سرویس سیاسی فردا؛ منوچهر محمدی*: چندماه قبل مطلبی تحت عنوان «انقلاب کرده ایم که حکومت کنیم» از اینجانب منتشر گردید که مورد استقبال دوستان انقلابی قرار گرفت. در آن مقاله ضمن مروری بر دسته بندیها و جناح بندی های دوران 37 ساله از پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس نظام جمهوری اسلامی مطرح کردم که از همان آغاز دو نظر مطرح بوده است، یک نظر این بود که مأموریت انقلاب یا سقوط رژیم شاه و حکومت فاسد پهلوی به اتمام رسیده و اینک نظام جدید جایگزین آن رژیم مطرود گردیده است و باید حکومت در دست دولتمردان و مدیران تکنوکرات و کارآمد قرار گرفته و انقلابیون صحنه را ترک و به خانه های خود بروند!! نظر دیگر که حضرت امام و انقلابیون واقعی و مخلص به آن باور داشتند و بر آن تکیه میکردند این بود که پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 و سقوط حکومت شاه سرآغاز یک حرکت عظیم انقلابی و ورود به مراحل جدیدی از انقلاب می باشد که مآلاً زمینه ساز ظهور حجت حق و انقلاب جهانی مهدی موعود (عج) خواهد بود و مبارزه و جهاد برای فتح سنگرهای دیگر ادامه داشته و انقلابیون باید هم چنان در صحنه باشند و نهضت ادامه دارد.
این دو نظریه که در آن مقاله تحت عنوان حکومت گرایان و انقلابیون مطرح گردید و موجب صف بندی جدیدی شد در تقابل با یکدیگر و با یک نشیب و فرازی ادامه داشته و اینک در مرحله جدید از تحولات انقلابی بصورتی آشکارتر خود را نشان داده است. بطوریکه دیگر جناح بندی های گذشته همچون چپ و راست و اصلاح طلب و اصولگرا مفهوم خود را بتدریج از دست داده اند.
حکومت گرایان از انتقاد و مخالفت با اقدامات مناقشه برانگیز خود بهشدت برانگیخته شده و بهجای پاسخ به انتقادات آنها منتقدین و مخالفین را به انواع ناسزاها و تهمت ها، همچون بیسواد، بی شناسنامه، عوام زده، ترسو و مستحق جهنم می دانند.
درسال های اخیر بویژه بعد از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و با توجه به موضع گیری نخبگان و دولتمردان در قبال حوادث و اتفاقات سال 94 مخصوصاً در مذاکرات هسته ای از درون آشفته بازار سیاسی و جناحی این جبهه بندی جدید آشکارتر گردید و حکومت گرایان مرزهای جناح بندی گذشته را بهم ریخته و مواضع خود را آشکارتر کردند. بخصوص و در جریان برجام ملاحظه گردید که چگونه بعضی از نخبگان اصوالگرا بهمراه اصلاح طلبان در حمایت از این مذاکرات و قرارداد ضعیف و نافرجام گوی سبقت را از یکدیگر ربوده و در موافقت با آن عجله و شتاب به خرج می دادند. مع الاسف این روند در میان نخبگان هر دو جبهه رشد کرده و همچنان و با حمایت دشمنان داخلی و خارجی انقلاب مرحله به مرحله پیش رفته و همچون موریانه دست آوردها و پایه های انقلاب را هدف قرار دادند و قصد دارند در عین حفظ صورت نظام و ظاهر انقلاب سیرت و ماهیت آن را تغییر داده و بر سر انقلاب اسلامی آن آورند که بعد از رحلت پیامبر عظیم الشأن و رسول خدا (ص) بر سر اسلام آوردند.
راستی این گروه چه کسانی هستند و چه باورهایی دارند و چه برنامه ها و خیالاتی در سر می پروانند؟
اینها کسانی هستند که:
- انقلاب را برای نیل به حکومت می خواهند و نه حکومت را برای انقلاب و نه تحقق آرمانها و ارزشهای متعالی انقلاب اسلامی
- برخلاف توصیه حضرت امام و زندگی ساده انقلابیون سالهای اول انقلاب مروج اشرافی گری و رفاه زدگی می باشند و دیگر اعتقادی به تحقق عدالت اجتماعی نداشته و برخلاف فرمایش صریح امام امت اعتقادی به ادامه "جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بی درد" [1] ندارند بلکه صراحتاً و با وقاحت آنرا از افکار «حضرت مارکس» میدانند! و حمایت از محرومین و مستضعفین را گداپروری می نامند.
- آمریکای جنایتکار و مستکبر را نه تنها دیگر شیطان بزرگ نمی دانند بلکه بر این باور جدی هستند که می توان با گفتگو همه اختلافات فیمابین را حل و فصل نمود و تلاش می کنند با بزرگ نمایی قدرت او آنرا هم طراز، بلکه همه جامعه جهانی بدانند و بطرق مختلف از بزک کردن او از هر کوششی دریغ نمی ورزند.
- سیاستهای استکبار ستیزی و انقلابی بودن را نه قبول دارند و نه آنرا مفید می دانند و به انقلابیون برچسب تندروی و افراطی گری می زنند.
- ارزشهای اصیل و متعالی اسلامی که برگرفته از کلام خدا می باشد نه جدی می گیرند و نه تحقق آنها را در دوران غیبت عملی می دانند.
- ثروت اندوزی را به هر طریق ممکن یک اقدام ارزشی می دانند و عجله هم دارند تا در چند روزه حکومت بار خود و خانواده را ببندند! و این را حق طبیعی خود می دانند.
- آرمانهای انقلاب و امام راحل و حتی اسلام را با خاطره گویی و سایر روشها آنچنان تحریف و قلب می کنند که در راستا و مؤید خواسته ها و عملکرد خودشان باشد.
- برجام را با همه اشکالاتش و دست آوردهای ضعیفش مقدمه ای برای برجام های 2 و 3 ... 7 می دانند که می توانند همه مسائل و مشکلات ملت را با امریکا و غرب حل و فصل کند.
- اقتصاد اسلامی و آنچه را که امروز به عنوان اقتصاد مقاومتی مطرح است نه باور دارند و نه برای تحقق آن تلاش می کنند، بلکه تنها راه حل مشکلات و معضلات اقتصادی کشور را پیروی از مکتب لیبرالیسم اقتصادی و نئوکینزی دانسته و نهایتاً نجات اقتصادی کشور را در مستحیل شدن در اقتصاد سرمایه داری غرب می دانند.
- فساد و رشوه خواری، ویژه خواری و رانت خواری و اخذ پورسانت را نه تنها عیب و گناه نمی دانند بلکه آنرا حق خود و آقازاده ها میدانند و آن را از ضروریات اجتناب ناپذیر توسعه اقتصادی مطرح می کنند.
- در مقابل افشاگری های اعمال مفسده انگیز فرزندان و یارانشان با خونسردی و سکوت گذر نموده و یا آنها را توجیه می کنند.
- از انتقاد و مخالفت با اقدامات مناقشه برانگیز خود بشدت برانگیخته شده و بجای پاسخ به انتقادات آنها منتقدین و مخالفین را به انواع ناسزاها و تهمت ها، همچون بیسواد، بی شناسنامه عوام زده، ترسو و مستحق جهنم می دانند.
- مهم تر آنکه تنها به پایگاه های قدرتی که در اختیار دارند بسنده نمی کنند، بلکه همه پایگاه های قدرت را می خواهند و تلاش می کنند هر مانعی را در کسب همه پایگاه های قدرت تحت عناوین مختلف از سر راه بردارند، گاهی به قوای مقننه و قضائیه هجمه می آورند و گاهی به صدا و سیما و شورای نگهبان حمله می کنند و حتی تحت عنوان شورای رهبری مشارکت در ولایت و رهبری را می طلبند.
وظیفه و سیاست انقلابیون و پیروان راستین امام و رهبری این است که خود را آماده مقابله با این حرکت خزنده فسادبرانگیز نمایند و انقلابی دیگر را برای پالایش نظام مقدس جمهوری اسلامی از وجود حکومت گرایان ناصالح و بعضاً فاسد برپاکنند.
این اجمالی بود از ویژگی ها و شاخص های این جماعت که در درون نظام جمهوری اسلامی اختاپوس وار ریشه دوانده و انقلابیون باید آنها را شناخته و به مقابله با آنها برخیزند.
اکنون که جبهه «حکومت گرایان» را معرفی کردیم ضرورت دارد تا جبهه مقابل را که همان انقلابیون باشند معرفی کرده و آنها را شناسایی کنیم که چه کسانی هستند و چه آرمانها و برنامه هایی را دنیال می کنند. اگر چه امروزه عموم نخبگان حاکم مدعی انقلابی بودن هستند و در عین حال فاصله زیادی با انقلابیون مخلص و واقعی پیدا کرده اند.
انقلابیون واقعی کسانی هستند که:
- همچنان بر عهد و پیمان خود با امام و شهدا باقی مانده و خود را نه تنها طلبکار انقلاب نمی دانند و بدنبال توشه برداری از آن نیستند بلکه خود را وامدار و پاسدار انقلاب می دانند.
- انقلاب را زمینه ساز ظهور حجت حق و خود را سرباز راستین آن بقیه الله الاعظم ارواحناه فدا می دانند و زندگی خود را وقف انقلاب اسلامی و جهاد فی سبیل اله کرده و چه در حرف و چه در عمل پایبند اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی می باشند و انقلاب را مائده ای آسمانی دانسته که سنگینی حفاظت و حراست از آن را بر دوش خود احساس می کنند.
- از آنجا که انقلاب اسلامی را انقلابی الهی می دانند از ایثار جان و مال و آبرو و حیثیت و فرزندان خود در راه آن دریغ نمی کنند و از هیچ قدرتی جز خداوند متعال بیم و هراس ندارند و تنها او را شاهد و ناظر اعمال خود می دانند و تنها از روز جزا و سوال و جواب آن دنیا بیم و وحشت دارند.
- به مسائل دنیایی و مادی بی اعتنا بوده و آنها را برای خدمت به محرومین و مستضعفین می خواهند و همواره آماده فداکاری و جهاد بویژه جهاد با نفس که جهاد اکبر است می باشند.
- برقراری عدالت اجتماعی و کاهش شکاف طبقاتی با خدمت به محرومین و پابرهنه ها که بفرموده امام راحل ولی نعمتان ما هستند در سرلوحه برنامه های خود قرار می دهند، ساده زیستی، صرفه جویی و پرهیز از زندگی اشرافی و تجملاتی را پیشه خود قرار می دهند.
- مقامات و جایگاه های حکومتی را نه برای حکومت کردن و کسب امتیازات آن بلکه به عنوان جایگاه خدمت و مسئولیت دانسته و بار سنگین آنرا همواره بر دوش خود احساس می کنند.
- خدمت به اسلام و انقلاب را در حد توان و وسع خود یک تکلیف و وظیفه شرعی دانسته و به نتیجه فکر نمی کنند و هرگز از شکستها و ناکامیها مأیوس نمی گردند و از پیروزیها و موفقیتها غره نمی گردند.
- همواره و با موقع شناسی در صحنه مبارزه و نیاز انقلاب حضور یافته و بدون داشتن هیچ توقعی آماده و مترصد جهاد و قیام علیه توطئه گران، فتنه گران و جبهه نفاق می باشند و این را در طول 37 ساله بارها و بارها اعم از پیر و جوان به اثبات رسانده اند.
- خود را تابع ولایت و رهبری می دانند و اطاعت از او را اطاعت از فرمان امام زمان، رسول خدا و خداوند متعال می دانند.
این قشر از جامعه و این روحیه که علیرغم گذشت چهار نسل هم چنان در میان بخش عظیمی از مردم بویژه توده ها و بالاخص در جوانها حفظ شده که در مواقع حساس آگاهانه و با بصیرت زایدالوصفی به صحنه آمده و بساط دشمنان و فتنه گران را برچیده اند. بعد از عنایات الهی تنها امید امام امت، شهدای بخون خفته و مقام عظمای ولایت می باشند تا خود را آماده نموده و بار دیگر به صحنه بیایند و با قیام خود بساط این جماعت جدید و منحرف را که در درون نظام ریشه دوانده و رخنه کرده اند از صحنه قدرت و سیاست که بعضاً هم دارای پیشینه انقلابی هستند طرد کنند.
مگر امام بزرگوار ما نفرمود: " من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش میکنم که نگذارید انقلاب بدست نااهلان و نامحرمان بیفتد. نگذارید پیشکسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند ".[2] مگر امام در عین حال نفرمود: « میزان حال فعلی اشخاص است».[3]
بنابراین وظیفه و سیاست انقلابیون و پیروان راستین امام و رهبری این است که خود را آماده مقابله با این حرکت خزنده فسادبرانگیز نمایند و انقلابی دیگر را برای پالایش نظام مقدس جمهوری اسلامی از وجود حکومت گرایان ناصالح و بعضاً فاسد برپاکرده و تا دیر نشده انقلاب را همچنان بر روی ریل اصلی خود نگه دارند. آن زمان دیر نیست و با هجمه ای که دشمنان و منحرفین آغاز کرده اند و شکست هائی که از انقلاب در صحنه منطقه و بویژه از گسترش روز افزون پیام انقلاب در جهان خورده اند و می خورند زمینه و بهانه لازم را برای حضور انقلابیون در صحنه همچون نهم دیماه 88 و تقابل با آنها را فراهم کرده و خواهند کرد.
و یقیناً در رویارویی جدید همچون گذشته شکست در انتظار منحرفین و دشمنان داخلی و خارجی و بازی خوره های آنها خواهد بود و یقیناً نصرت الهی را در پی خواهد داشت. انشااله
« در خانه اگر کس است یک حرف بس است »
[1]. صحیفه امام، جلد21، صفحه85
[2]. صحیفه امام، ج21، ص93
[3]. صحیفه امام، ج17، ص139
*فارس
دیدگاه تان را بنویسید