روزنامه وطن امروز؛ محمدعلی بهاری: عجایب جمهوری اسلامی، یکی ـ. دوتا نیست! این را خدایگان اندیشه و خردورزی دنیای مدرن، شاید بیشتر از هر کسی بفهمند. آنها وقوع انقلاب اسلامی را نیز چیزی فراتر از شگفتی معرفی میکردند و توانایی هضم آن را نداشتند. اعترافات متعدد آنها در این زمینه به وفور موجود است. کپیهای دست صدم روشنفکران غربی، اما طی این سالها در اینجا خود تبدیل به بخشی از عجایب موجود در جمهوری اسلامی شده. اینجا رسم است کسانی که خود را یگانه مالک سرقفلی میراث کورش کبیر میپندارند، همزمان برای نمایش فلاکت، بیفرهنگی، عقب افتادگی و بدبختی انسان ایرانی در جشنوارههای خارجی فیلم بسازند و با جایزهاش فخر هم بفروشند! اینجا رسم است کسانی که نه جایگاه هنری و اجتماعی، که گوشت تنشان هم از منابع عمومی ملت ایران روییده است، عدم وابستگی به انقلاب ملت و ۳۰۰ هزار شهید انقلاب را نشانه شخصیت خود تلقی کنند! اینجا رسم است بسیجی برای دفاع از مرزهای ایران ذبح شود، پز دفاع از ایران و کورششناسی را، اما کسانی دیگر هنگام سر کشیدن قهوه در کافههای بالاشهر توئیت کنند. اینها همه را سیدمرتضی آوینی چندین سال قبل بخوبی فهمیده بود.
من، اما وقتی به حمله وحشیانه عناصر فرقه نورعلی تابنده به ماموران مظلوم ناجا نگاه میکردم و اشک میریختم، حرفهای آوینی را با تمام وجود لمس کردم: «در جمهوری اسلامی، همه آزادند، جز حزباللهیها!» و چه خوب ترجمه کرده حرف سیدمرتضی را برادر عزیزم حسین قدیانی که «ای تاریخ! قلمت بشکند اگر ننویسی اینجا بهشت اپوزیسیون است! که اینجا بسیجی باید برود جان دهد! تا حتی آنکه نظام را قبول ندارد، در اوج امنیت برود رای دهد!» سطح مظلومیت ناجا و افسار پاره کردن عناصر آشوبطلب، اما به همین جا ختم نمیشود، چرا که نمک اصلی را بر زخم مادران ۴ شهید بسیج و ناجا، نه آن عنصر فریبخورده با سبیلهای بناگوش دررفتهاش، که باز هم همان کپیهای دست چندم روشنفکران غربی میپاشند. کسانی که دیروز با حمله دواعش به مردم فرانسه گر گرفته بودند و سپس در حمله داعش به مردم لبنان، عراق و افغانستان غیبشان زده بود، حالا در برابر حمله وحشیانه عناصر آشوبطلب به سربازان و ماموران مظلوم ناجا و بسیج، حرفهای متفاوتی میزنند. حضرات حالا تازه فهمیدهاند: «خشونت از هر طرف باشد، محکوم است»! برخی چهرههای رسانهای اصلاحطلب، همچون عبدالله رمضانزاده، سخنگوی دولت
اصلاحات، اما پا را از این هم فراتر گذاشته، میگویند: «دراویش را به حال خود بگذارید. آنها فقط در فهم از اسلام با شما تفاوت دارند. این حد را هم تحمل نمیکنید؟!» سوال اینجاست: فرزندان این انقلاب دیگر باید چه چیزی را تحمل کنند؟ زیر گرفتن سربازان مامور امنیت کشور با ۲ خودروی متفاوت طی تنها ۲ ساعت، تکه پاره کردن جوان بسیجی با قمه، تخریب اموال عمومی، عربدهکشی و آتش زدن درختان و اموال مردم، اگر تحمل نیست، چه نام دارد؟ و دقیقاً متخصصان تحمل و مدارا، به چه حدی از تحمل و ریخته شدن خون فرزندان انقلاب، رضایت میدهند؟ مصطفی تاجزاده، دیگر چهره شناختهشده اصلاحطلب نیز که ظاهراً خود را حکیمی سترگ میبیند که باید هر چند وقت یکبار، جملهای قصار به این و آن بگوید، خطاب به رئیسجمهور اینگونه توئیت کرده است: «جناب روحانی! نوع مواجهه حاکمیت با مجموعه دراویش در ۴ دهه گذشته اشتباه بوده است. سرکوب آنها در حال حاضر نه خطا که فاجعه است. مانع ایجاد بحران جدید شوید». همفکران تاجزاده در جبهه فرهنگی نیز ظاهراً الساعه پول شمع خریدن برای شهدای مظلوم ناجا را ندارند! لذا ترجیح دادهاند مساله را به سکوت یا وسط لحاف خوابیدن با ژست «محکوم
کردن خشونت از سوی هر کسی»! بگذرانند. امری که ناخودآگاه و مجددا من را یاد کمپین چند سال قبل همین دوستان در جریان حمله رژیم غاصب صهیونیستی به غزه میاندازد. کمپین «کشتن همنوعانتان را متوقف کنید»! که در آن مقطع، توسط اصغر فرهادی، کارگردان اسکارگرفته سینمای ایران در فضای مجازی به راه افتاده بود، اقدام به انتشار تصاویری میکرد که هیچ ارتباطی با موضوع کشتار فلسطینیان نداشت! و در موضعی دوپهلو تنها خواستار توقف کشتار همنوع شده بود. نمایشی مبتذل، بدون دربرداشتن هیچگونه هزینه و ریسک سیاسی؛ آن هم فقط محض کسب پرستیژ روشنفکری! همان روزها البته خبرنگار باوجدانی در تقبیح این عمل بیخاصیت نوشت: «آدم ناخودآگاه فکر میکند دوستان حتی در انتشار تصاویر معترضشان فکر رویارویی با مأمور روادید در فرودگاه جان افکندی نیویورک را هم در سر داشتهاند!» فارغ از هر دیدگاه سیاسی، سخن این است که هیچ دولتی اجازه تعرض اوباش را به ماموران تامین امنیت، آن هم در سطح خیابانهای شهر نمیدهد! و جای بسی تعجب است که در ۵ روز گذشته هیچ موضع درخوری از دولتی که امر طبیعیاش برخورد با ناهنجاری و آشوب است ندیدهایم و انگار کسی یا کسانی هم بدشان
نمیآید ایران ناامن دیده شود! خوب است دوستان روشنفکرنما حالا یک بار هم شده، با مراجعه به وجدان خود، دست از تطهیر تروریستها بردارند. مقصر اصلی ریخته شدن خون شهدای اخیر، بیش از آنکه عناصر آشوبطلب باشند، کسانی هستند که با تایید و حمایت ضمنی از اقدامات تروریستی آنها، در روز روشن، جای شهید و جلاد را عوض میکنند.
دیدگاه تان را بنویسید