آقای زم و حکایت «گیر» فرهنگی یا «گیر به» فرهنگ
انقلاب اسلامی با وجود ماهیت فرهنگیاش، تاکنون نتوانسته با فرهنگ کنار بیاید. در دوران طولانی بعد از انقلاب همواره موضوع فرهنگ- از تبیین واژه فرهنگ گرفته تا مفهومسازی و ساختارآفرینی- دچار مخاطره تأخیر و روند فرسایشی و تعارضهاي مختلف بوده و فرهنگ را گرفتار واپسگراییها و تهنشینیها و هر آنچه به انفعالات فرهنگی شبیه است، کرده است.
روزنامه شرق؛ محمدعلي زم: انقلاب اسلامی با وجود ماهیت فرهنگیاش، تاکنون نتوانسته با فرهنگ کنار بیاید. در دوران طولانی بعد از انقلاب همواره موضوع فرهنگ- از تبیین واژه فرهنگ گرفته تا مفهومسازی و ساختارآفرینی- دچار مخاطره تأخیر و روند فرسایشی و تعارضهاي مختلف بوده و فرهنگ را گرفتار واپسگراییها و تهنشینیها و هر آنچه به انفعالات فرهنگی شبیه است، کرده است. در این سالها، دولتهای مختلف با گرایشهای متفاوت بر مصدر امور بودهاند و بیگمان همه آنها سعی در بهبود اوضاع فرهنگی داشتهاند اما نمیتوان به نتایج این سعی و تلاش رأی قاطع داد؛ در مقابل، میتوان بر این رأی پای فشرد که سیاسیدیدن فرهنگ و سیاسیکردن فرهنگ در همه این دولتها، امری متداول و مشترک بوده است. از همان روزهای نخست به یاد دارم که آقای دوزدوزانی با وجود نزدیکی فکری و شخصی با شهید رجایی در دولت ایشان تاب نیاورد و از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مستعفی شد. این سرنوشت برای جناب آقای معادیخواه در دولت آقای میرحسین موسوی تکرار شد و آقای خاتمی هم در دولت آقای هاشمیرفسنجانی به چنبره استعفا گرفتار آمد و آقای مهاجرانی هم در دولت آقای خاتمی مجبور به استعفا شد. در دولت آقای احمدینژاد، وزیر ارشاد وقت، آقای صفارهرندی به پایان چهار سال مسئولیت نرسید و چند ماه قبل از پایان دولت اول آقای روحانی نیز آقای جنتی، کابینه را ترک گفت. به این فهرست میتوان نامهای دیگری را نیز افزود؛ آقای میرسلیم، آقای علی لاریجانی و آقای حسینی نیز که در مقاطع مختلف مسئولیت وزارت فرهنگ را بر عهده داشتند همواره مورد نقدهای سنگین قرار داشتند تا جایی که مجبور بودند با درک شرایط سیاسی به حداقل کارکرد حوزه فرهنگ و هنر بسنده کنند و گاه با برجستهکردن فعالیتهای دینی در حوزه فرهنگ، ميخواستند از پیکان انتقاداتی که به سویشان پرتاب میشد جان را سالم، به در برند؛ که گاهي این جان بهدربردنها به قيمت ازكارانداختن دیگر وجوه اصلی فرهنگ و اعتلای هنر بود. اساسا هميشه و در همهجا فرهنگ زیر سلطه سیاست، گرفتار انواع تعارضها و تضادهاست تا آنجا که بهجای اصلیبودن و بسط و تعمیقش، به تردیدافکنی در اصل «بود» و «نبود» و «میخواهیم» و «نمیخواهیم»هایش، دچار شده است.
واقعیت این است که این جان نحیف و چهره بيجان باقيمانده از فرهنگ، حتما در فروهشت عرصههای سیاست، اقتصاد، دانش، جامعه و نظایر آن تأثیر انکارناپدیر گذاشته است. تا چرخ فرهنگ، به اين روال میچرخد انتصاب و استعفای جنتیها هیچ مشکلی از مشکلات فرهنگ را حل نخواهد کرد. براي وزير محترم پيشنهادي رئيسجمهور آرزو و دعا ميكنيم كه با خود «اميد»ي همراه داشته باشد و كشتي بهگلنشسته فرهنگ را صالحانه، حكيمانه و هنرورزانه «تدبير» و مديريت كند.
دیدگاه تان را بنویسید