روزنامه خراسان؛ دکترعلیرضا رضاخواه: تنشها در خاور دور میان دو کره، به صورت ناگهانی و البته در مسیر عکس شروع به حرکت کرده است. همین چند روز پیش، کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، در سخنرانی سال جدید میلادی به آمریکا هشدار داده بود که او روی میزش دکمه هستهای دارد. وی تصریح کرده بود "همه سرزمین اصلی ایالات متحده در برد هستهای ما قرار دارد؛ ایالات متحده هرگز نمیتواند آغازگر جنگی علیه من و کشورم باشد. " چهارشنبه گذشته دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا نیز در واکنش به این اظهارات در توییتر خود نوشت: «آیا کسی از رژیم درمانده و قحطی زده اش (کیم جونگ اون) هست که لطف کند و به او اطلاع دهد، من هم دکمه هستهای دارم که خیلی بزرگتر و خیلی قویتر از مال اوست و دکمه من کار هم میکند.» پیشتر دونالد ترامپ در سخنرانی مجمع عمومی سازمان ملل رهبر کره شمالی را «مرد موشکی کوچک» خوانده و گفته بود: «ایالات متحده قدرت و صبر بسیار دارد و اگر آمریکا مجبور به دفاع از خود یا متحدانش شود، ما چارهای نخواهیم داشت جز نابودی کامل کره شمالی.» در چنین فضایی که نگرانی از یک جنگ اتمی بالا گرفته، کشورهای منطقه بودجه نظامی خود را به صورت
تصاعدی افزایش داده و امنیت بین المللی در آستانه یک بحران فراگیر قرار گرفته بود، ناگهان ورق برگشت. کره شمالی روز جمعه موافقت خود را با از سرگیری مذاکرات رسمی با کره جنوبی اعلام کرد. این مذاکرات بیش از دوسال است که متوقف شده است، همزمان وزیر خارجه آمریکا از پیشرفت دیپلماسی در حل بحران کره خبر داد و حتی ترامپ نیز در سخنانی آمادگی خود را برای گفت: وگوی تلفنی با رهبر کره شمالی اعلام کرد. مقامهای کره شمالی نیز اعلام کرده اند که ورزشکاران این کشور "احتمالا" در المپیک زمستانی ۲۰۱۸ در کره جنوبی حضور مییابند. روند تغییرات در تنش میان دو کره طی چند روز گذشته آن قدر شتابان بوده است که بسیاری از تحلیل گران بین المللی تبیین چرایی آن را نیازمند روشن شدن ابعاد دیپلماسی پنهان میان بازیگران مختلف دانسته اند. با این حال، یادداشت پیش رو تلاش میکند به دو سوال کلیدی درباره تحولات اخیر، یعنی علل چرخش در مواضع کشورهای در گیر بحران کره و همچنین موانع پیش روی حل این بحران پاسخ دهد.
علل تغییر مواضع
شاید مهمترین سوالی که درباره تحولات اخیر در شبه جزیره کره مطرح میشود، علت تغییر مواضع بازیگران اصلی این بحران باشد. در پاسخ به این پرسش میتوان دلایل زیر را برشمرد:
الف: برآورد اشتباه آمریکا درباره توانمندی هستهای کره شمالی:
مهمترین علت کاهش اخیر بحران کره را میتوان برآورد اشتباه دستگاههای امنیتی آمریکا درباره توانمندی موشکی و هستهای کره شمالی دانست. در چند روز گذشته رسانههای آمریکایی بر اساس تحلیلهای منابع نظامی آمریکا گزارش دادند که برنامه هستهای پیونگ یانگ پیشبرد سریع تری از آن چه پیش بینی میشد، داشته است. روزنامه نیویورک تایمز در همین زمینه مینویسد: در ابتدای دولت دونالد ترامپ آژانسهای اطلاعاتی آمریکا به او اطمینان دادند که کره شمالی برای دستیابی به یک موشک هستهای بالستیک که به خاک آمریکا برسد، دست کم چهار سال زمان لازم دارد، بنابراین زمان کافی برای آن که جلوی توسعه این قابلیت گرفته شود یا آن را کندتر کنند وجود دارد و واشنگتن میتواند به جای آن بر مذاکرات و اقدامات متقابل تمرکز کند. با این حال براساس این گزارش بعد از آن که پیونگ یانگ دست به آزمایش یک بمب بنا به ادعای این کشور هیدروژنی زد و موشکهایی با قابلیت رسیدن به جزیره گوام را آزمایش کرد، جامعه اطلاعاتی آمریکا به این نتیجه رسید که قابلیتهای کره شمالی را دست کم گرفته است و درباره شانس این کشور برای کسب فناوریهای خارجی از جمله فناوری مبتنی بر یک موتور
قدیمی مربوط به دوره شوروی اشتباه تحلیل کرده است. به تازگی هربرت مک مستر، مشاور امنیت ملی دولت آمریکا نیز در مصاحبهای تصریح کرده است: کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی سریعتر از آن چه اکثر مردم گمان میکردند کره شمالی را به سمت قدرت هستهای برده است.
ب:فشار تحریمهای بین المللی و نیاز پیونگ یانگ به یافتن یک مسیر خروج:
دلیل دوم را میتوان افزایش فشارها و تحریمهای بین المللی بر کره شمالی دانست که باعث نرمتر شدن مواضع این کشور شده است. چند روز پیش از سال نوی میلادی، وزارتخانه ناظر بر امور کره شمالی در کره جنوبی، پیش بینی کرده بود پیونگ یانگ در سال ۲۰۱۸ به «ظرفیتهای اتمی و موشکی خود خواهد افزود» و «احتمالا به دنبال راهی برای مذاکره» خواهد گشت. به گفته این وزارتخانه، پیونگ یانگ در آینده نزدیک به تلاشهایی برای کاهش پیامدهای ناشی از تحریمهای بین المللی دست خواهد زد، اما این پیامدها احتمالا در سال آینده در کره شمالی نمود پیدا خواهند کرد.
ج:نقش جدید چین به عنوان یک ابرقدرت دارای مشروعیت
دلیل سوم که پیوندی نزدیک با علت پیشین دارد، نقش جدیدی است که چین برای خود به عنوان یک ابرقدرت در سالهای پیش رو در نظر گرفته است. چین که این روزها و به دنبال راهبرد انزوا طلبانه واشنگتن تلاش دارد جای خالی آمریکا در عرصه بین الملل را پر کند، به دنبال افزایش قدرت نرم و نشان دادن توان دیپلماسی خود است. همراهی پکن با تحریمهای بین المللی و فشار این کشور بر پیونگ یانگ میتواند یکی از عوامل اصلی در تغییر رفتار کره شمالی باشد. چین تنها شریک تجاری در حوزه تامین انرژی و دیگر موارد بازرگانی برای پیونگ یانگ محسوب میشود. آن طور که گزارش شده، به تازگی مذاکرات پنهانی میان مقامات دو کره با میانجی گری چین شکل گرفته است. این مذاکرات در نتیجه دو جلسه مخفیانهای بوده که ماه دسامبر گذشته میان مقامهای ورزشی دو کره به میزبانی چین برگزار شده و پس از آن رهبران دو کشور از تمایل به مذاکرات علنی در این باره سخن به میان آورده اند. در خلال آن دو جلسه محرمانه بوده که دو کره بر سر تبادل ورزشی در خلال المپیک زمستانی ۲۰۱۸ به توافق رسیده اند.
د: فرصت بازیهای المپیک برای کره شمالی
از سوی دیگر میتوان گفت که بازیهای المپیک زمان خوبی را برای امتیاز گیری در اختیار کره شمالی قرار داده است. تداوم تنشها در شبه جزیره کره و بحث فقدان امنیت میتواند تاثیر بسیار جدی بر بازیهای المپیک آینده که قرار است در کره جنوبی برگزار شود، داشته باشد؛ بنابراین کره شمالی با درک چنین موقعیتی تلاش میکند برخی امتیازات امنیتی و اقتصادی را برای خود کسب کند. نمونه اخیر آن توقف رزمایش نظامی کره جنوبی و آمریکاست که پیونگ یانگ همواره به آن معترض بوده و آن را یک تهدید امنیتی علیه خود میداند.
موانع پیش رو
با این حال، حل سریع بحران شبه جزیره کره با وجود تحولات شتابان این روزها امری دور از ذهن مینماید. مهمترین دلیل آن هم استقلال نداشتن کامل دو کره است. در ادامه به موانع پیش روی حل بحران کره در همین چارچوب میپردازیم.
الف: سیاست اول آمریکای ترامپ
اولین مانع را میتوان سیاست "اول آمریکای" ترامپ دانست. بر اساس این سیاست دستگاه دیپلماسی آمریکا بایستی بتواند از تمام بحرانهای بین المللی دستاوردی اقتصادی برای واشنگتن کسب کند. تداوم بحران در خاور دور به طور قطع به نفع کارخانههای اسلحه سازی آمریکایی که اصلیترین مراکز فروش سلاح در جهان هستند خواهد بود. به ویژه این که به دنبال افزایش تنشهای اخیر بودجه نظامی بسیاری از کشورهای منطقه افزایش یافته است. علاوه بر این دیپلماسی شیر دوشی ترامپ از کشورهای همپیمان با واشنگتن تنها در صورت وجود بحران امکان پذیر است. بنابراین، این روزها کاخ سفید با وجود علایم مثبتی که نشان میدهد، نگرانی خود را از ایجاد یک توافق بدون این که منافع آمریکا در آن حاصل شود اعلام کرده است. رابرت لایتزیر، نماینده تجاری آمریکا روز جمعه، بعد از گفت: وگو با مقامات تجاری کره جنوبی در واشنگتن گفت: برای رسیدن به توافق درباره یک معامله تجاری تقویت شده میان دو کشور، کار بسیاری باقی مانده است. وی در بیانیهای با اشاره به این که «ما کار بسیاری برای دستیابی به توافقی داریم که منافع اقتصادی مردم آمریکا را تامین کند» گفت: «اهداف ما روشن است: ما باید
به تجارتی منصفانه و دوجانبه میان دو کشور دست یابیم.» پیش از این دولت آمریکا - در چارچوب شعار انتخاباتی «اول آمریکا»ی ترامپ- بارها از لزوم تجارتی منصفانه با شرکای تجاری خود سخن گفته بود، ولی مطرح شدن این مطلب همزمان با توافق سئول و پیونگ یانگ میتواند به عنوان اهرم فشار آمریکا بر ضد کره جنوبی قلمداد شود. اگر این مطلب صحت داشته باشد، بیانگر آن است که آمریکا همچنان منافع خود را در حفظ و استمرار بحران در شبه جزیره کره و شرق آسیا میبیند.
ب: نیاز چین به یک اهرم فشار در عرصه سیاست بین الملل
علاوه بر آمریکا سیاستهای چین به ویژه نوع نگاه پکن به تحولات آینده عرصه ژئوپولیتیک جهان میتواند مانعی برای تحقق صلح در شبه جزیره کره محسوب شود. چینیها بیش از هر بازیگر دیگری در عرصه بین المللی به قواعد نظریه واقع گرایی به ویژه واقع گرایی تهاجمی معتقدند. چینیها پیوند اقتصادی پیچیدهای با نظام اقتصادی آمریکا بر قرار کرده اند، پس هر گونه تنش آفرینی مستقیم در روابط دو کشور میتواند آثار منفی گستردهای به دنبال داشته باشد. با این حال آینده جهان از منظر چینی ها، قطب بندی جدیدی را شامل میشود که در آن پکن و واشنگتن در دو جبهه مخالف هم قرار خواهند داشت، چین تلاش میکند تا از کره شمالی به عنوان یک اهرم فشار و عامل تنظیم کننده رفتار آمریکا بدون رویارویی مستقیم بهره ببرد. امری که با اتحاد دو کره و خروج کره شمالی از زیر نفوذ پکن تحقق آن دشوار مینماید. با این حال سال جاری میلادی تازه آغاز شده است و بایستی منتظر ماند و دید در روزها و ماههای پیش رو روند تحولات سیاسی در شبه جزیره کره چه سمت و سویی خواهد یافت.
دیدگاه تان را بنویسید