مشرق: محمدکاظم انبارلویی در یادداشتی نوشت: روی این تفاوت متمرکز شده است و علل آن را در جملات زیر بیان میکند: «- مجمع روحانیون مبارز امروز همان مجمع روحانیون مبارز دیروز است، ولی هرگز نمیپذیرد که چارچوب رفتار سیاسی او را دیگران به او دیکته کنند. - جریانی در پی تصاحب کانونهای قدرت، رقیب سیاسی خود را تحت فشار و ضربات شدید خود گرفته است. - شخصیتی که اصلاح طلبان او را سکاندار جریان اصلاح طلبی میدانند از حقوق اولیه شهروندی محروم است. - چهرههای محبوب و مظلوم اصلاح طلبان را در حصر نگاه داشته است. -همچنان حبسها، احضارها و خط و نشان کشیدنها ادامه دارد. - این رقیبان گمان میبرند احزاب و گروههای دیگر، تشکلهای سیاسی سربازهای پادگانند که هر روز و شب به صف کنند و هر چه فرمانده میگوید آنها هم تکرار کنند.» کشف اینکه ذکر این مطالب چه ربطی به سوال مربوط به تفاوت نظر دیروز و امروز مجمع در مورد آمریکا دارد فوق العاده مهم است. گویا آقای خوئینیها از پیش پذیرفته است این تفاوت را، اما بیهیچ دلیلی آن را انکار میکند و حتی مطالبی را عنوان میکند که این تفاوت را عقلایی و مشروع جلوه دهد. آقای خوئینیها اینکه چرا در
دو دهه اخیر هیچ موضع صریح و شفافی علیه توطئههای آمریکا از سوی مجمع اتخاذ نشده است، این میداند که. یک جریان مطالبی به مجمع دیکته میکنند و میخواهند کشور را پادگانی اداره کنند. مجمع هم به دلیل حریت زیر بار این دیکته نمیرود و فعلا مواضع ضد آمریکایی خود را به حاشیه رانده و متن را مقابله با این جریان میداند! با این توضیحات آقای خوئینی ها، امپریالیسم مجمع روحانیون یک جناح رقیب در داخل است نه آمریکای جهانخوار! اولا - قصه حصر و زندان و احضار به حوادث فتنه ۸۸ بر میگردد. در یک دهه قبل از آن که سکاندار دولت، رئیس اصلاحات بود و دو دوره در این مسند با حمایت قاطع رهبری زعامت دولت جمهوری اسلامی را به عهده داشت از تمام حقوق شهروندی برخوردار بود. در دولت او بود که قدرت به رقیب در یک رقابت آزاد و چندضلعی واگذار شد. اما اولین نبرد نرم آمریکا توسط رجالههای منوچ و ملوس در ۱۸ تیر ۷۸ یعنی یک سال پس از صدارت رئیس دولت اصلاحات صورت گرفت. به شهادت رادیو بی بی سی و رادیو آمریکا این نبرد علیه حاکمیت ایران به بهانه تعطیلی روزنامه سلام به مدیرمسئولی آقای خوئینیها صورت گرفت. منافقین، بهاییها، سلطنت طلبها، جریان چپ آمریکایی
و ... تعزیهگردان آن بودند. آقای خوئینیها! بفرمایید موضع ضدآمریکایی مجمع و شخص جنابعالی را اگر مورخان بعدها جستجو کنند کجا باید پیدا کنند؟ آن جریان موهوم و آن رقیبان مرموز که آقای خوئینیها از آن یاد میکنند در این معرکه نبرد نرم آمریکا در کدامین سو قرار داشتند و مجمع و هم پیمانان داخلی و خارجی آن کجا بودند؟ بر فرض تعطیلی روزنامه سلام که در یک فرآیند قانونی صورت گرفت درست نبود، آیا هزینه اعتراض به آن باید براندازی نظام باشد، آن هم در زمانی که جریان اصلاحات دولت و مجلس را در اختیار داشتند؟! آیا آقای خوئینیها میتواند به این سوال پاسخ دهد در حالی که تئوریسینهای اصلاحات در وزارت کشور جمهوری اسلامی پروژه سکولاریزه کردن نظام را تئوریزه میکردند و تئوریسین این پروژه بعد از فتنه ۱۸ تیر ۷۸ به آمریکا فرار کرد، چرا خروج از حاکمیت و خروج بر حاکمیت را کلید زدند؟ این طرحها اگر آمریکایی و اسرائیلی نیست پس چیست؟ نظام در برابر این طرحهای خائنانه چه باید میکرد؟ آیا آقای خوئینیها میتوانند به این سوال پاسخ دهند که پس از فتنه ۱۸ تیر ۷۸ چرا شماری از روزنامهنگارانی که در روزنامههای اصلاحات قلم میزدند، رفتند کارمند
رسمی رادیو آمریکا و رادیو اسرائیل و رادیو بی بی سی شدند؟ آیا آقای خوئینیها میتوانند به این سوال پاسخ دهند که یک "تاج" زاده در جبهه اصلاحات چه طور با یک "تاج" بخش از سلطنتطلبها و نماینده سوروس پیوند میخورد و بخشی از اجرای آشوبهای ۱۸ تیر ۷۸ و ۱۰ سال بعد، وقایع تاسف بار شورشهای ۸۸ را به عهده میگیرند؟ تاج بخش در جریان دادگاه کل پروژه فتنههای آمریکایی را از اول تا آخر توضیح داد. نسبت مجمع با آن تاج بخش و این تاج زاده چیست؟ مردم اگر بخواهند مواضع ضد آمریکایی مجمع را در فتنه ۷۸ و ۸۸ بدانند آن را کجا باید جستجو کنند؟! ۸ ماه و حتی قبل از انتخابات رادیو بی بی سی و رادیو اسرائیل و رادیو آمریکا به تبلیغ و ترویج جریانی که آقای خوئینیها آن را نمایندگی میکند، پرداختند. دروغ تقلب که رمز آشوب آمریکا در انتخابات ۸۸ بود توسط همین بوقها تبلیغ و ترویج میشد. نسبت مجمع با این بوقهای استکباری چیست؟ شعار انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است" را بارها رسانههای داخلی، مستند فاش ساختند. همین شعار در رسانههای خارجی واتاب پیدا کرد. چرا وقتی اصل نظام ضد آمریکایی امام (ره) و انقلاب زیر فشار توطئههای آمریکا و انگلیس
و اسرائیل بود از سنگ صدای اعتراض علیه آمریکا درمی آمد، اما از مجمع، در باره این رویکرد ضد اسلامی و ضد انقلابی صدایی در نمیآمد؟! آقای کروبی اولین دبیرکل مجمع روحانیون مبارز از گوگوش تا سروش را علیه انقلاب بسیج کرد. هم او بود که در انتخابات ۸۴ از مجمع قهر کرد و رفت خودش یک حزب مستقل تشکیل داد. وقتی در سال ۸۸ دید کمتر از آرای باطله رای آورده است بخشی از شورش اشرافیت علیه جمهوریت را نمایندگی کرد. مردم و نظام صبوری کردند به پاس خدمات او به انقلاب. او که به حکم همه مراجع کارش محاربه و مجازاتش اعدام بود، کاری به او نداشتند. تا اینکه یک سال بعد از جریان بیداری اسلامی که بوی به اصطلاح بهار عربی به مشام وی و موسوی رسید، شورای عالی امنیت ملی برای تضمین امنیت ملی و جلوگیری از پدیده داعش در ایران آنها را حصر کردند. آقای خوئینیها طوری از حبس و حصر سخن میگوید گویی سران فتنه هیچ کاری نکرده بودند و مشمول حصر شدند. آیا اصلاح طلبان همپیمان با منافقین و سلطنتطلبان کاری نکرده بودند، دچار حبس شدند؟ این بی انصافی است، این پاک کردن صورت مسئله حوادث تاریخ دو دهه اخیر کشور است. در فتنه ۸۸ نزدیک به ۱۰۰ نفر کشته شدند که به
گواهی بنیاد شهید ۲۲ نفر از آنها شهید و از بچههای مظلوم انقلاب هستند. چه کسی مسئول این قتلهاست؟ جز اصلاح طلبان به طور اعم و مجمع روحانیون به طور اخص! میلیاردها تومان خسارت به کشور در حمله به بانکها و اماکن عمومی وارد شد! اصلاح طلبان نماینده به اتحادیه اروپا و کنگره آمریکا فرستادند و ازدشمن سرسخت ایران و ایرانیان خواستند تحریمهای فلجکننده اعمال کنند تا دولت سقوط کند. با دروغ تقلب، اقتدار و امنیت ملی را به مسلخ توطئههای آمریکایی بردند. مجمع در همه این مواقع یا سکوت کرد یا همراهی! کار در عاشورای ۸۸ به شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه و اهانت به شعائر عاشورا رسید. تمثال مبارک امام را آتش زدند، پاره کردند و شعار نه غزه، نه لبنان دادند. این صداها نباید "مجمع روحانیون مبارز" را از خواب غفلت و بی مهری به نظام بیدار کند و مواضع ضد آمریکایی حداقل برای ثبت در تاریخ اتخاذ کنند؟ آیا امروز پس از گذشت ۹ سال از این حوادث تلخ باید گفت؛ مجمع همچنان ضد آمریکاست، آن هم حتی بدون یک موضع ضد آمریکایی؟! چراآقای خوئینیها طوری حرف میزنند که گویی در میز ایران در پنتاگون، سیا و وزارت خارجه آمریکا هیچ خبری نیست، هر چه هست در
ایران، آن هم روی میز یک جریان رقیبت دیکتاتور است! آقای خوئینیها باید بپذیرند مواضع مجمع روحانیون در مورد آمریکا تغییر کرده است و این تغییر ریشه در بی مهری به مواضع امام (ره) در مورد دشمنان داخلی و خارجی نظام دارد. آقای خوئینیها باید بپذیرند امروز مواضع مجمع روحانیون در مورد آمریکا با دیروز تفاوت دارد. این تفاوت نشان میدهد مجمع در دو جنگ نرم آمریکا علیه ملت با واشنگتن همراهی کرده است. این همراهی ریشهاش بی مهری به رهبری و ولایت فقیه است. مجمع به قرائت آقای خوئینیها هدایتهای مشفقانه رهبری و انقلابیون و دلسوزان جامعه را "دیکته" میداند، اما رهنمودهای بی بی سی و رادیو آمریکا را به راحتی میپذیرد و حتی برای کمک به بوقهای امپریالیسم خبری جهان، مقالهنویسان سلام و روزنامههای اصلاح طلب را به واشنگتن و لندن میفرستد به گونهای که به قول مرحوم آقای عسکراولادی، شب گفتههای بی بی سی و رادیو آمریکا تیتر اول رسانههای اصلاح طلب میشود. این رویکرد تا آنجا پیش میرود که در نبرد نرم اول سال ۷۸ آمریکا، مجمع مسیر خروج از حاکمیت و خروج بر حاکمیت را کلید میزند و در نبرد نرم دوم آمریکا سال ۸۸ تیغ بر جمهوریت و اسلامیت
نظام میکشد. خوب است آقای خوئینیها مواضع مجمع را در این دو دهه اخیر بازخوانی کنند، ببینند چه کارنامهای از مواضع ضد آمریکایی در آن وجود دارد؟ آیا وقت آن نرسیده است که مجمع روحانیون به این سوال کلیدی پاسخ دهد که چرا وقتی در بازه زمانی ۷۶ تا ۸۴ در کانونهای قدرت بودند بر آهنگ خروج " از" حاکمیت و خروج "بر" حاکمیت را به صدا درآوردند و وقتی در بازه ۸۴ تا ۹۴ در کانونهای قدرت نبودند بر طبل محاربه با نظام نواختند؟! با این رویکرد تکلیف مجمع در نبرد با آمریکا گم شد، اسلام ناب محمدی فراموش و مبارزه با اسلام آمریکایی به طاق نسیان کوبیده شد و دبیر کل اول مجمع رفت برای به صف کردن گوگوش تا سروش علیه نظام، انقلاب و امام؟! دبیر کل دوم مجمع هم نام خود را در کنار امضاهای سران فتنه ۸۸ قرار داد و وزیر ارشاد خـود را به بی بی سی فرستاد تا هر آنچه شایسته حکام لندن و واشنگتن است به رهبری و نظام نسبت دهند! انکار اسناد خیانت به ملت در نبرد نرم آمریکا و بازیگردان آن هم در عصری که همه این اسناد به صورت فیلم، عکس، اسلاید و بیانیههای سران فتنه همراه با صوت آنها وجود دارد چه نفعی دارد؟ رهبری انقلاب در مهار ناکثین، مارقین و قاسطین،
هوشمندی نشان داد و نزدیک به سه دهه است پس از حیات امام (ره) انقلاب را طیب و طاهر و سرزنده و بالنده، آن هم با جوانان نسل سوم انقلاب حفظ کرده است. آقای خوئینیها گله میکند که چرا رئیس اصلاحات از حقوق شهروندی محروم است؟ همراهی با محاربان با نظام جزء حقوق شهروندی نیست. آقای خوئینیها گله میکند چرا چهرههای اصلاح طلب به حصر و حبس رفتند؟ او نیک میداند در هیچ جای دنیا به محاربان و اهل بغی پاداش نمیدهند. این کمترین برخورد است. اگر این برخورد نبود مردم اثری از اهل بغی باقی نمیگذاشتند.
دیدگاه تان را بنویسید