اگر روال هستهای دولت قبل ادامه پیدا میکرد جنگ رخ میداد!
توافق هسته ای، علاوه بر فشارهای خارجی عمدتاً از ناحیه امریکا و اسرائیل، با بی مهری برخی جریانهای ولو اقلیت داخلی هم روبه رو است. مضاف بر اینکه برخی چهرههایی که خود تا همین چند هفته پیش مدافع آن بودند به یکباره علم انتقاد برداشته و برجام را با ترکمنچای شبیه سازی میکنند. در این باره با جاوید قربان اوغلی دیپلمات سابق کشورمان گفتگو کرده ایم.
روزنامه ایران: توافق هسته ای، علاوه بر فشارهای خارجی عمدتاً از ناحیه امریکا و اسرائیل، با بی مهری برخی جریانهای ولو اقلیت داخلی هم روبه رو است. مضاف بر اینکه برخی چهرههایی که خود تا همین چند هفته پیش مدافع آن بودند به یکباره علم انتقاد برداشته و برجام را با ترکمنچای شبیه سازی میکنند. در این باره با جاوید قربان اوغلی دیپلمات سابق کشورمان گفتگو کرده ایم.
بعد از خروج امریکا از توافق هستهای، هجمههای زیادی به دولت وارد شد و چهرههایی که پیش از این از برجام حمایت کرده بودند، به شکل غیر قابل انتظاری به مخالفت با آن برخاستند... این مواضع در شرایط کنونی با چه هدفی مطرح میشود؟ برجام توافقی بود که با تصمیم مقامات بلندپایه نظام حاصل شد و چنان که مقامهای دولت و مذاکره کننده کراراً مطرح کردند، مقام معظم رهبری در جریان تمام نکات مهم این توافق قرار داشتند و بعد از تأیید ایشان مذاکره کنندگان مجاز میشدند تفاهمات به دست آمده را نهایی کنند. یعنی به عبارت دیگر هیچ توافقی انجام نمیشد مگر اینکه رهبری در جریان ریز جزئیات آن باشند. خب الان با شرایطی که در نتیجه خروج امریکا از برجام به وجود آمده، فرصتی برای برخی فراهم شده تا کلیت این توافق را زیر سؤال ببرند. یعنی کسانی که با تصمیم نظام مجبور شدند در لاک دفاعی فرو روند و دستاورد بزرگ برجام آنها را به سکوت واداشته بود، حالا فرصت حمله به برجام را پیدا کردهاند. این در حالی است که دولت آقای روحانی در مواجهه با خروج امریکا از برجام با هوشمندی در برجام ماند و با رایزنی با مقامهای بالای نظام به شکل عاقلانهای فضا را مدیریت کرد. دولت در شرایطی زیر تیغ انتقادات تند و تیز مخالفان همیشگی برجام قرار گرفته که برخی از چهرههای ارشد اصولگرا در شرایط کنونی این توافق را زیر سؤال برده و آن را بدتر از توافق «ترکمنچای» توصیف کردهاند. این در حالی است که برخی از این منتقدان پیش از این در زمره حامیان جدی برجام به شمار میرفتند... خب در حالی که همه میدانیم این توافق با تصمیم سطوح بالای نظام به دست آمده و اینک با کارشکنی امریکا مواجه شده است، انتقادات این چهرهها با چه منطقی مطرح میشود؟ انتقادات دکتر ولایتی از چند منظر قابل بحث است. اول اینکه ایشان از جمله کسانی بود که آقای ظریف را بخوبی میشناسد و حداقل دکتر ولایتی میداند که آقای ظریف در مذاکرات مربوط به قطعنامه ۵۹۸ کلیدیترین عضو هیأت ایرانی مذاکره کننده و عملاً دست راست آقای ولایتی بود. هیچ کس بهتر از آقای ولایتی نمیداند که آقای ظریف تا چه اندازه در کارش حرفهای است و به عنوان یک علاقهمند به وطن، منافع کشورش برایش در اولویت است و هیچ گاه به عقب قدم برنمیدارد. چنان که در مذاکرات هستهای اتفاق افتاد. از سوی دیگر نکتهای که نباید از آن غفلت کرد، این است که دکتر ولایتی به عنوان موقعیتی که در قامت مشاور مقام معظم رهبری در امور بینالملل دارد، محتملاً در خلال مذاکرات هستهای در جریان جزئیات این مذاکرات قرار گرفته است ولو به صورت غیر رسمی بوده باشد. خب ایشان با علم به این جزئیات بارها در طول مذاکرات و پس از آن به دفاع از توافق هستهای پرداخت و بر این هم اذعان داشت که برجام هم همچون سایر توافقات بینالمللی بر پایه بیاعتمادی گذاشته شده و همه کشورها بر اساس نفع ملی خودشان مذاکره میکنند و میکوشند سهم خودشان را به دست آورند.
از این منظر اظهارات دکتر ولایتی عجیب به نظر میرسد، ولی یک نکته مهمتری هم که وجود دارد، آن است که ایشان به عنوان یک چهرهای که نه فقط مسئولیتهای مهم داشته و ۱۶ سال وزیر امور خارجه بوده بلکه به عنوان یک چهره دانشگاهی و علمی شناخته میشود که با تاریخ، ادبیات و روابط بینالملل آشناست و کتابهای متعدد هم در مورد تاریخ نوشته است. مقایسه ایشان درباره برجام با قرارداد ترکمنچای با این پشتوانه علمی به اندازهای شگفتآور است که تنها میتوان گفت: شاید تنها یک لغزش کلام بوده است. زیرا اگر بخواهیم این حرف دکتر ولایتی را مبنا قرار دهیم، تفسیرش این است که بلاتشبیه در دوره پادشاهی فتحعلی شاه هستیم و در یک جنگی که همه میدانیم به دلیل جهالت شاه وقت حاصل شد، با نظام کنونی و رهبران کنونی ما مقایسهای صورت گرفته است یعنی میرزا حسن خان شیرازی که در آن موقع مجبور شد ایروان و نخجوان را در نتیجه این توافق واگذار کند، با محمدجواد ظریف مقایسه شود؛ بنابراین از این منظر شبیه سازی برجام با ترکمنچای را باید اهانت به نظام دانست. این مقایسه در حالی صورت گرفته که دولتمردان امریکا از جمله شخص آقای ترامپ بارها در انتقاد از برجام گفته است که ظریف سر امریکا و جان کری را کلاه گذاشته است. فکر میکنم نهادهای نظارتی کشور باید فارغ از جایگاه آقای ولایتی، ایشان را برای پاسخگویی درباره این مقایسه ناصواب وادار به پاسخگویی کنند. چنانکه اشاره کردید، حتماً این چهرهها در جریان وقوف رهبری نسبت به جزئیات برجام هستند بنابراین تکرار انتقادات آن هم با چنین تشبیهی چه معنایی میتواند داشته باشد؟ اگر زمانی مقام معظم رهبری در خلال مذاکرات هستهای مسئولیت حل این موضوع را به دولت واگذار میکردند و میگفتند من دخالتی نخواهم داشت در چنین موقعیتی، دکتر ولایتی میتوانست البته با ادبیات محترمانهتری انتقاد کند نه اینکه برجام را با آن قرارداد ننگین کنار هم قرار دهد. ولی همه میدانیم که برجام زیر نظر رهبری و بر اساس یک ساز و کار دموکراتیک نهایی شده است یعنی نخست در شورای عالی امنیت ملی تصویب شده و بعد به تأیید مجلس شورای اسلامی رسیده است خب طبیعی است که مخالفانی هم داشته، اما در نهایت بر اساس خواست اکثریت و زیر نظر رهبری حاصل شده است. همزمان با انتقادات حامیان پیشین برجام، مسئولان سابق تیم مذاکره کننده هستهای هم بار دیگر معترض شرایط کنونی شده و از اقدام امریکا برای خروج از برجام به عنوان فرصتی برای طرح انتقادات تند و تیز علیه دولت و تیم مذاکره کننده هستهای استفاده کردهاند. این انتقادات در چه شرایطی مطرح میشود؟
با استعانت از یک جمله مقام معظم رهبری به این سؤال پاسخ میدهم. رهبری در صحبتهای اخیرشان گفتند اصلاً علتی که باعث شد با کشورهای دیگر مذاکره کنیم، این بود که تحریمها برداشته شود. خب در اینجا باید بگوییم این تحریمها چگونه بر ایران تحمیل شد؟ آیا فقط و فقط به صرف انجام غنیسازی تحریم شدیم؟ خیر ایران سالهای پیش از آن غنیسازی میکرد تحریمها مربوط به دورهای بود که آقای جلیلی به عنوان مذاکره کننده ارشد ما در خلال مذاکرات به جای اینکه مذاکره کند، خطابه میخواند و این باعث شد دنیا در مقابل بیانیههای حماسی ایشان موضعگیری کند. بر همین اساس تحریمهای چندجانبه بینالمللی بر ما تحمیل شد و قطعنامههای سازمان ملل، ایران را ذیل فصل هفت منشور ملل متحد قرار داد. آقای جلیلی بعد از اینکه کشور را در چنین موقعیتی قرار داد و دولت آقای روحانی وقت زیادی را سپری کرد تا با حل موضوع هستهای، تحریمها را بردارد و ایران را از فصل هفت منشور خارج کند، چه ادعایی میتواند بکند؟ یعنی در وضعیتی که ترامپ میگوید ایران سر تیم قبلی ما کلاه گذاشته و اسرائیل و عربستان بارها در محافل بینالمللی تلاش کردند مانع از توافق هستهای شوند، این اظهارات چه معنایی دارد؟ ایشان اگر شجاعت داشت، باید میرفت دست آقای روحانی و ظریف را میبوسید که کشور را از یک بنبست خارج کرد چرا که اگر روال آقای جلیلی پیش میرفت، فروش نفت ما به صفر رسیده بود و جنگ رخ میداد. به هر حال نباید فراموش کرد به جایی رسیدیم که زمانی دنیا علیه ایران بود الان دنیا در کنار ما علیه امریکا قرار گرفته است. در طرح انتقادات علیه برجام، سابقه ترامپ در مواجهه با توافقات بینالمللی هم نادیده گرفته شده است. بله ترامپ قبل از اینکه رئیس جمهوری امریکا شود، گفته بود که برجام را قبول ندارد و یک سال و نیم هم مقاومت کرد که این مقاومت حاصل عقلانیت ایران بود، اما در نهایت زیر فشار صهیونیستها مجبور شد از برجام خارج شود وگرنه عقلای آنها میگفتند که بیرون نیاد. این اولین کارشکنی ترامپ نیست پیش از این، دولت او از توافقات بینالمللی دیگری هم مانند توافق پاریس کنارهگیری کرده بود. همه اینها نشان میدهد با پدیدهای روبهرو هستیم که با هیچ توافق جمعی هماهنگ نیست؛ بنابراین معتقدم کسانی که خروج امریکا از برجام را ملاک حمله قرار میدهند، در زمین عربستان و اسرائیل بازی میکنند.
دیدگاه تان را بنویسید