خبرگزاری تسنیم: بعد از آشوبهای دیماه سال جاری، رسانهها و مقامهای کشورهای غربی فضاسازی گسترده درباره آن را در دستور کار قرار داده تلاش کردند حوادث پیرامون آن را بزرگنمایی کنند. در رسانهها و فضای مجازی، ولع برای بزرگنمایی حوادث تا آنجا است که تصویر مربوط به یک زن از فیلم «قلادههای طلا» بهعنوان تصویر «زن شجاع ایرانی در حال مبارزه با سرکوبگران» منتشر میشود؛ و یا اعضای گروهک تروریستی منافقین در خیابانهای آمریکا، فرانسه و انگلیس بهجای «مردم ناراضی از حکومت ایران» نمایش داده میشوند.
بازیگر فیلم «قلادههای طلا» یا «زن شجاع ایرانی در حال مبارزه با سرکوبگران»؟
تروریستهای منافقین در فاکسنیوز، ووکس، سالون، نشنالاینترست بهعنوان ناراضیان از حکومت ایران جا زده میشوند. مقامهای غربی هم واکنشهای نامتناسبی به موضوع دارند. در حالی که نه حجم اعتراضات در ایران بهگستردگی تظاهراتهایی است که بارها کشورهای آنها را برای مدتهای طولانی درگیر کرده و نه نیروهای امنیتی ایران بهتُندی نیروهای مجری قانون در آن کشورها وارد عمل شدهاند کار تا آنجا بالا میگیرد که شورای امنیت سازمان ملل در پدیدهای بیسابقه، خارج از حیطه وظائفش برای بررسی تظاهراتها در ایران ــ یعنی مسئله داخلی یک کشور ــ تشکیل جلسه میدهد. «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا که کمتر از یک ماه قبل مردم ایران را «ملت تروریست» خطاب کرده دستکم روزی یک بار در توئیتر از «مردم بزرگ ایران» سخن میگوید که برای «مبارزه با فساد» بهپا
خاستهاند. مقامهای سایر کشورهای غربی هم از هر فرصتی برای کشاندن بحث به مسئله ایران و صحبت کردن درباره اعتراضات در داخل کشور استفاده میکنند. در چنین فضایی است که انتظار میرود آشوبهای دوشنبهشب گروه موسوم به «دراویش» در خیابان پاسداران تهران و حمله آنها با اتوبوس به نیروهای امنیتی، بار دیگر مسئله ایران را به دغدغه اصلی کشورهای غربی تبدیل کند و عزم آنها را دوباره برای بزک کردن افراد آشوبگر و ترسیم چهره قاصدان آزادی و آبادی از آنها جزم کند. این بار، اما، واکنش ساکت و پرداخت پراکنده اخبار در رسانههای غربی است که جلب توجه میکند. دستکم تا کنون، هیچکدام از رسانههای غربی با شدّت و حدّت معمول در زمان آشوبهای دیماه روی مسئله درگیریهای «دراویش» خودخوانده با نیروهای امنیتی ایران متمرکز نشدهاند و در مواردی هم که آن را پوشش دادهاند بیشتر احساس میشود که از کنار مسئله گذشتهاند. مقامهای این کشورها هم تا کنون در این باره اظهارنظر نکردهاند. پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که؛ علت این واکنشهای متفاوت و رویکرد دوگانه چیست؟ در آشوبگریهای «دروایش» گلستان هفتم پاسداران چهعاملی نهفته است که
باعث میشود گروههایی که از هیچ فرصتی برای مصادره به مطلوب هر رویداد داخلی ایران و فضاسازی درباره شکاف میان حاکمیت جمهوری اسلامی و مردم نمیگذرند، آنها را نادیده بگیرند؟ در پاسخ به این سؤال، یک نکته مبرهن این است که دلایل این موضوع را نباید در عواملی نظیر حجم آشوبها، یا ریشههای مردمی آن یا حتی زمینههای اختلاف گروه آشوبگر با حکومت ایران جستوجو کرد؛ سابقه رسانههای غربی و موضعگیری مقامهای آنها بهخوبی نشان میدهد که آنها بارها روی تجمعات کمتر از ۱۰۰ نفر برخی جریانهای بیریشه و فاقد حمایت عمومی در جامعه ایران موجسواری کردهاند و یا در صدد تحریف برخی حرکتهای اعتراضی در داخل ایران برآمدهاند، بنابراین، متغیرهایی از این دست را نمیتوان در این واکنش دوگانه دخیل دانست. در آشوبهای دوشنبهشب، اما، یک عامل مهم وجود دارد که بر حسب استدلال میتوان آن را یکی از عوامل اکراه رسانههای غربی برای معرفی عاملان آن آشوبها بهعنوان نمایندگان «صدای اعتراض ایران» دانست: حملات آشوبگران پاسداران به مردم بیگناه و نیروی انتظامی برای مخاطب یک رسانه غربی بیش از هر چیز تداعیگر روشهایی است که داعش و سایر گروههای
تروریستی برای رسیدن به اهدافشان بهکار گرفتهاند. بعید است یک فرد متوسط در جوامع آمریکا، انگلیس، آلمان یا فرانسه، که بارها بین خودش و تروریستهایی که با خودرو به جمعیت مردم شهر «نیس» در فرانسه (۲۰۱۶)، دانشگاه ایالتی اوهایو در آمریکا (۲۰۱۶)، بازار کریسمس برلین (۲۰۱۶)، محوطه کاخ وستمینستر لندن (۲۰۱۷)، خیابان دورتینگتان در استکهلم سوئد (۲۰۱۷) و... حملهورشدهاند، مرزهای روانی و عاطفی محکمی ترسیم کرده، اینبار بتواند گروهی را که اتوبوسی را میان جمعیت گروههای مردم در ایران میراند نماینده اعتراض جامعه ایران به «ظلم» دانسته و بتواند با آن همذاتپنداری کند. بنابراین، منطقی است که این بار رسانهها و مقامهای کشورهای غربی، در یک تحلیل هزینه ــ فایده به این نتیجه رسیده باشند که حوادث پاسداران نهتنها نفعی نصیب آنها نمیکند بلکه ممکن است تمام تلاشهای قبلی آنها برای جازدن آشوبگران بهعنوان معترضان صلحجو یا تحریف برخی مطالبات مردمی بهعنوان ضدیت با نظام ایران را بر باد دهد، بهویژه آنکه هنوز از حملههای تروریستی با خودرو در پایتخت کشورهای غربی آنقدر نگذشته که آنها بتوانند روی عامل ضعف حافظه مخاطبانشان
برای تحریف واقعیت حساب کنند. انتهای پیام/*
دیدگاه تان را بنویسید