سرویس سیاسی فردا: علی مطهری نائب رئیس مجلس گفتگویی مفصل با اعتماد داشته است که گزیدههایی از آن در ادامه خواهد آمد:
- موضع خود امام نسبت به دکتر شریعتی از موضع شهید مطهری تندتر بود. چنان که بعد از فوت دکتر شریعتی خیلیها نزد امام رفتند و خواستند از ایشان چیزی در تجلیل از دکتر شریعتی بگیرند ولی ایشان حاضر نشدند. حتی دکتر یزدی از امریکا به نجف نامهای فرستاد و در آن اصرار کرد که امام از دکتر شریعتی تجلیل کنند و انتظار داشت که امام لفظ «شهید» را به کار ببرند، اما امام حتی حاضر نشدند کلمه «مرحوم» را برای او به کار ببرند. تنها خطاب به دکتر یزدی نوشتند که نامه شما در «فقد» آقای علی شریعتی رسید و بعد وارد مسائل نهضت اسلامی شدند و گفتند در این نهضت باید وحدت داشته باشیم و... بنابراین نظر خود امام از شهید مطهری درباره دکتر شریعتی تندتر بود؛ کمااینکه خود من یک بار از پدرم سوال کردم که نظر امام در مورد دکتر شریعتی چیست؟ ایشان گفتند: «نظر امام از من (شهید مطهری) تندتر است.» - ایشان معتقد بود آن مقالاتی که در سالهای ۵۶-۵۵ تحت عنوان «انسان، اسلام، مارکسیسم» از دکتر شریعتی در روزنامه کیهان چاپ میشد با موافقت خود دکتر شریعتی است و ساواک با اطلاع خود او اقدام به این کار کرده و خلاصه توافقی شده است. همچنین شهید مطهری ظاهرا معتقد بود
که ساواک به این نتیجه رسیده که چاپ آثار دکتر شریعتی به نفع رژیم شاه است، چون روحانیت و در نتیجه نهضت امام خمینی را تضعیف میکند. - در مواردی حوزههای علمیه ما البته همان راه شهید مطهری را در پیش گرفتهاند. مثل مساله تاکید بر هویت اسلامی و مسائل فرهنگی که حوزههای علمیه همان حساسیتهایی را دارند که مورد نظر شهید مطهری بود. اما در مواردی هم قرابت چندانی با نظرات ایشان وجود ندارد؛ از جمله در مساله آزادی بیان یا استقلال حوزههای علمیه از حکومت که به نظر میرسد حساسیتهای ایشان از جانب بخش اعظم حوزه به چشم نمیخورد. - در مورد شرایط بعد از انقلاب است که ایشان تاکید میکردند حوزههای علمیه باید استقلال خود از دولتها را حفظ کنند؛ چون روحانیت شیعه در طول تاریخ همیشه یک نهاد مستقل بوده و وابسته به دولتها و حکومتها نبوده است. نهادی بوده که همیشه ناظر بر حکومتها و در کنار مردم بوده است. به تعبیر استاد مطهری روحانیت شیعه همواره از نظر روحی متکی به خدا و از نظر اجتماعی متکی به مردم بوده است. طبق نظر شهید مطهری روحانیت بعد از انقلاب هم باید همین حالت خود را حفظ و از دولتی شدن پرهیز کند.
- معنای استقلال حوزههای علمیه این نیست که لزوما جلوی حکومت بایستند. منظور ایفای نقش نظارتی آنها بر دولتها است؛ همان نقشی که برای ولیفقیه نیز وجود دارد. چنان که ولایتفقیه هم ولایت شخص نیست بلکه ولایت مکتب، ایدئولوژی و در واقع ولایت اسلام و فقه است. اگر در جایی نقطه ضعفی یا انحرافی دیده شود همه وظیفه دارند تذکر بدهند و در این میان البته نقش روحانیت و حوزههای علمیه اهمیت بیشتری دارد.
دیدگاه تان را بنویسید