سرویس سیاسی فردا: خبرگزاری فارس مصاحبه مفصلی با سرلشگر فیروز آبادی انجام داده است که در بخشی از مصاحبه سرلشکر پیرامون مسائل و خاطرات خودشان از جنگ صحبت می کنند که این قسمت را در ادامه می خوانید.
اینجا بخوانید: موسوی پیشنهاد خاتمی را نپذیرفت
پس مسئولیتهای شما در جنگ کم هم نبوده است؟ بله. حالا علاوه بر اینها، جنگ که توسعه پیدا کرد، صدام به فکر موشکباران شهرها افتاد، بنابراین ستاد پشتیبانی از مناطق بمبارانشده تشکیل شد. در خود مناطق جنگی هم برخی شهرها وجود داشت که مردم آنجا را ترک نکرده بودند و باید به آنها کمک میشد، پس شورای پشتیبانی مناطق جنگزده را تشکیل دادیم و همه اینها مسئولیتش با من بود، علاوهبر این، ریاست ستاد پناهگاهها و پدافند غیرعامل را هم برعهده گرفتم؛ بنابراین من هم معاون دفاعی نخستوزیر، عضو کمیسیون شورای عالی دفاع، عضو قرارگاه مرکزی خاتم به جانشینی نخستوزیر و عضو قرارگاه پدافند هوایی کشور شدم. میرسیدید همه این کارها را انجام دهید؟ خب در آن زمان جوان بودیم و پرانرژی، کارهایی هم که میکردیم با عشق و ایمان بود. در اواخر جنگ «ستاد فرماندهی کل قوا» شکل گرفت که بعد از رهبری آقا، به «ستاد کل نیروهای مسلح» تبدیل شد. شما از ابتدا عضو این ستاد بود. بفرمایید روند تشکیل و ادامه کار آن به چه شکل بود؟ در مقطعی در در جبهه و در قرارگاه گلف، فرماندهان سپاه و آقای هاشمی جلسهای تشکیل
دادند که نتیجه آن، تشکیل ستاد فرماندهی کل قوا بود. این به خدمت امام هم رفت و پیشنهاد دادند رئیس آن نخستوزیر باشد و وزرا هم اعضای آن باشند. امام تصویب کرد و حکمی را به آقای هاشمی دادند. نخستوزیر و دولت که کار خودشان را میکردند. من بهعنوان جانشین نخستوزیر، شدم جانشین ستاد فرماندهی کل قوا و تمام وزارتخانهها و معاونین نظامی ستاد زیر نظر من آمدند. دستور کار هفتگی را تهیه میکردیم و جلسه با حضور نخستوزیر تشکیل و مصوبات ابلاغ میشد و یک سال پایانی جنگ به این شکل پیش رفت که جزئیات عجیب و غریب سیاسی بسیاری دارد. مثلاً در همین قرارگاه فرماندهی کل قوا بود که بهزاد نبوی و سید محمد خاتمی از مهندس موسوی برگشتند و گفتند ما دیگر به او امیدی نداریم. دقیقاً همین جمله را گفتند؟ بله. بهزاد نبوی رفت بالای سر آقای خاتمی ایستاد و گفت من دیگر به مهندس موسوی اعتقادی ندارم. آقای خاتمی هم گفت: ما هم همینطور. چرا؟ درست خاطرم نیست.
اینجا بخوانید: واکنش اصلاح طلبان به مواضع اخیر خاتمی
راجع به شما موضعی نداشتند؟ نسبت به من یکبار اعلام موضع کردند و آن هم وقتی بود که «پیروزی در جنگ» را در دستور ستاد فرماندهی کل قوا گذاشتم. یعنی وقتی که قطعنامه ۵۹۸ پذیرفته شد و درواقع صدام تسلیم شد، من گفتم با این حساب که دشمن نتوانسته به اهداف خود برسد، پیروز هستیم و مقاومت ملت ایران پیروز شد. همین که اعضاء در جلسه نشستند و دستور کار توزیع شد و افراد آن را دیدند، بهزاد نبوی گفت: چه کسی گفته ما پیروز شدیم؟ این حرفها سیاسی است و میخواهند بگویند سپاه پیروز شده است، درصورتیکه ما پیروز نشدیم، شکست خوردیم. خاتمی هم همین حرفها را زد، اما مهندس موسوی از این موضوع دفاع کرد. آنها به موسوی گفتند این چه کسی است که دبیری قرارگاه را به او سپردید که پیروزی در جنگ را در دستور کار جلسه گذاشته است؟ ایشان هم گفت: درست میگوید و دارد دلایلش را هم توضیح میدهد. بههرحال آنها گفتند ما قبول نداریم و جلسه را بهم زدند و بعد هم میدانیم که چه کردند.
دیدگاه تان را بنویسید