روزنامه کیهان: یک روزنامه زرد اجارهای ضمن تقطیع و حذف استدلالهای مدیرمسئول کیهان در مناظره تلویزیونی، به ناسزاگویی علیه وی پرداخت.
براساس اطلاعات موثق، علت این قبیل رفتارها چند موضوع است. 1- کسب معروفیت و شهرت به واسطه درگیر نشان دادن خود با یک مدیر رسانهای اثرگذار 2- فاکتور کردن همین درشتگوییها برای برخی مراکز دولتی مورد انتقاد مستند کیهان و امتیازگیری از آنها (بنابر اخبار موثق آفتاب یزد در برخی بازارها نظیر سیداسماعیل به رایگان توزیع میشود) 3- مقدمه چینی برخی پناهندگیهای سیاسی بلاوجه به آمریکا و اروپا نظیر شامورتی بازیهایی که سردبیر دون پایه آفتاب یزد کرد و سپس در آمریکا پناهندگی گرفت.
آفتاب یزد در تیتر اول خود تحت عنوان «آلزایمر سیاسی یک روزنامهنگار» و کاربست ادبیاتی نظیر «مرد پرچانه و همیشه عبوس و ترشرو، شمشیرش را از رو بسته و...» نوشت: او مرد روزهای بدبینی است. او کوباندن برجام و دولت را از نان شب واجبتر میداند... شاید دلواپس قصه ما به آلزایمر سیاسی مبتلا شده و مرد گفتارهای متناقض است. مثلا وقتی شریعتمداری گفت «خانم کلینتون گفته بدون شلیک یک گلوله ایران را مهار کردیم.» پاسخ خرازی، پاسخ بسیار زیبایی بود؛ پاسخی که باز هم نشان از فراموشکاریهای شریعتمداری داشت، خرازی گفت: «چه طور شما به آمریکاییهایی که میگویید فاسق، به حرفشان استناد میکنید؟» و این عنصر انقلابی در جواب، حرفی زد که از اساس بسیاری از آنچه را که تا به امروز گفته بود را زیر سوال برد! شریعتمداری گفت: «چون حرف آنها سند است.» آری! شریعتمداری این بار حرف آمریکاییها را سند قلمداد کرد، همانهایی که جز فسق و فجور کار دیگری از آنها برنمیآید!
از سویی دیگر، وی که خود نیک آگاه است بابک زنجانی زاییده دولت سابق بوده است، خود را به کوچهای دیگر زده و موجود بودن عکسی مشترک از هاشمی و زنجانی در یک مراسم را لابد دلیلی بر دخالت هاشمی در پدیده زنجانی توصیف کرد، هر چند خرازی رندانه به عکسی دسته جمعی که در آن احمدینژاد و عناصری منفور حضور دارند اشاره کرد و میگوید: «آقای احمدینژاد هم در سازمان ملل با شارون عکس گرفت.»
این روزنامه زنجیرهای میافزاید: اما شاید اوج این مناظره زمانی بود که شریعتمداری خطاب به اصلاحطلبان گفت: «دوستان شما مقابل فساد سکوت کردند» و خرازی پاسخ داد: «دوستان ما آن زمان نبودند و شما آزادانه حرف میزدید».
روزنامه مذکور ضمن کتمان انتقاد و اعتراضهای متعدد کیهان نسبت به دولت سابق به دروغ مدعی شد کیهان تیتر یک «8 سال خدمات دولت خدمتگزار» را منتشر کرده، حال آن که کیهان همواره بر خدمات دولت نهم و برخی اجزای دولت دهم تاکید داشته و همزمان به برخی عملکردهای انحرافی دولت دهم اعتراضهای جدی داشته به نحوی که یارانه مطبوعاتی کیهان از سوی همان دولت قطع شد و احمدینژاد مدعی بود من نه شرق میخوانم و نه کیهان.
آفتاب یزد همچنین مدعی شد روحانی آمریکا را کدخدای اروپا میداند و نه ایران. این در حالی است که روحانی در همایش گازی تصریح کرد «ما باید همراه شویم، نمیتوانیم در برابر قدرتهای بزرگ بایستیم، با شعارهایی که گاهی هم توخالی است».
یادآور میشود برخی استدلالهای مدیرمسئول کیهان به دلایل کاملا روشن توسط گردانندگان بیمایه و ترسوی آفتاب یزد تقطیع شده است، از جمله آنجا که درباره استناد به مواضع آمریکاییها، به ماجرای قرض گرفتن الاغ همسایه استناد کرد. «پیرمرد همسایه میگفت الاغ را به دیگری قرض دادهام... اما ناگهان صدای الاغ بلند شد و اعتراض همسایه دیگر را موجب شد که؛ مگر نمیگفتی الاغ را قرض دادهام. پیرمرد همسایه در پاسخ گفت تو حرف این الاغ را باور میکنی و حرف من پیرمرد را قبول نمیکنی؟ و همسایه گفت؛ صدای این الاغ سند است»! و معلوم نیست چرا آفتاب یزد دوستان خود را مخاطب تمثیل شریعتمداری دانسته است! ضمن آن که این استدلال روشن است که آمریکاییها مطالبی را درباره فکت شیت و برجام گفتند که در این سو تکذیب شد اما گذر زمان نشان داد که آن اخبار درست بوده است. وقتی توماس فریدمن میگوید با غلاف خالی از اسلحه از دولت ایران امتیاز گرفتیم و کری و اوباما به کنگره میگویند که اگر برجام عملی نمیشد، تحریمها در آستانه فروپاشی قرار داشت و حتی شرکای ما حاضر به ادامه تحریمها نبودند، و هنگامی که معلوم میشود خزانه خالی نبوده که در همین دوره تبدیل به
بزرگترین واردکننده خودروهای لوکس اشرافی و لوازم آرایشی و... در منطقه شدهایم، - با وجود همه واقعیتهای روشن- چرا نباید «صدای الاغ آمریکایی» را سند بدانیم؟!
اما درباره بابک زنجانی، فقط موضوع تصاویر اعطای لوح و نشان تقدیر به وی از سوی هاشمی و روحانی مطرح نیست. نه کیهان بلکه نشریه کارگزارانی آسمان بود که از قول وی نوشت کاسبیهای توأم با رانت را 20 سال پیش به واسطه پیوند با رئیس بانک مرکزی و توزیع دلار و سود خالص، روزانه 17 میلیون تومان و خرید یک دفتر تجاری در خیابان میرداماد آغاز کرده و سپس کار خود را توسعه داده است. مفسدین اقتصادی نظیر زنجانی و شهرام جزایری و... که قارچ نیستند یک شبه سبز شوند!... عجیب اینکه رسانههای زنجیرهای تصاویر تقدیر هاشمی و روحانی از زنجانی را با عکس یادگاری سران شرکتکننده در مجمع عمومی سازمان ملل را که در آن احمدینژاد و شارون در دو منتهیالیه چپ و راست عکس به فاصله 15-20 نفر ایستادهاند مقایسه کردند!!
و بالاخره اینکه افراطیون مدعی اصلاحطلبی نه به خاطر اعتراض به فساد اقتصادی بلکه به خاطر وطنفروشی و برپایی آشوب نیابتی در زندان افتادند و نشانه بیصداقتی آنها همین است که چهرهها و نشریات مدعی اصلاحطلبی علنا مدیران حرامخوار نجومی و بیکفایت را در کنار شهرام جزایری و مهآفرید خسروی به عنوان «سرمایههای ملی»، «کارآفرینهای نابغه و نمونه» و «استیو جابزهای ایرانی» معرفی میکنند! آیا با این همه عجیب نیست که ژست مبارزه با فساد هم میگیرند؟!
و بالاخره، عصبانیت آفتاب یزد کاملا مصنوعی است! چرا که این روزنامه در میان روزنامههای زنجیرهای هم به روزنامهای شهرت دارد که در مقابل کارفرمایان خود فرمول «به فرموده» را به کار میگیرد. مناظره شریعتمداری و خرازی در مقابل چشم دهها میلیون بیننده در داخل و خارج کشور پخش شده و آفتاب یزد میداند که نمیتواند با تحریف آن، برای کارفرمایان خود آبرویی کسب کند، اما چرا با این حرکت دست به «خودزنی» میزند؟ و چرا سایر روزنامههای زنجیرهای حاضر نشده بودند، مطلبی که آفتاب یزد به چاپ رسانده را درج کنند؟! و بر این اعتقاد بودهاند که حاضر نیستند آبروی روزنامهشان را پای اینگونه دروغ پراکنیها که دهها میلیون نفر شاهد آن بودهاند، قربانی کنند؟ و بازتابهای گسترده مناظره یاد شده را نادیده بگیرند؟! پاسخ این پرسشها روشنتر از آن است که نیازی به شرح و تفصیل داشته باشد، برخی از روزنامههای زنجیرهای اعتقاد داشتند نمیتوانیم در کانالهای مجازی خود که مراجعه کننده فراوانی دارد آقای خرازی را به شدت مورد ملامت قرار دهیم و حتی از روحانی بخواهیم که رابطه وی با دولت را تکذیب کند تا اظهارات وی به پای دولت نوشته نشود ولی در همان حال
در روزنامههای خود از وی تعریف و تمجید کنیم!
دیدگاه تان را بنویسید