سرویس سیاسی فردا: فایلی صوتی از محمد فاضلی در تلگرام منتشر شده که بیش از دو میلیون بازدید داشته، عداهای هم به آن پاسخ دادهاند، این میزان از استقبال طبیعتا نشان دهنده جنجالی، سیاسی یا عوامانه بودن محتوا است و جمع بندی فاضلی که در پایان یک همایش ارائه میشود هر سه تای این خصوصیات را دارد، فاضلی معاون حسام الدین آشنا در مرکز بررسیهای استراتژیک است، یعنی کارمند دولت در سطح بالا و دستیار طراح امنیتی و جنگ روانی آن به حساب میآید.
در همین زمینه بخوانید: گروگان گرفتن «علم» در عملیات ربودن هواپیمای «سیاست»
مشابه این جنجال سازیهای آکادمیک را قبلا از کسانی مثل سریعالقلم و رنانی هم داشتهایم، تکنیک همه این جنجالها ثابت است: اشاره مکرر به بحرانها و قرار گرفتن در موضع منجی بیگناه که فقط دستان آلوده دیگران را نشان میدهد و کلید شروع به حل مشکلات را هم در دستش دارد. کشور در همین سالهای اخیر این پدیده شبه آکادمیک، اما آلوده به [..]و [..]را با هزینه بسیار سنگین تجربه کرده و حالا کارمندانش اصرار به ادامه همان روش و همان حرفها دارند. تصور میکردم سخنان فاضلی جدیتر باشد، اما بعد از شنیدنش تا حدودی ناامید شدم، چون چیز تازهای از آن تکنیک ندیدم و از سر علاقه و توصیه دوستان این توضیحات را میآورم. بنده شخصا نسبت به شرایط کشور بسیار بدبین هستم یعنی اصلا از آنها نیستم که شرایط را خوب و زیبا توصیف میکنند، حتی به اندازه فاضلی که امیدوار است با «پژوهش» در زیر دست آشنا به «کشور» کمکِ «استراتژیک» کند امیدواری ندارم، جولان کلاهبرداران آکادمیک را هم به بحرانهای یاد شده توسط او اضافه میکنم. پاسخ به سخنان فاضلی را باید از آخرش شروع کرد، آخرش به چه میرسد؟ حضرت منجی چه راهِ گشایشی پیشنهاد میفرمایند؟ «گفتگو»! و این دری که
نشان میدهند هیچ گریزی از آن نداریم، اما گفتگو با که؟ برای چه؟ گفتگو با مردم (به نمایندگی آشنا و فاضلی) برای اینکه تسلیم بدون قید و شرط را بپذیریم؟ که قبول کنیم آنها منجیانی هستند که باید بهشان اختیارات بیشتری بدهیم؟ یا گفتگو صرفا یک تعبیر زیبا از دعوای دولت برای فرار به جلو و طلبکاری در قدرت است؟ روایت این «استاد دانشگاه» از تصمیمات سخت به خوبی مضحک بودن روایتش را نشان میدهد، در چهل سال گذشته تنها سه تصمیم سخت سراغ دارد که همهشان را هم نابود شده میداند: قبول قطعنامه، هدفمندی یارانهها، و برجام. چه چیزهایی را کنار این تصمیمات سخت میگذارد؟ یکی از موارد مربوط به سبک زندگی و نشان دادن ساز و شجریان در تلویزیون است! اینها مسائل اساسی کشورند؟ و حل شدنشان قرار است ما را از «همایندی بحرانها» نجات بدهد؟ حتی توضیح این که چرا چنین موردی در میان «تصمیمات سخت» قرار گرفته احساس حماقت به انسان میدهد. این مسائل در ماههای گذشته در توییتر و تلگرام پررنگ شد و عملا ابزار جنگ روانی دولت و طرفدارانش بود. بنده صرفا سه تصمیم سخت را که فاضلی جا انداخته (و احتمالا حالش را بد میکند) یادآوری میکنم تا ناقص بودن روایتش را
بیشتر نشان بدهم: شکستن پلمپ خاتمی و صنعتی کردن هستهای، بازدارندگی موشکی، و ورود علنی به ماجرای سوریه. وقتی روایتی عمدا ناقص و کاریکاتوری طرح میشود بخشهایی هم که از واقعیت وام گرفته (بحران آب و شفافیت بودجه و فساد و...) ارزشش را از دست میدهد. فاضلی صراحتا «سرمایهدای» را سیستم موفقی میداند، درست مثل رنانی و دیگران، جالب است که اینها از یک طرف برای سرمایهداری سینه میزنند و از طرف دیگر برای مردم، عدالت، محیط زیست و زمین و هوا گریه میکنند! توضیح این تناقض و تبعاتش در کشوری مثل ایران واقعا ملالت بار و کسل کننده است. فاضلی روی مصالحه حاکمیت با مردم اصرار دارد که پیش فرض آن منازعه است. خلاصۀ تمثیلهای عوامانه او (فیل و پراید و گاو و شیر و پیچ و میلگرد و...) تناقض بین ادعا و واقعیت است، اما همزمان که از خستگی و عصبانیت مردم حرف میزند (و خودش را سخنگوی همه مردم جا میزند) به سیاست انقباضی هم اصرار دارد و در خلال صحبتهایش به افزایش حقوق کارمندان و کارگران هم معترض است! پرداختن به مسخرگیهای این سخنرانی حوصله بیشتری میطلبد که واقعا از قلم بنده خارج است. فقط در پایان لازم میدانم برای اینکه موافقت اکیدم
با شفافسازی را نشان بدهم یک چالش کوچک به فاضلی، رنانی، سریع القلم، آشنا و باقی آکادمیکهایی پیشنهاد کنم که احیانا هم برای دولت کار میکنند و هم گفتگو با خودشان را راه گشایش میدانند: حل مسئله و شفاف سازی را از مدرک روحانی آغاز کنید. تکلیف مردم را مشخص کنید که آیا روحانی واقعا تقلب کرده؟ و اگر بله چرا نباید مثل کشورهایِ شفاف برکنار شود؟
مجتبی دانشطلب
دیدگاه تان را بنویسید