موقعیت حساس کنونی و ضرورت فسادستیزی /خطر ظهور طبقه ممتازهی جدید در جمهوری اسلامی را جدید بگیریم! / مبارزه با فساد درد دارد/ اگر علم عدالتخواهی از دست انقلابیها بیفتد، آمدنیوزها میداندار میشوند/ چرا اصولگرایان مصلحتهای خلاف حق را کنار نمیگذارند؟
مبارزه با فساد استثناپذیر و زماندار نیست، یک تاکتیک نیست. بنابراین این ادعا که «امروز وقتش نیست» از کسی نباید پذیرفته شود و «موقعیت حساس کنونی» نباید مانع برخورد با فسادها شود. مردم وقتی احساس میکنند برادر رییسجمهور و برادر معاون اول به دلیل فساد مورد بازخواست قرار میگیرند، احساس شعف میکنند. وقتی میشنوند که ویلای فلان وزیر به دلیل تخلف خراب شده است یا ویلای فلان سرلشکر به بیتالمال بازگشته است، به نظام امیدوار میشوند.
سخن مدیر مسئول؛ محمدصالح مفتاح: در روزهای اخیر انتشار خبر برخورد با تصرف غیرقانونی ویلای لواسان توسط سرلشکر فیروزآبادی واکنشهای متفاوتی را برانگیخت. تقریبا در همه موارد کسی موافقت رسمی با این تصرف ۲۵ ساله نداشت، اما درباره نوع واکنشها دیدگاههای متفاوتی وجود داشته است. برخی افراد به منافع یا اهداف پنهان در افشای این فساد تاکید و برخی بر افشاگریها نقد وارد میکردند و برخی دیگر نیز از اولویت نبودن این موضوع در مقایسه با سایر موارد فساد در کشور سخن گفتند. در این باره ذکر چند نکته ضروری است:
۱- دو قطبی فقر و غنا از زیربناییترین هشدارهای امام خمینی برای دوران پس از خودشان بوده است. در سال ۱۳۸۰ رهبر معظم انقلاب ضمن به خطر درآوردن آژیر خطر درباره بروز فساد مالی، پیام ۸ مادهای را هم در ۶ آبان ۱۳۸۰ صادر کردند و گفتند: «اعتماد عمومی به دستگاههای دولتی و قضائی در گرو آن است که این دستگاهها در برخورد با مجرم و متخلف قاطعیت و عدم تزلزل خود را نشان دهند» و تاکید کردند: «به مسئولان خیرخواه در قوای سه گانه بیاموزید که تسامح در مبارزه با فساد، بنوعی همدستی با فاسدان و مفسدان است.» همچنین خواستند: «به دست اندرکاران اینمهم تاکید کنید که بجای پرداختن به ریشهها و امالفسادها به سراغ ضعفا و خطاهای کوچک نروند و نقاط اصلی را رها نکنند.» این ضرورتها همچنان باقیست و مانیفست مبارزه با فساد در جمهوری اسلامی باید باشد.»
۲- خطر بروز فساد در میان مسئولان چند وجهی است: اعتماد مردم را از بین خواهد برد؛ در میان مسئولان رفاهطلبی و مسابقه اشرافیگری به راه خواهد انداخت؛ رفاهزدگی ما را از پیگیری آرمانهای انقلاب اسلامی دور خواهد کرد و این تبعیضات آشکار مردم را به مخالفت با اصل نظام خواهد کشاند. «در دوران بازسازی، خطر دنیاطلبی بیشتر از همیشه است. در دوران بازسازی، ثروتها انباشته میشود؛ چون دوران بازسازی، دوران تراکم کارها، دوران انباشت ثروتها، دوران افزایش فعالیتهای اقتصادی و دورانی است که اگر کسی میتواند تلاشی بکند و حرکتی اقتصادی بکند، راه برای او باز است. در چنین دورانی، آدمهایی که اهل دنیا هستند، آدمهایی که دلشان در بند زخارف دنیوی است، آدمهایی که منافع شخصی خود را بر منافع کشور و ملت و مصالح انقلاب ترجیح میدهند، دستشان باز است، برای اینکه بتوانند خدای نکرده به سمت اشرافیگری و زراندوزی و جمع مال و منال و سوءاستفاده بروند. دوران بازسازی، دوران شکوفایی و پیشرفت ملت و دوران ساختن کشور است. اما در همین حال، این دوران، دوران خطر گرایش آدمهای ضعیف به سمت اشرافیگری و تجمل و انباشت ثروت و سوءاستفادهی اقتصادی است. لذا همه باید خیلی مراقب باشند؛ هم مسؤولان و هم آحاد مردم.» (۱۳۷۶/۰۱/۰۱- بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی)
۳- این رفاهزدگی و اشرافیگری میتواند باعث بروز طبقه ممتازهی جدیدی در جمهموری اسلامی هم بشود که برخی نشانههای آن نیز متاسفانه آشکار شده است. مدارس غیرانتفاعی که به دلیل شهریههای بالا فقط افرادی را با پول و مصاحبههای حضوری میپذیرند و کم کم به ایجاد شکاف میان مردم منتهی میشوند. مخالفتهای رهبر انقلاب با گسترش مدارس غیرانتفاعی و کاهش کیفیت مدارس دولتی و تعطیلی مدارس استعدادهای درخشان به همین دلیل است که متاسفانه باعث بروز شکافهای نسلی و طبقاتی در آینده هم خواهد شد که رشد افراد صرفا از طریق ورود به مدارس طبقه خاص صورت خواهد پذیرفت (البته شرح آن در جای دیگری است) «در مقابلهی با متخلف، نباید کوتاهی و اغماض کرد، تا کسانی که از آن تخلف زیان میبینند، امیدوار شوند. وقتی ما میگوییم دستگاه - چه دستگاه قضایی، چه دستگاه قانونگذاری و چه دستگاه انتظامی و غیره - با کسانی که با ثروتهای عمومی بازی میکنند و برای دست انداختن به درآمدهای ناپاک و نامشروع حدی قائل نیستند، باید برخورد کند، به خاطر این است. کسانی هستند که تلاش میکنند و حقیقتا در صدد این هستند که طبقهی ممتازهی جدیدی در نظام جمهوری اسلامی به وجود آورند. به خاطر انتخابها و انتصابها و زرنگیها و دست و پاداریها و مشرف بودن بر مراکز ثروت، و از طریق نامشروعی که با زرنگی آن را یاد گرفتهاند، به اموال عمومی دست بیندازند و یک طبقهای جدید - طبقهی ممتازان و مرفهان بیدرد - درست کنند. نظام اسلامی، با مرفهان بیدرد و معارض و مخل، آنطور برخورد سختی کرد؛ حال از درون شکم نظام اسلامی، یک طبقهی مرفه بیدرد جدید طلوع کند! مگر این شدنی است؟! به فضل پروردگار، مخلصان انقلاب و اسلام نخواهند گذاشت که چنین انحرافهای بزرگی به وجود آید.» (۱۳۷۶/۰۴/۲۵- بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان نیروی انتظامی)
۴- مبارزه با فساد استثناپذیر و زماندار نیست، یک تاکتیک نیست. بنابراین این ادعا که «امروز وقتش نیست» از کسی نباید پذیرفته شود و «موقعیت حساس کنونی» نباید مانع برخورد با فسادها شود. مردم وقتی احساس میکنند برادر رییسجمهور و برادر معاون اول به دلیل فساد مورد بازخواست قرار میگیرند، احساس شعف میکنند. وقتی میشنوند که ویلای فلان وزیر به دلیل تخلف خراب شده است یا ویلای فلان سرلشکر به بیتالمال بازگشته است، به نظام امیدوار میشوند. مردم فساد را میبینند و عدم برخورد شفاف و جدی در برخورد با آنها باعث میشود که سلامت اکثریت مسئولیت هم دیده نشود و مردم آنها را تعمیم دهند. وجود فساد و عدم برخورد با آن باد موافقی است که در بادبان کشتی ضدانقلاب میافتد و به آن حرکت میدهد. صرف سلامت در راس نظام هم مردم را راضی نمیکند که بگوییم رهبری سالم است، اما افراد دیگر در نظام فاسد هستند! وقتی مردم میشنوند که رئیس جمهور یا معاون اول او یا سایر مسئولین تراز اول کشور از طریق رانت صاحب منافعی شدهاند، و کسی از آنها پیگیری نمیکند، چگونه انتظار داریم که امیدوار بمانند؟ اگر به فکر کاستن از آلام مردم و مقابله با جریانات سوءاستفادهچی هستیم، امروز وقت مبارزه با فساد است و هر تاخیر در مبارزه با فساد، هم عقوبت شرعی دارد و هم نظام اسلامی در معرض براندازی قرار میدهد. «الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم»
۵- مبارزه با فساد درد دارد. ریزش ایجاد میکند. فلان سردار و فلان رئیس یا وزیر را میرنجاند. نباید ترسید. «با آغاز مبارزهی جدّی با فساد اقتصادی و مالی، یقیناً زمزمهها و بتدریج فریادها و نعرههای مخالفت با آن بلند خواهد شد. این مخالفتها عمدتاً از سوی کسانی خواهد بود که از این اقدام بزرگ متضرر میشوند و طبیعی است بددلانی که با سعادت ملت و کشور مخالفند یا سادهدلانی که از القائات آنان تاثیر پذیرفتهاند با آنان همصدا شوند. این مخالفتها نباید در عزم راسخ شما تردید بیفکند.» مبادا این تردیدها باعث شود که نارضایتی عمومی مردم به قیمت رضایت خواص فاسد بخریم و مصداق آن سخن امیرالمومنین شویم که فرمود: «احب الامور الیک اوسطها فی الحق و اعمها فی العدل و اجمعها لرضی الرعیة فان سخط العامة یجحف برضی الخاصة و ان سخط الخاصة یغتفر مع رضی العامه» «باید دوستداشتنی ترین کارها نزد تو کاری باشد که بهترین از جهت حق و عمومیترین از نظر عدالت است و بیشترین رضایت مردمی را به دنبال بیاورد؛ زیرا نارضایتی عمومی رضایت خواص را از بین میبرد و نارضایتی خواص با رضایت عمومی مردم جبران میشود.»
۶- پرچم عدالتخواهی و مبارزه با فساد باید در دست انقلابیون باشد. باید مردم بدانند که اکثریت جریان انقلابی، از آرمانها فاصله نگرفته است. نقد جریان انقلابی، دلسوزانه است و اصل نظام و ارزشهای آن را مورد نقد قرار نمیدهد. و در برخورد با مصادیق بیعدالتی، منصفانه عمل میکند. اگر این علم از دست انقلابیها بیفتد، فیکنیوزها میداندار میشوند و با دروغپراکنی و تعمیمهای غیرواقعی مردم را از جمهوری اسلامی ناامید میکنند. از ضرورتهای اصلاح در جریان اصولگرایی و تحقق نواصولگرایی آن است که مصلحتسنجیهای خلاف حق کنار گذاشته شود و روند اصلاح -حتی در میان خودیها- با پرچم انقلابی آغاز شود. این روند، امید و اعتماد مردم را نیز به اصولگرایان بازخواهد گرداند.
دیدگاه تان را بنویسید