نشریه خط حزب الله: روابط میان انسانها درهر سطحی، تحت تاثیر عوامل مختلفی است: از فکر و فرهنگ آنها گرفته تا شرایط زمانه و اقتضائات محیط و غیره . اما آنچه از همه موثرتر است، «تجربه»ای است که در درازمدت بصورت عملی از یکدیگر پیدا میکنند. حتی عوامل دیگر نیز تا به زبان تجربه درنیامده باشد، در بلندمدت نمیتوانند سهم عمدهای در تعیین نوع روابط داشته باشند. حال اگر «روند» تجربههایی که دو طرف رابطه میسازند به سویی میل کند، ماهیت آن رابطه در آن جهت تقویت و حتی مستحکم میشود.
یکی از تجربیات تاریخی مردم ایران در روزهای پیروزی انقلاب تصویری منفی از نقش آمریکا در کشور بود. از کودتای ۲۸ مرداد و برانداختن حکومت ملی، تا حمایت همهجانبه از خاندان فاسد و وابسته پهلوی، تا آموزش ساواک و غیره. ردپای آمریکاییها در هرچه که مورد تنفر ایرانیان بود، دیده میشد. برای همین استکبارستیزی، عقبه «استبدادستیزی» ایرانیان شد.
اما پس از انقلاب، ایالات متحده نه تنها در تصحیح این تصویر نکوشید، بلکه روزبهروز آن را سیاهتر و سختتر کرد. از پناه دادن به شاه مخلوع تا اتخاذ سیاستهای خصمانه تبلیغاتی و غیره . وقتی لانه جاسوسی این کشور در تهران نیز کشف شد، هم بخش بیشتری از این خرابکاریها آشکار شد و هم رفتار آمریکاییها پس از آن، تجربههای جدیدی از «خصومت استکباری» آنها در ذهن مردم ایران شکل داد، از جمله قشونکشی نظامی که البته در صحرای طبس شکست خورد.
علاوه بر پشتیبانی از رژیم متجاوز بعث برای حمله نظامی به ایران، وضع و تشدید تحریمهای مستمر اقتصادی، استفاده از تمامی حربههای تبلیغاتی، ایجاد چتر حمایتی بر سر همه گروههای برانداز نظام سیاسی و بدعهدی در توافقات دو یا چندجانبه، تجربههایی است که آمریکا از خود در ذهن ایرانی ساخته است.
از همه آشکارتر، مواردی است که آمریکاییها مستقیم با بدنه مردم ایران برخورد میکنند. چه سرنگونی هواپیمایی با ۲۹۰ مسافر عادی باشد و چه ترور دانشمندان هستهای؛ چه وضع تحریمهایی که بیماران و اقشار آسیبپذیر را بیش از دیگران تحت فشار قرار میدهد و چه ایجاد ناامنی در مرزها و مداخله در انتخاباتی که مردم صاحب آن هستند.
گذشته از اینها، هر جا که رد پایی از مصالح امت اسلام و شرف انسانی مطرح بوده، ایالات متحده رو در روی رویکرد ایرانی به مسائل ایستاده و از باطل حمایت کرده است. حمایتی که در بسیاری از موارد، شامل جنایت علیه بشریت نیز شده است. مانند آنچه که امروز در منطقه خود شاهد هستیم. سیاست آمریکایی، حامی تروریسم تکفیری در شکل گروهکی و دولتی آن است. رژیم سعودی که فجایع انسانی علیه کودکان یمنی و مبارزین بحرینی میآفریند، هم از حمایت سیاسی آمریکا برخوردار است، هم با جنگافزارهای آمریکایی مسلح میشود.
البته مسائل و مشکلات کشور هیچگاه نه از سوی مسئولان جمهوری اسلامی نفی شده نه همه آن به گردن آمریکا انداخته شده است. مردم نیز چنین تصوری ندارند. جالب توجه است که «پوشش رسانهای» غرب با محوریت آمریکا، تمایل دارد حافظه تاریخی شکلگرفته از تجربههای عینی ایرانیان از خصومتها و جنایتهای ایالات متحده را پاک کند.
ایرانیان باهوشتر از این هستند که با چنین ترفندهایی فریب بخورند. این نیز تجربه دیگری به تاریخ رابطه «ایران ـ آمریکا» خواهد افزود. این تجربهها هم انگاره دشمنی آمریکا با ایران را سختتر میکند، هم منطقی قوی در اختیار ایرانیان میگذارد تا با هر انسانی در هر گوشه از جهان، بهخاطر رویکرد استکبارستیزیشان، محاجه کنند.
به راستی اگر آمریکا با هر کشور و دولت و ملتی چنین مواجهه کند، منطق انسانی و عقل بشری چه اقتضا میکند؟ پاسخ روشن است: «اگر ملت ایران در دوران امام در مقابل آمریکا ایستاد و اگر امروز نیز همچنان ضد آمریکا شعار میدهد و در مقابل او میایستد، بر اساس یک منطق محکم و مستدل است.۱۲/۸/۹۵»
دیدگاه تان را بنویسید