روزنامه کیهان: یک اصلاحطلب خارجنشین میگوید اصلاحطلبان با طرح موضوع نامزد پوششی، از روحانی امتیاز میخواهند.
علی افشاری در وبسایت رادیو زمانه نوشت: هرچند در توجیه معرفی نامزد پوششی گفته میشود که برای جلوگیری از ریزش آرای احتمالی روحانی است، اما رصد کردن مواضع اصلاحطلبان و بحثهای داخلی آنها روشن میکند که از نظر برخی از نیروها کاندیدای سایه تنها عهدهدار وظیفه حمایتی نیست. این جمع- که سخنان اخیر مسعود پزشکیان نایب رئیس مجلس دهم معرف ملاحظات آنها است - با عدم رضایت از روحانی تمایل به مرزبندی آشکار با او داشته و چه بسا ترجیح میدهند رئیس دولت دوازدهم یک چهره جدی اصلاحطلب باشد.
این نگاه هم میتواند بیانگر مطالبات و نگاههای برنامهای باشد و هم سهمخواهی و دریافت مناصب سیاسی بیشتر در دولت دوازدهم. مسعود پزشکیان که بحث کاندیداتوری وی از چندماه پیش مطرح بوده است، پرونده کاندیداتوری را به صورت کامل نبسته و گفته فعلا تصمیمی ندارد. عارف تاکنون چنین تصمیمی را رد کرده است. جهانگیری نیز با حمایت از روحانی اعلام کرده به چوجه به رقابت با روحانی نخواهد پرداخت. سوابق انتخابات در ایران نشان میدهد این نوع موضعگیریها تضمینی بر خودداری کاندیداتوری در لحظات آخر نیست. وضعیت ناپایدار سیاسی و واکنشهای پیشبینیناپذیر و ناگهانی اجتماعی میتواند باعث جدی شدن کاندیدای سایه و شکسته شدن رای روحانی و حتی ناکامی وی شود. به خصوص که از ابتدا روحانی انتخاب اصلاحطلبان نبود.
رادیو زمانه همچنین در تحلیل دیگری، «نارضایتی اقتصادی مردم» را پاشنه آشیل روحانی در انتخابات معرفی کرد و نوشت: در آخرین انتخابات ریاستجمهوری، نیمی از رأیدهندگان برای رفع مشکلات اقتصادی به روحانی رأی دادند. اکنون دولت به نرخ تورم یک رقمی و نرخ رشد اقتصادی مثبت مینازد، اما مردم بهبود شرایط اقتصادی و اوضاع معیشتی خود را با اموری متفاوت از نرخها و آمارهای رسمی میسنجند. این همان پاشنه آشیل روحانی است. اصولگرایان از دولت یک دورهای روحانی سخن میگویند؛ اصلاحطلبان و طرفداران دولت به این ادعا میخندند اما فراموش میکنند که از انتخابات سال 1376 تا به امروز خیلی چیزها پیش آمده که بعضا خلاف انتظار بودهاند. در سیاست، غیرممکن وجود ندارد.
برعکس گفتههای رایج در ادبیات سیاسی رسمی در ایران - چه گفتههای اصولگرایان چه حامیان حسن روحانی - منتقدان دولت فقط شامل مذهبیها و حامیان نظام نیستند. بیکاران، پدران و مادرانی که نگران بیکاری جوانان خود هستند، دخترها و پسرهای مشتاق ازدواج و ناتوان از ازدواج، بازنشستگان، کارکنان نیروهای انتظامی و ارتش، آزادیخواهان، نیروهای مترقی جامعه، جامعه کارگری ایران و غیره، طیف متفاوتی از منتقدان و مخالفان دولت و سیاستهای اقتصادی و اجتماعی آن را تشکیل میدهند.
این تحلیل میافزاید: رکود اقتصادی حاکم، عامل اصلی بیکاری و عدم اشتغال حداقل یازده میلیون ایرانی شده است.
یک فعال سیاسی اصلاحطلب معتقد است دولت باید مراقب شیوه صحبت کردن خود با مردم باشد. او معتقد است اینکه آمارهایی به مردم ارائه شود و روی آن پافشاری شود، شیوه درست تبلیغ سیاسی نیست و به دولت هشدار میدهد که: «مردم ایران اگر عصبانی شوند به شدت لجبازی میکنند. موارد زیادی در استانها بوده است که فردی با اینکه لایق پیروزی در انتخابات مجلس بوده است و نیروهای استانی روی او اجماع نظر داشتهاند به صرف اینکه برخوردش طوری بوده است که مردم نپسندیدهاند رای نیاورده است. این نگاه از بالا به پایین دولت مشکلساز خواهد شد.
دولت زیادی به پیروزی خودش در دور بعدی مطمئن است در حالی است که فراموش کرده است بعد از آقای خاتمی بخش بزرگی از همان 21 میلیون نفری که به آقای خاتمی رأی دادند رفتند به احمدینژاد رأی دادند».
سبد رأی حسن روحانی متشکل از آرایی بسیار متنوع و به نوعی متناقض است. از کسانی که برای نیامدن جلیلی به روحانی رأی دادهاند تا کسانی که امید بهبود بیشتری در شرایط زندگی خود داشتهاند، عدهای از آنان بسیار دلسرد شدهاند. جدای از انتقادات جدی و ریشهای در زمینه دفاع دولت از آزادیهای سیاسی و اجتماعی، انتقادات بسیار تندتری در زمینه مسائل اقتصادی و به خصوص بحث اشتغال متوجه حسن روحانی شده است. به گزارش رادیو زمانه، خانمی که از زندانیان سیاسی بعد از اعتراضات سال 1388 است فعالان سیاسی اصلاحطلب و روزنامهنگاران حامی دولت را فرامیخواند تا پاسخ بدهند: «چه چیزی باعث شد آرای مردم بعد از دولت اصلاحات به طرف احمدینژاد جلب شود؟» «کسی نباید توقع داشته باشد یک دولت با رأی ناپلئونی که در چهار سال اول عمدتا دستاورد خارجی داشته است، در همین انتخابات یا انتخابات بعدی جای خودش را به یکی مثل احمدینژاد ندهد.»
دیدگاه تان را بنویسید