خبرگزاری فارس: نشست گرامیداشت سالروز هشتم شهریور 1360 با عنوان «محمدعلی رجایی؛ مردمی یا پوپولیست» با سخنرانی بهزاد نبوی و احمد توکلی در مسجد الرحمن تهران برگزار شد. احمد توکلی وزیر پیشنهادی کابینه شهید رجایی به مجلس در این نشست گفت: در حرکتهای سیاسی پوپولیستها به مردم نزدیک میشوند و به حزب و تشکیلات اعتقادی ندارند. وی گفت: پوپولیسم معمولا در کشورهایی شکل میگیرد که حرکتهای ضد امپریالیستی دارند، پوپولیستها شعارهایی میدهند که مورد استقبال مردم است و با استفاده از ابزار تجمع تودههای مردمی فعالیتهای خود را ادامه میدهند. توکلی با اشاره به اینکه اکثر دولتها تقریباً پوپولیستی رفتار میکنند و به نوعی سخن میگویند که انگار در قدرت نبوده و خود را اپوزیسیون رسمی حکومت اعلام میکنند، گفت: رجایی اصالتاً به نظریه ولایت فقیه و حکومت اسلامی معتقد بود و از آنجا که با حکم و امضای ولیفقیه حکومتش مشروعیت پیدا میکرد مردمی بود و خود را پشتیبان مردم میدانست. پوپولیست نبود. وی ادامه داد: رجایی از نظر رفتار خود را از مردم جدا نمیدانست و با نگاه دینی که به سیاست داشت معتقد بود حاکمان باید خود را با مردم تطبیق دهند.
همانطور که رهبر معظم انقلاب در رفتارهایشان به مردمی بودن مقید هستند. توکلی ادامه داد: در آن زمان انقلابیون مسلمان ایرادات بسیاری داشتند ولی خود را به مانند مردم میدانسته و مردم را از خود جدا نمیکردند. وزیر پیشنهادی کابینه شهید رجایی با اشاره به این که در ابتدای انقلاب انقلابیون منفعل نبودند، تصریح کرد: آقای رفیقدوست میگفت یکی از مخالفین صدام را در ایران تر و خشک میکردیم رجایی به محضر امام رفت و از امام خواست که درباره این فرد نظر بدهد. حضرت امام به رجایی گفت: وی فاسد است و نمیتوان با فاسد کار کرد. وی با بیان این که 4 نفر از وزرایی که شهید رجایی معرفی کرده بود بنیصدر آنها را نپذیرفت ادامه داد: قرار بر این شد که برای پذیرش بنده، آقای نوربخش، میرحسین موسوی حکمیتی به وجود آید. توکلی ادامه داد: (در داستان حکمیت در انتخاب وزرا) حکمها آیتالله یزدی و آیتالله انواری بودند که قرار بود در مورد ما ۴ نفری را که بنیصدر نپذیرفته بود، یعنی آقای موسوی برای وزارت خارجه، مرحوم نوربخش برای وزارت اقتصاد، آقای بهزاد نبوی برای وزیر مشاور در امور اجرایی و بنده هم برای وزارت کار، حکمیت کنند که حکمیت به نفع شهید رجایی
شکل گرفت. وی گفت: بنیصدر به من میگفت: «تو اولین کسی بودی که علیه من نطق کردی!» و بزرگترین ایرادش به من این نکته بود و ایراد دیگرش هم این بود که در دادگاه انقلاب بهشهر سختگیر بودم که من این ماجراها را نفی نکردم ولی برای آنکه نشان دهم که این دادگاه روی ضابطه عمل میکرد داستان باغ کاووس را نقل کردم. توکلی افزود: یک روز به من خبر دادند که بچههای حزباللهی «رستم کلا» که الان شهری در حوالی بهشهر است، باغ کاووس را که یک زرتشتی بود تصرف کردهاند. آقای کاووس فردی محترم هم به حساب میآمد و در روز عاشورا هم برای حضرت ابوالفضل (ع) خرجی میداد. باغ کاووس باغ پرتقال خیلی خوبی بود. سوار جیپ شهربانی شدم و رفتم رستم کلا دیدم که جلوی باغ تابلویی زدهاند و نوشتهاند که به حکم انقلابی... این باغ مصادره شده است. وی افزود: داخل باغ شدم و دیدم که یکی از بچهها در حال وضو گرفتن است. آن فرد به احترام من از جایش بلند شد و ایستاد و من از او پرسیدم که چکار میکنی؟ با تعجب پاسخ داد میبینید که وضو میگیرم. من از او پرسیدم که آیا با آب غصبی هم میشود وضو گرفت؟ تعجبش بیشتر شد و گفت: احمد آقا این باغ کاووس است. من گفتم: کاووس اهل
کتاب است و مالکیتش محترم است و شما نمیتوانید بدون اذن او وارد باغش شوید. نماینده سابق مجلس گفت: بعد از آن همه افراد جمع شدند و من به آنها گفتم که مالکیت را محترم بشمارند؛ اگر چیزی غصبی باشد، میگیریم و اگر کسی مالکیتی داشته باشد از آن دفاع میکنیم. خلاصه افرادی که در آنجا بودند، با وجود آنکه طرفدار بنیصدر هم بودند با توجه به سخنرانی من و استناداتی که ارائه دادم، آنجا را ترک کردند. آقای انواری بعد از نقل این ماجرا گفت که آقای بنیصدر ظاهراً آقای توکلی هم مقداری در خط شماست و مثل شما از مالکیت دفاع میکند که بنیصدر هم گفت: افرادی را میفرستم تا در این زمینه تحقیق کنند. وی افزود: بعد از چند روز با آقای رجایی کار داشتم او را نزد بنیصدر پیدا کردم. بعد از صحبت با رجایی گفت آقای رئیسجمهور با تو کار دارد و گوشی را به او داد. بنیصدر گفت یک آقایی به اسم آقای افضلی را فرستادم بهشهر و تحقیق کردیم که چند سئوال دارد میآید پیش شما. افضلی آمد مجلس گفت سئوال اول من این است که تحقیقات ما نشان میدهد که کارگران بهشهر با شما خوب نیستند. علت چیست؟ من از وی پرسیدم: چطور تحقیق کردی؟ پاسخ داد که ما سر چهارراه امام از
چند کارگر در مورد شما سؤال کردیم. پرسیدم همه تحقیقات شما همین طور است؟ آیا اگر میخواهید در مورد کسی تحقیق کنید، میروید سر چهارراه و از دو سه نفر میپرسید و به آن استناد میکنید؟ شرمنده شد. توکلی ادامه داد: من پرسیدم: مشکل بعدی کجاست؟ که آن فرد گفت: شما دو تا خانه دارید! پرسیدم که اگر من دو تا خانه داشته باشم چه اشکالی دارد؛ آقای بنیصدر که مالکیت را قبول دارد؟ گفت نه اشکالی ندارد. گفتم پس چرا این مسئله را مطرح میکنید. بعد از آن هم گفتم که دو تا خانه ندارم بلکه یک خانه دارم که ۱۱۰ متر است و زمینش هم از ارثیه پدرم است و پول ساخت و سازش هم از ارثیه مادری خانمم است. وی در پایان خاطرنشان کرد: سئوال سوم نظر من راجع به حزب بود، که من هم در پاسخ گفتم: من به شهید بهشتی خیلی ارادت دارم و بعد هم از سجایای وی گفتم که آن فرد هم این مسائل را یادداشت کرد و رفت. آقای الویری که در جریان قضیه بود به من گفت: با این وضعیت معلوم است که وزیر نمیشوی که من هم گفتم قرار نیست ما وزیر شویم و اتفاقا در نهایت پذیرفته نشدم.
دیدگاه تان را بنویسید