تطهیر یک وطن فروش!
اینکه رسانههایی مثل شرق و اعتماد و مهرنامه و صدا و تجربه و ... در فراق شایگان ضجه کنند طبیعی است، چون اساسا کارکرد این نشریات نابودی فرهنگ ایرانی-اسلامی است.
حسین شمسیان در کانال تلگرامی خود در واکنش به فضا سازیهای پیش امده بعد از فوت داریوش شایگان نوشت:
خبر درگذشت «داریوش شایگان» بهانهای شده برای جریان نوعا بی سواد مدعی روشنفکری و همچنین کارتلهای رسانهای تا بعنوان شرق شناس و احیا کننده فرهنگ شرقی و هویت ایرانی، به عزای او بنشینند! بهمن ٩٦ و در اوج بیماری شایگان، حسام الدین آشنا در اظهار نظری که آشکارا از بی خبری حکایت میکرد مدعی شد؛ شایگان نقشی مهم در «شکل دهی به جریان خودآگاهی ملی، غرب آگاهی و هویت سیال ایرانی-اسلامی» داشته است؟!
اما شایگان فرسنگها با بت تراشی بی سوادها فاصله داشت. خوب است بدانید که قبله مرده پرستان تاریخ ساز، در روزگاری که مردم ایران با نثار خون خود علیه دیکتاتوری پهلوی قیام کرده بودند، به خدمت دربار پهلوی درآمد و در «مرکز مطالعه تمدن ها» وابسته به بنیاد فرح پهلوی مشغول و پس از مدتی مدیرعامل آن شد!
شایگان پس از پیروزی انقلاب هم ابتدا در خدمت دفتر رضا پهلوی ماند. او پس از مدتی به خدمت اشرف پهلوی، (خوشنامترین شاهزاده دربار!) درآمد و به مدت سه سال سردبیری نشریه «ایران نامه» وابسته به این بنیاد را بر عهده گرفت!
شایگان همنوا با حامیان توهین کنندگان به پیامبر عزیز اسلام، به فتوای تاریخی امام خمینی (ره) علیه سلمان رشدی تاخت و گفت: «تروری که تاکنون در داخل ایران اجرا میشده از این پس به خارج از مرزها صادر میشود»! او در خرداد سال ۱۳۶۸ وطن فروشی را به اوج رساند و ضمن «قرون وسطایی و تروریستی» خواندن جمهوری اسلامی در نامهای که به همراه داریوش همایون (وزیر اطلاعات رژیم پهلوی) حسن شریعتمداری (ضدانقلاب فراری و عامل CIA)، حسن نزیه و ... برای پارلمان اروپا ارسال کرد؛ از اعمال فشار و تحریم بر جمهوری اسلامی ایران قدردانی نمود و خواستار تشدید آنها شد! شایگان در سایه سیاست تساهل و تسامح فرهنگی محمد خاتمی در وزارت ارشاد دولت هاشمی رفسنجانی به ایران آمد و در پروژه استحاله فرهنگی انقلاب اسلامی ایران نقش آفرین شد. او حتی در اواخر عمر خود نیز از تطهیر و تقدیس رژیم پهلوی که عمری سرسپرده آن بود دست برنداشت و در دی ماه ٩٥ در مصاحبه با روزنامه اعتماد تصویری رؤیایی از رژیم شاهنشاهی ارائه و دیکتاتوری وحشیانه شاه را تئوریزه کرد و آن را زمینه ساز توسعه دانست!
پ. ن: اینکه رسانههایی مثل شرق و اعتماد و مهرنامه و صدا و تجربه و ... در فراق شایگان ضجه کنند طبیعی است، چون اساسا کارکرد این نشریات نابودی فرهنگ ایرانی-اسلامی و جایگزینی آن با ارزشهای غربی است. ماجرا وقتی تأسف آور میشود که رسانههای منتسب به جریان انقلاب بدون کوچکترین اشارهای به کارنامه سیاه داریوش شایگان در همان مسیر جریان به سوگواری و تعریف و تمجید از او میپردازند!
(برای آگاهی بیشتر از سوابق سیاه داریوش شایگان میتوانید به جلد هشتم مجموعه نیمه پنهان منتشر شده توسط دفتر پژوهشهای کیهان مراجعه کنید.)
دیدگاه تان را بنویسید