خبرگزاری فارس، مهدی فضائلی: هر سال در چنین ایامی، "دستاوردهای انقلاب اسلامی"، یکی از سوژههای داغ رسانه هاست و معمولا" فهرست بلندی از اقدامات کمی نظام ارائه میشود. ۶ برابر شدن راههای کشور (از ۳۶ هزار کیلومتر به بیش از ۲۱۰ هزار کیلومتر) ۲۰ برابر شدن ظرفیت بنادر کشور (از ۱۰ میلیون تن به بیش از ۲۰۰ میلیون تن) ۳۰ برابر شدن سدهای مخزنی کشور (از ۱۳ سد به حدود ۴۰۰ سد) ۱۴ برابر شدن تولید برق کشور (از ۲۰ میلیارد کیلووات به ۲۸۰ میلیارد کیلووات) افزایش سهم گاز در سبد انرژی کشور از ۱ درصد به ۷۲ درصد ۵۸ برابر شدن صادرات غیرنفتی ۲۴ برابر شدن تولید فولاد خام ۱۵ برابر شدن تولید محصولات فولادی ۲۴ برابر شدن تعداد دانشجویان ارتقای رتبه جهانی تولید علم به ۱۶ ام جهان ارتقای تولید علم در رشته انرژی هستهای به ۱۱ ام جهان ارتقای تولید علم در رشته نانو تکنولوژی به ۱۶ ام جهان ارتقای تولید علم در رشته بیوتکنولوژی به ۱۴ ام جهان ارتقای تولید علم در رشته هوافضا به ۱۱ ام جهان ارتقای تولید علم در رشته پزشکی به ۱۹ ام جهان افزایش امید به زندگی از ۵۴.۱ به ۷۵.۴ و قرار گرفتن در رتبه هفتم جهان بهبود توزیع درآمد و کاهش ضریب جینی از.۴۳۶۰
به.۳۹۸۸ و صدها مورد دیگر که تنها بخشی از دستاوردهای مادی انقلاب اسلامی است و حقیقتا" قابل توجه و بعضا" اعجاب آور. اما ممکن است مغرضین یا حتی برخی افراد بی طرف بگویند اگر رژیم پهلوی ادامه مییافت هم چنین دستاوردهایی تحقق پیدا میکرد یا در برخی کشورهایی هم که انقلاب نشده مانند امارات و عربستان و... چنین دستاوردهایی و بعضا" بیشتر حاصل شده است. پاسخ به این شبهه چند بخش دارد؛ نخست اینکه اولا" پس بپذیریم جمهوری اسلامی هم از کارآمدیهای قابل توجهی در زمینههای مختلف برخوردار بوده و توانسته است، رکوردهای ارزشمندی را به دست آورد و این همه سیاه نمایی و القای ناکارآمدی، ناشی از عملیات روانی هدفمند دشمنان و یا برخی دوستان غافل است. دوم اینکه، دستاوردهای مادی جمهوری اسلامی، غالبا" در شرایط بحران و یا فشار و تحریم و تهدیدات سنگین به دست آمده و نه در یک شرایط آرام و همواری مثل دوران پهلوی یا شرایط کشورهایی از قبیل: امارات و عربستان و مالزی و. سومین نکته مهم اینکه بخش قابل توجهی از دستاوردهای جمهوری اسلامی متکی به توان داخلی و بومی است و نه فقط محصول داشتن ثروتهایی از جنس فروش نفت. به عبارت دیگر، پهلوی و یا
امثال امارات و عربستان حداکثر هنرشان مانند آن بچه پولداری است که به ارثی هنگفت دست یافته و با پولش بهترین کاخها و ماشینها و امکانات را تهیه میکند، اما همواره وابسته است، ولی جمهوری اسلامی به برکت خودباوری برخاسته از روح انقلاب اسلامی و تفکر انقلابی، بسیاری از این دستاوردها را خودش خلق کرده است و تفاوت اینها در مقولهای مانند تولید علم، یا دستیابی به تکنولوژیهای برتر جهان که دیگر خریدنی نیست بیشتر خودنمایی میکند. چهارمین پاسخ بیشتر به کسانی است که تداوم دوران پهلوی را هم منتج به چنین دستاوردهایی میدانند؛ و آن اینکه روند و رویکرد رشد دوران پهلوی طی بیش از پنج دهه به وضوح روشن میکند که با چنان روند و چنان رویکردی بسیاری از این دستاوردها غیرممکن بود! کافی است به برخی آمار توجه کنیم. عَلَم در بخشی از خاطراتش با اعتراف به شکست برنامههای توسعه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی رژیم پهلوی، بخصوص در روستاها (که آنموقع تقریبا" ۷۰ درصد جامعه ایران را تشکیل میدادند) تصریح میکند:" شرم آورتر این است که از هر بیست و پنج دهکده فقط یکی برق دارد؛ رقم مسخرهای با توجه به توسعه ملی. " دقت کنید، این خاطرات مربوط به
حدود سالهای ۵۵ و ۵۶ است یعنی واپسین روزهای حکومت پهلوی! به عبارت دیگر، پس از پنجاه و چند سال از حاکمیت دوران پهلوی فقط ۴ درصد روستاهای کشور برق داشته اند! بر اساس یادداشتهای علم که به لحاظ قرابتش با محمدرضا اهمیت زیادی دارد، وضعیت آب آشامیدنی سالم بدتر هم بوده است و در جایی از افزایش ۷۰ درصدی قیمت آب گلایه میکند و چنین مینویسد:" ... به هر حال ۷۰% قیمت آب را بالا بردن صحیح نیست. مثل بالا بردن قیمت نفت در زمان مرحوم یا غیرمرحوم منصور میشود که بالاخره به قیمت جان او تمام شد. " اگر درآمدهای سرشار نفتی، بخصوص در سالهای آخر پهلوی دوم و جمعیت محدود آن زمان (کمتر از نصف جمعیت فعلی کشور) را در تحلیل شرایط آن زمان و مقایسه با شرایط کنونی لحاظ کنیم، ناکارآمدی دوران پهلوی خودش را بیشتر نمایان میسازد. از بحث دستاوردهای مادی که بگذریم، بحث دستاوردهای غیر مادی انقلاب اسلامی حائز اهمیت بیشتری است؛ هم از حیث ارزش ذاتی آنها و هم تاثیری که در کسب دستاوردهای مادی داشته و دارند. استقلال و خروج از زیر یوغ قدرتهای سلطه گر از اولین دستاوردهای انقلاب اسلامی است. جیمی کارتر، رئیس جمهور وقت آمریکا در کتاب ۴۴۴ روز
میگوید:" شاه تسلیم پیشنهادهایی بود که از سفارت ما انشاء میشد. " و اسحاق رابین، نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی نکتهای را به صراحت بر زبان آورد که دقت در آن، پرده از علت عصبانیت غرب از انقلاب اسلامی را کنار میزند. وی گفت:" از دست دادن ایران برای غرب بزرگترین ضربه پس از جنگ جهانی دوم به شمار میرود. "! آزادی، دومین گوهر گرانبهایی است که انقلاب اسلامی به مردم ایران هدیه کرده است. دستاوردی که کسانی حلاوت و ارزشش را درک میکنند که طعم تلخ خفقان و استبداد را چشیده باشند. برای درک ذرهای از خفقان آن دوران فقط به یک مورد بسنده میکنم. از جمله مواردی که میتواند این استبداد را نمایان سازد، وضعیت احزاب در آن دوران است. در مورد وضعیت احزاب، سخنان خود محمدرضا در یازدهم اسفند سال ۵۳ میتواند گویا باشد. وی پس از انحلال دو حزب دولتی "ایران نوین" و " مردم" و هنگام تاسیس حزب رستاخیز به دبیرکلی هویدا گفت:" کسی که وارد این حزب سیاسی جدید (رستاخیز) نشود، یا فردی است که به یک سازمان غیرقانونی تعلق دارد، یا به حزب غیرقانونی توده وابسته است و یا به عبارت دیگر یک خائن است. چنین فردی یا جایش در
زندانهای ایران است و یا اگر مایل باشد، میتواند همین فردا کشور را ترک کند؛ زیرا او ایرانی نیست، وطن ندارد و... "! سومین دستاورد معنوی و گرانسنگ انقلاب اسلامی ایران، مردم سالاری است. توجه داشته باشیم که دوران پهلوی، چه پهلوی اول و چه پهلوی دوم، محصول کودتا بوده است و مردم نه در تاسیس و نه در تداوم آن هیچ نقشی نداشتند. اما به برکت انقلاب اسلامی، ماهیت نظام سیاسی کشور، قانون اساسی و تمام ارکان اساسی نظام، از رهبری گرفته تا شوراهای اسلامی شهر و روستا بطور مستقیم یا غیر مستقیم با رای مردم تحقق یافته است. چهارمین و آخرین دستاورد غیر مادی که در این یادداشت به آن اشاره میکنم، اسلام و معنویت است. فساد و دورشدن مستمر از معنویت و اخلاق در دوران پهلوی یک هدف برنامه ریزی شده و جزو ذات آن رژیم کودتایی و سر تا پا غرق در فساد بود و حرکتهای گاه و بیگاهی هم که رنگی از مذهب داشت، برای فریب مردمی بود که دل در گرو محبت اهل بیت (ع) داشتند. اما یکی از اهداف متعالی انقلاب اسلامی، گسترش معنویت و تحقق اسلام ناب میباشد که مظاهر حرکت در این جهت بسیار است. در پایان این یادداشت، ذکر این نکته را لازم میدانم که دستاوردهای عظیم
حاصل شده مادی و معنوی، نتیجه تعهد به آرمانهای انقلاب اسلامی و حرکت در جهت اهداف و اصول انقلاب مبتنی بر تفکر انقلابی بوده است و خلاءها و کاستی ها، نتیجه قصورها و تقصیرها و عدم انطباق کامل با این ارزشها و اصول و در مواردی متاسفانه انحراف از آنها! و البته کارشکنیها و فشارهای نظام سلطه را نیز نباید نادیده گرفت. تفصیل این سخن باشد تا وقت دگر.
دیدگاه تان را بنویسید