روزنامه جوان: زلزله که آمد، فکر بحث و جدل سیاسی نبودیم؛ زلزله از بلایای طبیعی است و با حکمت خداوندی چه میشود کرد؟ اگر بلای طبیعی هم نبود یا کسی از قبل جایی در انجام وظیفهاش کم گذاشته بود که نتیجهاش آسیب بیشتر به مردم بود، یک قراری را با دوستان و همکاران رعایت کردیم؛ اینکه حالا وقت دعوا نیست؛ وقت مقصریابی نیست. پیکر هموطنانمان روی زمین بود و خانههایشان آوار و خودشان بی خانمان بودند. علاوه بر این، در خاطرمان بود رهبری سال گذشته و پس از حادثه پلاسکو که از بلایای طبیعی هم نبود، در همان اولین واکنش مرقوم فرمود: ه بودند که «در حال حاضر همه تلاشها باید برای نجات جان گرفتارشدگان جهتدهی شود. رسیدگی به علل حادثه مسئله بعدی است.» ایشان در ادامه خطاب به مسئولان امر ضمن درخواست برای ادامه کار مجاهدانه، فرمود: ه بودند که «وظیفه فوری را بر هر حرف و حدیثی مقدم بدارند.» از سویی وظیفه بود که فضای روانی بههم ریختهتر از آنچه هست، نشود. اما انگار مسئولانی بودند که نمیخواستند دست از سیاسی کاری بردارند، حتی شده روی داغ مردم! همان ساعتهای آغازین که ارتش و سپاه بی حرف و حدیث، برای خدمت به زلزلهزدگان به کرمانشاه
شتافتند، معاون اول رئیسجمهور هم راهی آن مناطق شد. تصور و توقع این بود که برای کمک برود، اما او راه سیاسیکاری در پیش گرفت و تلاش کرد از این زلزله هم راهی برای تخریب منتقدان سیاسی دولت دست و پا کند و بدتر آنکه در مسیر یافتن اشکالات، آدرس غلط بدهد. جهانگیری گفت: بیشتر منازل تخریب شده، مسکن مهر بودند و فردایش هم همین محتوا در سخنان روحانی تکرار شد. همین موضعگیری آغازین معاون اول رئیسجمهور برای برپایی آتش جنگ سیاسی روی آوار زندگی مردم کافی بود. توپخانه رسانهای اصلاحطلبان از روز دوم زلزله علیه دولت قبل شروع شد تا فضا آنقدر شلوغ شود که کسی از دولت کنونی نپرسد شما برای مسکن مردم در این پنج سال چه کردید؟ تا کسی نپرسد که چرا بیمارستانی که خود از مراکز مدیریت بحران تعریف میشود، شش ماه پس از ساخت، با زلزله تخریب شده است؟ ارتش و سپاه و هلال احمر، مردانه پای تکلیف خود در امداد زلزلهزدگان ماندند و سهم دولت و رسانههای همسویش هم سیاسی کاری شد. آنها کار مهمتری داشتند؛ تسویه حساب با رقبای سیاسی حتی با دروغ! و فرصت نداشتند پاسخگوی مطالبات مردم باشند. به مسکن مهر حتماً انتقاداتی وارد است، اما اینکه به جای دلسوزی
برای مردم، هدفمان تخریب و شانه خالی کردن از بار مسئولیت باشد و همه خرابیهای چند شهر و روستا را خلاصه در مسکن مهر کنیم، اسمش انتقاد نیست؛ سیاسی کاری روی بی خانمانی ملت است. زشتی این بی اخلاقی فقط هدفگذاری سیاسی روی جنازههای مردم و آوار خانههایشان نبود، بلکه سیاسی کاری جهانگیری ذهن میلیونها ایرانی را که ساکن مسکن مهر بودند، دچار تشویش کرد که آیا خانههای آنان سست و ناایمن است و حالا چه باید بکنند؟ و آیا دولت بعد از پنج سال فکری برای مسکن آنان خواهد کرد؟ اگر توانایی خرید مسکن را داشتند که نیازی به سکونتشان در مسکن مهر نبود؛ بود؟ از سویی موضعگیری نادرست و بی وقت دولتی که خود مسئول حفظ امنیت روانی جامعه است، علاوه بر تشویش اذهان باعث شد تا بخشی از ظرفیت رسانهای کشور از هر جناحی، به جای خدمت به امدادرسانی و حل بحران پیش آمده، درگیر جدل سیاسی بی سود شود. ما سکوت کردیم و این سکوت برای دولتیها این شبهه را ایجاد کرد که میتوانند تندتر بتازند و بیشتر از بار مسئولیت شانه خالی کنند. اما حالا سوال مهمتری در میان است و آن اینکه شما که تشخیص دادهاید مسکن مهر ناامن است و ذهن میلیونها ساکن مسکن مهر را بههم
ریختهاید، اگر در ادعای خود صادق هستید، بگویید که برای ایمنسازی مسکن مردم چه برنامهای دارید و چقدر زمان برای اجرایی شدنش نیاز خواهید داشت؟ دولت قبل خیلی وقت است که تمام شده و شما خیلی وقت است به جای مدعی بودن باید پاسخگو باشید.
دیدگاه تان را بنویسید