خبرگزاری فارس، مهدی فضائلی: "در مورد عدالت ما عقبمانده هستیم؛ در این تردیدی نیست؛ خودمان اعتراف میکنیم، اقرار میکنیم. در دههی پیشرفت و عدالت بایستی هم در پیشرفت موفّق میشدیم، هم در عدالت؛ در پیشرفت به معنای واقعی کلمه موفّق شدیم، واقعاً پیشرفت کردیم و در همهی زمینهها پیشرفت اتّفاق افتاده است؛ [امّا]در زمینهی عدالت، باید تلاش کنیم، باید کار کنیم، باید از خدای متعال و از مردم عزیز عذرخواهی کنیم. " این سخنان تکان دهنده و در عین حال صادقانه و صمیمی امام با امت خود است که هفته گذشته حضرت آیت الله خامنهای در دیدار مردم غیور آذربایجان و تبریز به مناسبت سالگرد حرکت انقلابی مردم تبریز در ۲۹ بهمن سال ۵۶، بیان کردند. اعترافی تلخ و هشدارآمیز! پیش از آنکه به علل و چرایی این عقب ماندگی بپردازم، دو نکته را شایان توجه میدانم. نخست اینکه، نظام امت و امامت نظامی است مختص به اسلام ناب (حرکت انبیاء نیز از همین جنس بوده) که یکی از ویژگیهای مهم آن، نوع رابطه بین امام و امت است. این رابطه هیچ سنخیتی با انواع رابطه در دیگر نظامهای گذشته و حال حاکم بر جهان ندارد. از آنجائیکه در این رابطه، مطابق آیه شریفه
《وَ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلی رَبِّ الْعالَمِینَ، امام از امت خود هیچ توقع مادی و شخصی ندارد و تمام تلاشش برای جلب رضایت خداوند است، "صداقت" از جمله مبانی این رابطه است و این صداقت را ما بارها، هم در کلام امام راحل تجربه کرده ایم و هم در بیانات خلف صالح ایشان. از جمله مواردی که این صداقت و صمیمیت تجلی پیدا کرد، بیانات مقام معظم رهبری در همین دیدار مذکور بود و اعتراف به عقب ماندگی در مقوله بسیار مهم " عدالت". نکته دوم اینکه، عقب ماندگی در عدالتی که رهبری گفتند:" در زمینه عدالت ... باید از خدا و مردم عذرخواهی کنیم" عدالتی است در تراز نظام اسلامی که آن هم قابل مقایسه با هیچ نظام سیاسی دیگری نیست و الا شرایط امروز عدالت در کشور ما با همه ضعفها و کاستیهایی که دارد نه با دوران قبل از انقلاب قابل مقایسه است و نه با بسیاری از کشورهای دیگر. اما عوامل عقب ماندگی ما در تحقق عدالت چه بوده است؟ اولین علت را باید درحداعلا و دشوار بودن تحقق عدالت مورد انتظار اسلام دانست. عیار این عدالت آنچنان بالاست که دستیابی به آن به راحتی ممکن نیست و همانگونه که طلای خالص را
با تیزاب سلطانی میسنجند، عدالت مورد نظر اسلام نیز چنین است؛ و همین عیار بالاست که عدالت، به عنوان یکی از پایههای اساسی نظام اسلامی، مطرح شده است. در فهم دشواری عدالت مورد نظر اسلام همین بس که همه دوران خلافت امیرالمؤمنین علی علیه السلام به این موضوع اختصاص داشت و به انتها هم نرسید! البته این دشواری نباید مانع پیگیری عدالت باشد چرا که هر گام نزدیک شدن به چنین عدالتی، چنان حلاوتی دارد که سختیهای آنرا جبران میکند. دومین علت عقب افتادگی در عدالت، عدم تحقق دولت اسلامی است! تحقق عدالت پیش نیازهائی دارد که دولت اسلامی از مهمترین آنهاست. پیش از تحقق دولت اسلامی، انقلاب اسلامی و تشکیل نظام اسلامی نیز از پیش نیازهای دستیابی به عدالت است که خوشبختانه آنها را پشت سر گذاشته ایم، اما تا دولت اسلامی (همه قوا و دستگاههای حاکمیتی) به عنوان سومین گام، به ثمر ننشیند عدالت تراز اسلام نیز استقرار نخواهد یافت؛ لذا باید همه دست به دست هم بدهیم و هر چه بیشتر به معیارهای دولت اسلامی نزدیک بشویم. دولت اسلامی با شعار و اینکه مانند برخی روسای جمهورنام دولت خود را دولت اسلامی بگذارند و گمان کنند به بهانه عدالت میتوانند از هر
ابزاری استفاده کنند محقق نمیشود. به یاد بیاوریم سخنان حکیمانه رهبر انقلاب در اولین دیدار با دولت نهم را که تحقق عدالت را ملازم با دو ویژگی عقلانیت و معنویت دانستند و در توضیح معنویت فرمودند: " اگرعدالت را از معنویت جدا کنیم - یعنی عدالتی که با معنویت همراه نباشد - این هم عدالت نخواهد بود. عدالتی که همراه با معنویت و توجه به آفاق معنویِ عالم وجود و کائنات نباشد، به ریاکاری و دروغ و انحراف و ظاهرسازی و تصنع تبدیل خواهد شد. "! ساختارها، قوانین، فرآیندها و خود کارگزاران نظام اجزای تشکیل دهنده دولت اسلامی هستند که یک به یک باید منطبق با موازین اسلامی بشوند. سومین عامل عقب افتادگی در رسیدن به عدالت تراز اسلام، سیاست زدگی و رقابتهای ناسالم سیاسی است. مادامی که سیاست ورزی ما منطبق بر موازین اسلام و مدار سیاستمداران ما تقوی و دین نباشد، تحقق عدالت در تراز مورد نظر دشوار است. جریانهای سیاسی به عنوان یکی از پیش رانهای مهم جامعه باید پذیرای مسئولیت در این زمینه باشند. چهارمین و آخرین عاملی که در این یادداشت به آن اشاره میکنم، اُفت مطالبه عدالت در جامعه است. مطالبه گری عمومی اگر مهمترین ابزار تحقق عدالت نباشد
حتما" جزو مهمترین عوامل آن محسوب میشود. مطالبه گسترده و مستمر و درست عدالت از سوی مردم و اقشار گفتمان ساز، نقش بسزایی در تحقق عدالت دارد و متأسفانه این مطالبه گری در عمل افت کرده است. چقدر از محتوای جدی رسانههای ما عدالت خواهی است؟ جریانهای سیاسی چقدر در عمل مطالبه عدالت دارند؟ انتخاب مردم به هنگام رای دادن، چقدر منطبق با عدالت خواهی است؟ دانشجویان، اساتید دانشگاه، هنرمندان، روحانیت و دیگر اقشار گفتمان ساز چه میزان در این زمینه نقش ایفا کرده اند؟ مطالبه عدالت، عدالت را به عنوان یک ارزش محوری زنده نگه میدارد و جامعهای که عدالت را به عنوان ارزش مبنا زنده نگه داشته باشد، در انتخابات ریاست جمهوری، مجلس و شوراها به کسانی که حتی بوی فساد بدهند اقبال نشان نمیدهد! دقت و تامل در مطالب فوق، این حقیقت را بر ما آشکار میسازد که همه ما در عقب افتادگی از عدالت سهیم هستی و همه باید عذرخواهی کنیم؛ هرچند کسی در این عذرخواهی پیش قدم شده است که بیشترین مطالبه و دغدغه و رعایت عدالت را داشته است!
دیدگاه تان را بنویسید