموعه هایی بودند که خارج از دولت بودند و مخالف تفکیک وزارتخانه ها بودند. آنها نیز می رفتند و با نمایندگان حرف می زدند. برخی از نهادهای مدنی با این تفکیک مخالف بودند و در این زمینه فعالیت نیز داشتند.
آیا سیاست خارجی را تمام شده می دانید؟
خب شرط موفقیت در سیاست خارجی مدیریت در داخل کشور است. اگر می خواهیم آقای ظریف به خوبی کارش را پیش ببرد. باید در داخل انسجام داشته باشیم امیدوار هستید که این شرایط جنگی را بگذرانیم. حتما این دوره را پشت سر می گذاریم. اگر یک مدیریت خوبی در داخل صورت بگیرده نیروها نیز منسجم باشند و امید مردم افزایش یابیده رئیس جمهور آمریکا متوجه می شود که سیاست هایش تنها موجب بهم ریختن ایران شده، بلکه سبب پیشرفت و رشاد اقتصاد شد. اگر چنین پیامی به آمریکا مخابره شود، آنها وارد این مساله می شوند که با چنین دولتی و کشوری بابل مذاکره کند. راه، راه مذاکره و گفت و گو است.
دیدگاه تان را بنویسید