سرویس سیاسی فردا؛ فرهنگ نیوز نوشت: از همان روز اولی که در ساختمان وزارت کشور حاضر شد، ناظران بختی برای وی قائل نبودند. در حسن روحانی جذابیت خاصی برای رای آوری وجود نداشت و از اینکه همواره به عنوان نفر دوم و مشاور و معاون مطرح است، ناراحت نیز بود.
«مثلادر همین مساله ریاست جمهوری هم آقای روحانی خیلی به من اصرار میکرد. آقای هاشمی هم به من اصرار میکردند که شما بیا. شاید برایتان جالب باشد که بدانید در مجمع تشخیص مصلحت نظام که هستیم بعد از جلسه رسمی، ناهار را نزد آقای هاشمی میمانیم. چند نفر هستیم که ناهار را بعد از جلسه مجمع با هم میخوریم که عدهای هم شوخی میکنند و ما را «انجمن اسلامی مجمع» خطاب میکنند.در این گروه قبل از انتخابات ٩٢ بحث بر سر این بود که رییس جمهور چه کسی باشد؟ همه این افراد به من اصرار میکردند که کاندیدا شوم. یادم هست که یک روزی آقای روحانی همین بحث را مطرح کرد که آقای هاشمی گفت: «خب شما هر دو بیایید.» آقای روحانی گفت: این طوری که نمیشود و من همیشه نفر دوم فلانی بودهام و ایشان اگر بیاید من حتما نمیآیم.» من گفتم: «بنده چون قطعا تصمیم دارم نیایم بنابر این شما بیا و اگر آمدی من حمایت میکنم» و تا اندازهای هم که از دستم بر میآمد، وظیفهام را انجام دادم: راضی هم هستم و برای موفقیت ایشان هم همواره دعا میکنم.»
این نقل قول گوشه ای از مصاحبه حجت الاسلام ناطق نوری با سالنامه روزنامه اعتماد است. روحانی در شرایطی توانست ردای ریاست جمهوری را بر دوش بکشد که اجماع در روزهای پایانی و دوقطبی شدن فضا، به نفعش عمل کرد و نکته دیگر آنکه وی تا به آن سال سابقه هیچ پست اجرایی را در کارنامه خود نداشت و در 35 سالی که از تاریخ انقلاب گذشته بود، حتی در دولت هاشمی رفسنجانی، روحانی جایی نداشت. حسن روحانی در زمان جنگ، دست راست هاشمی و معاون وی بود. منظور از پست اجرایی، حضور در دولت است.
هرچند تا انتخابات ریاست جمهوری سال 96، بیش از یکسال باقی مانده، اما مباحث فراوانی درباره سرنوشت حسن روحانی شکل گرفته و برخی از یک دوره ای شدن وی سخن می گونید و عده ای نیز به دولت یازدهم توصیه می کنند تا اقدامات عملی ملموسی را در یکسال آینده در دستور کار قرار دهد تا امیدوار به باقی ماندن در قدرت برای دور دوم نیز باشد.
با ورود جدی محمود احمدی نژاد به عرصه سیاسی و افزایش موضع گیری های وی در قبال مسائل جاری کشور، زمزمه هایی مبنی بر بازگشت احمدی نژاد به میدان رقابت های انتخاباتی به گوش می رسد. بازگشتی که در عین حالیکه باید از کارنامه 8 ساله خود دفاع کند، باید چشم در چشم رقبا، برنامه های جدیدی را برای کسب رای به رخ بکشد. هرچند بازگشت احمدی نژاد به اما و اگر های زیادی گره خورده ولی از هم اینک تحلیل گران سیاسی به واکاوی آن پرداخته اند و قطب بندی انتخابات را میان دو قطب روحانی- احمدی نژاد می دانند.
در چارچوب رقابت های انتخاباتی بدون شک، بحث های داغی در زمینه اقدامات حسن روحانی در 4 سال نخستش شکل خواهد گرفت و اصولا نامزدهایی انتخاباتی که سابقه کار اجرایی دارند توسط دیگر نامزدها، با چالش بیشتری روبه رو می شوند؛ چالش برای نقد و زیر سوال بردن اقدامات و به رخ کشیدن معظلات باقیمانده در دوران مسئولیت. حسن روحانی در 3 سال اخیر با توسل به مکانیزم مذاکره، مذاکرات هسته ای را به سرانجام رساند و برجام رقم خورد. هدف اصلی از مذاکرات، رفع تحریم ها و گشایش اقتصادی بود تا تاثیر تحریم ها بر زندگی مردم کاملا مشخص شود و در دوران نبود تحریم، زندگی ها رونق دیگری بگیرد.
دورنما و افق پس از برجام با بدعهدی های طرف مقابل به خصوص آمریکا، هر روز در حال تیره شدن است و آمریکا در این میان برای بهبود اوضاع اقتصادی ایران، شرایط جدیدتری را مطرح ساخته که به حوزه موشکی و مقاومت مربوط می شود. در صورتیکه روحانی قصدی برای تداوم ریاستش بر ایران را داشته باشد، در یکسال پیشرو، هر چه را در چنته دارد می بایست رو کند، چرا که با سخنرانی و بیانیه خواندن در سال های اخیر نیز تغییر در وضعیت اقتصادی و معیشت مردم حاصل نشد.
روزها و ماه ها به سرعت در حال سپری شدن هستند و حسن روحانی در پایان سال های حساس زعامداری سکان اجرایی کشور، تنها برجام را در دست دارد و در هر نشست و برخاستی نیز به دفاع از آن و پاسخ ناروشن به نقدهای آن می پردازد. آیا در پایان چهار سال، روحانی کمکان به دفاع از دستاوردهای برجام خواهد پرداخت؟ آیا اصولا برجام دستاورد ملموس و قابل عرضه ای در زندگی روزمره مردم خوهد داشت، تا به دفاع از آن پردخت؟
در دیدگاه خوشبینانه انتظار می رفت پس از توافق ایران و آمریکا بر سر برنامه هسته ای ایران، واشنگتن موانع و تحریم ها را از مقابل فعالیت های بین المللی بانکی و مالی ایران بردارد، این عمل تاکنون عملیاتی نشده و در عوض لیست تحریم های جدید در حال عملیاتی شدند یا تصویب هستند. چنین سیاستی در حالی پیگیری می شود که حسن روحانی به شدت نیازمند تاباندن آفتاب تابان برجام بر دشت پژمرده اقتصاد ایران است. برجامی که به پشتوانه هزاران سانتریفیوژ فعال و سایت های هسته ای در حال پیشرفت به دست آمد که با بی رمق شدن این پشتوانه، برجام هم دیگر رمقی برای تزریق امید به اقتصاد کشور ندارد.
از سوی دیگر، آمریکا با درک تاثیرگذاری فشارها و تحریم ها بر اقتصاد ایران، بار دیگر، جنجال های جدیدی را برای عرصه های موشکی کشور آغاز کرده است. دولت های غربی به خوبی آگاهند که دولت یازدهم هیچ انگیزه و برنامه ای برای تقویت اقتصاد داخلی مبتنی بر اقتصاد مقاومتی ندارد و همه گزینه های پیشرفت اقتصادی را بر سر میز مذاکره می بنیند، به همین دلیل، تا می توانند اجرای عملیاتی برجام در زمینه رفع تحریم ها را با تاخیر مواجه می کنند و تنها سرابی را از گشایش اقتصادی نشان می دهند. ادامه چنین رویکردی از سوی دولت آیا به خسران و زیان و آنهم به قیمت از دست دادن دستاوردها ختم نخواهد شد؟ پیشروی در این مسیر شرایطی را مهیا کرده که جان کری وزیر خارجه آمریکا در سفر خود به منامه، پایتخت آمریکا، با تکرار ادعاهای واهی درباره ایران، از آمادگی واشنتگتن برای مذاکره پیرامون آزمایش های موشکی تهران ابراز نظر کرده است.
در حالیکه عواید و مواهبی از برجام هسته ای نصیب کشور نشده و به باتلاق و گردابی تبدیل شده که دست و پازدن بیشتر در آن به غرق شدن می انجامد، رئیس دولت یازدهم از برجام های جدیدی سخن گفته که باید در فضای داخلی کشور فعال شوند. چنین تقلایی از سوی حسن روحانی درحالی دنبال می شود که بی سرانجام ماندن برجام هسته ای می تواند نسخه وی را برای دور دوم ریاست جمهوری درهم بپیچد. دورنمایی از این رویداد، حامیان دولت را به صرافت انداخته تا به دنبال معجزه ای در یکسال باقیمانده دولت بگردند و تزهای مختلفی را نیز ارائه می کنند. برخی پیگیری وعده های روحانی به اصطلاح طلبان در زمینه رفع حصر و گل آلود کردن آب در عرصه سیاسی را توصیه می کنند تا دولت برای حفظ پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان، خطوط قرمز سیاسی را رد کند و اظهارات و اقدامات تندی را علیه برخی از نهادها اتخاذ کند و از سوی دیگر، مسئولان دولتی ارشد از محافظه کاری و عملگرایی صرف خارج شوند و سیاست های پوپولیستی را پیشه فعالیت های یکسال آینده کنند.
دیدگاه تان را بنویسید