چرا استعفای امام جمعه کرمان خبر خوبی نیست؟
درباره نماز جمعه هر قدر امام جمعه پایگاه بیشتری در خود آن سامان داشته باشد بهتر می تواند نقش ارتباطی دو سویه را ایفا کند و در غیر این صورت وجه انتصابی و سیاسی او بر جنبه مذهبی می چربد.
عصر ایران: استعفای امام جمعه کرمان خبر خوبی نیست. نه این که استعفای یک صاحب منصب مذهبی یا سیاسی در کلیت آن خبر خوبی نباشد که دنیا دار گذار است و آدمیان می آیند و می روند و مناصب اعم از انتخابی و انتصابی نیز ماندگار نیست. استعفای آیت الله سید یحیی جعفری (اگر به قوت خود باقی باشد) اما از این حیث خبر خوبی نیست که اعلام شده «به خاطر فشارهای سیاسی وادار به استعفا شده است». در این گونه موارد می گویند طرف استعفا داده شد! سید یحیی جعفری از یاران مرحومان هاشمی رفسنجانی و باهنر و آقایان حجتی کرمانی و سید محمود دعایی و دارای تفکری نزدیک به حسن روحانی است و مواضع میانه و معتدلی اتخاذ می کند. نویسنده این سطور اگرچه کرمانی نیست و او را از نزدیک نمی شناسد ولی در طول 30 سال گذشته کمتر هفته ای است که روز های شنبه صفحه گزارش نمازهای جمعه را در روزنامه جمهوری اسلامی دنبال و مطالعه نکرده باشد و از این رو کاملا پیداست کدام امام جمعه ها مواضع سیاسی را بر پایه متون ارسالی از تهران اتخاذ می کنند و گاه صفات و تعابیر را عین هم به کار می برند و کدام ها تحلیل خودشان را البته با رعایت خطوط اصلی ارایه می دهند. مثلا گاه هم امام جمعه فلان شهرستان در جنوب شرقی ایران و هم امام جمعه شهرستانی دیگر در شمال غربی یک تعبیر کاملا واحد با کلمات مشابه را به کار می برند که نشان می دهد بر پایه متن ارسالی از مرکز بوده است و برای اثبات این مدعا یک کار تحقیقی بر روی گزارش نماز جمعه ها که شنبه ها در روزنامه جمهوری اسلامی چاپ می شود کفایت می کند. در این میان البته برخی از امامان جمعه متفاوت و مستثنا بوده اند و آقای سید یحیی جعفری اگر چه در این زمینه سرآمد نبوده اما باز در این طیف قرار می گیرد. چهره شاخص در استقلال رأی و تحلیل که به خصوص در دوره احمدی نژاد نقش بسیار مؤثری ایفا کرد مرحوم حجت الاسلام محسن دعاگو امام جمعه شمیرانات و لواسانات بود که بیخ گوش تهران کاری به متون ارسالی از تهران نداشت و جمعه ها دو خطبه تحلیلی مفصل ایراد می کرد که گاه نصف صفحه روزنامه جمهوری اسلامی را به خود اختصاص می داد و به کلی با دیگران متفاوت بود و طبعا پس از فوت او این سنت ادامه نیافته است و انگیزه مطالعه و پی گیری را هم کاهش داد. بنا بر این اگر می گوییم استعفای آیت الله جعفری خبر خوبی نیست نخست به این خاطر است که خطبه ها را در سراسر کشور یک سان می کند به گونه ای که انگار همه یک بیانیه را می خوانند. البته هنوز این اتفاق به صورت کامل رخ نداده اما هر چه از قدیمی تر ها می روند و تازه ها می آیند این احساس بیشتر در می گیرد. دلیل دیگر این است که هر چه امام جمعه محبوب تر باشد استقبال از نماز جمعه بیشتر می شود و در غیر این صورت آیین مردمی را به رسمی تبدیل می کند. کافی است در تهران شمار حاضران در نماز جمعه های مرحومان طالقانی و هاشمی رفسنجانی و آیت الله خامنه ای را با نماز جمعه های کنونی مقایسه کنید. دلیل آن هم روشن است. از تریبون نماز جمعه تهران صدای منطبق با میل سیاسی اکثر مردم تهران شنیده نمی شود. این یک ادعا نیست و کافی است به یادآوریم اکثر مردم در تهران به حسن روحانی رأی دادند و همه - بله همه - اعضای فهرست امید در انتخابات مجلس و همه - بله همه - اعضای فهرست امید در انتخابات شوراها رأی آوردند ولی مواضع امام جمعه های موقت و سخنرانان پیش از خطبه ها مگر در موارد مناسبتی که برخی وزرا می آیند هم سو با جناحی بوده که در هر سه انتخابات به معنی تام و تمام کلمه ناکام مانده است. سومین نکته این است که روال رهبری پس از ارتحال امام این بوده که منصوبان امام در سمت خود باقی بمانند. به همین خاطر امامان جمعه را تغییر ندادند مگر آن که خود درگذشتند یا کنار رفتند. با این حال از جانب برخی محافل پرقدرت در مورد امام جمعه هایی که حکم از امام داشتند فشارهایی وارد می شد تا خود استعفا دهند چون می دانستند رهبری تغییر نمی دهند. توجیه دیگر این بود که شخص پیر و بازنشسته شده و تا چند هفته غیبت می کرد توجیهی می یافتند. آیت الله جعفری نیز البته lمثل هر انسان دیگری مدتی بیمار شد و برخی ظاهرا فرصت را مناسب یافتند. در حالی که در تهران نیز امام جمعه های موقت تنها ماهی یک بار نماز را اقامه می کنند و آیت الله جنتی 90 سال و آیت الله موحدی کرمانی بالای 80 سال دارند و هیچ گاه گفته نشده سن بالا مانع برگزاری نماز است. در تهران البته امام جمعه اصلی کماکان آیت الله خامنه ای است و دیگران موقت اند. در کرمان نیز این امکان بود که در غیاب آقای جعفری دیگری موقتا عهده دار نماز شود تا حال او بهبود یابد. دلیل چهارماین است که هر چه در این انتصابات تمرکز گرایی بیشتر باشد امام جمعه بیش از آن که منتقل کننده صدا و خواست مردم برای حکومت و مرکز باشد انتقال دهنده خواست مرکز برای شهر خود است و هر قدر هم حکومت ایدیولوژیک و دارای پیوندهای مذهبی و مردمی اما فاصله می اندازد. در شعر می گویند شعر شاعری بیشتر به دل می نشیند که جوششی باشد نه کوششی. امام جمعه ای که از دل مردم جوشیده بیشتر صدای مردم را منعکس می کند زیرا به امام جمعه هماهنگ با پاره ای نهادها ولو بومی و محلی به چشم نماینده حکومت نگریسته می شود و خود او هم درصدد توجیه برمی آید نه تبیین و الفت و علاقه تابعی از کل است نه به خود او. البته که امام جمعه مستعفی هم وقتی منصوب امام و رهبری بود منسوب به حکومت و نظام است اما درباره قدیمی تر ها حسی مانند احساس مردم به مرحومان صدوقی، اشرفی اصفهانی، مدنی، طاهری اصفهانی، دستغیب و دیگر چهره ها وجود داشت که اگر هم در محراب به شهادت نرسیدند اما به خاطر علایق منطقه ای به صورت نسبی یا فراوان محبوبیت داشتند و در عین ستون نظام در منطقه به حساب می آمدند و در انتخابات خبرگان خود را در معرض رأی مردم استان قرار می دادند. در فقره اخیر مرحوم صادق احسان بخش را می توان مثال زد که در خطبه های نماز جمعه رشت درباره زمان صید و ایستگاه عوارضی بزرگراه و آزاد راه هم نظر می داد و مردم گیلان خواست های محلی را هم از زبان او می شنیدند. استعفای امام جمعه کرمان خبر خوبی نیست چون نهاد نماز جمعه هر چه مردمی تر و البته محلی تر و بومی تر باشد بهتر است. شاید آقای تقوی که در رأس ستاد مرکزی ائمه جمعه قرار گرفته اند تمایل داشته باشند خطبه هادر سراسر ایران با آنچه در ستاد تحت مدیریت ایشان تنظیم می شود هماهنگ تر باشد اما آنچه ایران را ایران نگاه داشته «کثرت در عین وحدت» و « وحدت در عین کثرت» بوده است. پس بگذاریم هر جا صدای خودش را داشته باشد و تریبون نماز جمعه صدا و خواست مردم همان سامان را بازبتاباند و مرکز تنها این صداها را هماهنگ کند تا به ارکستر همخوان بدل شود. اگر در معرفی فرماندهان نظامی و انتظامی استانی مقامی از مرکز به شهرستان مربوطه برود و معرفی کند امری پذیرفته شده است و فواید بسیار بر آن مترتب ولی درباره نماز جمعه هر قدر امام جمعه پایگاه بیشتری در خود آن سامان داشته باشد بهتر می تواند نقش ارتباطی دو سویه را ایفا کند و در غیر این صورت وجه انتصابی و سیاسی او بر جنبه مذهبی می چربد. یادمان باشد قدرت همان اقتدار نیست. قدرت از عناصر مادی و ملموس ناشی می شود اما اقتدار به عناصر غیر مادی و غیر ملموس اتکا دارد. اقتدار از جنس همان نفوذی است که آیت الله سیستانی در عراق امروز دارد. امامان جمعه باید از جنس «اقتدار» باشند نه «قدرت».
دیدگاه تان را بنویسید