سرویس سیاسی فردا؛ محمد عبداللهی: آقای روحانی در آغاز کار خود به دلیل اینکه دولتش فاقد گفتمان بود؛ در تعریف از ماهیت آن تعابیری مانند تدبیر و امید، دولت اعتدال، دولت فراجناحی و... را به کار برد؛ اما پس گذشت زمانی اندک، روشن شد که مجادله بر سر این گزارهها در فضای رسانهای و افکار عمومی، تنها بازی با کلمات است و تبیین کننده چیستی و ماهیت دولت نیست. رویکردها و اولویتهای دولت نشان داد دولت روحانی مانند دو دولت سازندگی و اصلاحات به معنای «خاص» کلمه، دولتی «توسعه گراست». به این معنا که توسعه و توسعه گرایی محور و کانون مسائل و دغدغههای اوست و در صورت تزاحم بین توسعه گرایی و سایر مقولات، اولویت و ترجیح با مساله توسعه است. بنابراین در بین پارادایمهای علوم انسانی، پارادایم شکل دهنده به مبانی نظری دولت یازدهم، «پوزیتیویسم» است که نقد آن موضوع یادداشت زیر است.
ماهیت پوزیتیویسم
جریان «روشنفکری» در هر جامعه، مختصات خاص خود را داراست؛ در کشور ما نیز یکی از علائم به اصطلاح روشنفکری و تجدد خواهی، تکرار نظریات کهنه و تاریخ گذشته غرب توسط برخی سیاستمداران و مدعیان غرب زده است.یکی از این نظریات منسوخ که مورد اقبال عدهای از طرفداران این جریان قرار گرفته پارادایم «پوزیتیویسم» است. پوزیتیویستم اصطلاحی فلسفی است که توسط آگوست کنت ساخته شد.او بر این باور بود که جبریت تاریخی بشریت را به سمتی خواهد برد که نگرش دینی و فلسفی از بین رفته و تنها شکلی که از اندیشه باقی میماند متعلق به اندیشه قطعی و تجربی علم است. با این تعریف، ایران به عنوان یک کشور «جهان سومی یا توسعه نیافته» مسیری را که برخی کشورهای توسعه نیافته و جهان سومی مثل چین، مالزی، کره جنوبی و... برای توسعه خود پیش گرفتند، راه درست توسعهیافتگی میدانند. این راه، متکی به تجربه دیگر کشورهای جهان سوم، «تعامل مثبت با جهان توسعهیافته (غربی)» است.
پیامدهای نگاه پوزیتیویستی در دولت
این تلقی از نحوه توسعهیافتگی، با خود پیامدهایی به دنبال دارد که در ادامه به آن اشاره میکنیم. یکی از مهمترین پیامدهای این نگاه آن است که روابط خارجی با کشورهای غربی به اولویت نخست ما تبدیل میشود و بالطبع روابط خارجی با دیگر کشورها، اولویت ندارد. زیرا تعامل با آنها به توسعه کشور کمکی نخواهد کرد. قطعاً این مدل توسعه به کم شدن روابط با دیگر کشورهای اسلامی میانجامد و در عوض راه را برای نفوذ سیاسی و فرهنگی کشورهای غربی باز میکند. در این نگاه بدون کار بینالمللی نمیتوان کارآمدی را در داخل به وجود آورد؛ نکتهای که وابستگی کشور را روز به روز بیشتر و استقلال، اتکا به نیروی داخلی و اقتدار کشورمان را به مرورکاهش میدهد. این مدل توسعه قطعاً با اقتصاد مقاومتی در تناقض است هرچند که مسوولان در ظاهر شعار اقتصاد مقاومتی سر میدهند. پوزیتیویسم، نارسایی و تناقض آشکار در برابر «اصل» و «کیفیت» پدیداری انقلاب اسلامی دارد. چرا که هیچ تجربهای مشابهی از نظر شرایط و ویژگیهای مؤثر بر پدیده انقلاب اسلامی در دنیا تا آن زمان تجربه نشده است؛ در نتیجه نوع توسعهای که جمهوری اسلامی به دنبال بهدست آوردن آن است نیز متفاوت خواهد بود و تقلید
توسعهگرایی در تعریف غربی، نوعی نقض غرض انقلاب اسلامی است. پارادایم پوزیتیویستی درباره مسئله توسعه یافتگی نیز با چالش و بحران روبروست. زیرا کشورهای زیادی در سراسر جهان و خصوصاً در منطقه ما هستند که از حداکثر همگرایی با غربیها روبرویند، اما در مقایسه با جمهوری اسلامی که تحت فشار قدرتهای جهانی است، عقبمانده محسوب میشوند. این پارادایم به همه واقعیات توجه ندارد. مثلاً دائماً از چین به عنوان کشور موفق در توسعهیافتگی با شاخص اقتصادی توجه میکند اما چین را از زاویه شاخص توسعهیافتگی سیاسی به لحاظ دموکراسی، انتخابات و آزادیهای سیاسی، رسانهها و.. طرح و عرضه نمیکند.
سخن آخر
تبدیل شدن اسلام به عنوان یک قطب فعال فکری و تمدنی پس از چند سده خاموشی و انفعال و نیز سیر نزولی یافتن تفکر مدرن که در زمان پیروزی انقلاب اسلامی به دو شکل کمونیسم و سرمایهداری تجلی داشت، از تاثیرات انکار ناپذیر و متداوم انقلاب اسلامی است که هرگز با معادلات پوزیتیویستی قابل تعریف نیست. در مبانی انقلاب اسلامی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی و دیدگاههای امام و رهبر انقلاب اسلامی و سایر متفکران آن متجلی است، صراحتاً با تعریف از توسعه به شکل غربی مخالفت و مسیر دستیابی به جای برونزایی، درونزا در نظر گرفته شده است. نتیجه این نوع نگاه در دولت سازندگی، اصلاحات و همچنین دولت آقای روحانی چیزی جز دادن امتیازات یک طرفه به غرب و عقب ماندن از توسعه نبود. آنچه درباره کندی پیشرفت علم، تعطیلی صنایع داخلی و... مشاهده میکنیم؛ حاصل تقلید کورکورانه از نظریات کهنه و تاریخ گذشته غربی است. آنچه سبب میشود با نظریات منسوخ غرب معادلات دنیا را تعریف کنی، غفلت از باور به مفاهیم قرآنی و اعتراف به آنچه خدای متعال به ما در قرآن کریم وعده کرده است. خداوند در قرآن میفرماید: «ان ینصرکم اللَّه فلا غالب لکم» اگر خدا شما را نصرت بکند، هیچ
قدرتی بر شما غلبه نخواهدکرد. به گفته رهبر معظم انقلاب اگر وعدههای الهی را باور کردیم، آن وقت راه به سوی عزت، به سوی وحدت، به سوی اقتدار در مقابل امت اسلامی باز خواهد شد و امت اسلام از عقبماندگی نجات پیدا خواهد کرد.
منبع: صبح نو
دیدگاه تان را بنویسید