انقلابیون انقلاب اسلامی را دریابند!

کد خبر: 507511

با هجمه‌ای که دشمنان و منحرفین آغاز کرده‌اند و شکست‌هایی که از انقلاب در صحنه منطقه و به ویژه از گسترش روزافزون پیام انقلاب در جهان خورده و می‌خورند، زمینه و بهانه لازم برای حضور انقلابیون در صحنه همچون نهم دی‌ماه ۸۸ و تقابل با آنها فراهم شده و خواهد شد.

سرویس سیاسی فردا؛ منوچهر محمدی*: چندماه قبل مطلبی تحت عنوان «انقلاب کرده ایم که حکومت کنیم» از اینجانب منتشر گردید که مورد استقبال دوستان انقلابی قرار گرفت. در آن مقاله ضمن مروری بر دسته بندیها و جناح بندی های دوران 37 ساله از پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس نظام جمهوری اسلامی مطرح کردم که از همان آغاز دو نظر مطرح بوده است، یک نظر این بود که مأموریت انقلاب یا سقوط رژیم شاه و حکومت فاسد پهلوی به اتمام رسیده و اینک نظام جدید جایگزین آن رژیم مطرود گردیده است و باید حکومت در دست دولتمردان و مدیران تکنوکرات و کارآمد قرار گرفته و انقلابیون صحنه را ترک و به خانه های خود بروند!! نظر دیگر که حضرت امام و انقلابیون واقعی و مخلص به آن باور داشتند و بر آن تکیه میکردند این بود که پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 و سقوط حکومت شاه سرآغاز یک حرکت عظیم انقلابی و ورود به مراحل جدیدی از انقلاب می باشد که مآلاً زمینه ساز ظهور حجت حق و انقلاب جهانی مهدی موعود (عج) خواهد بود و مبارزه و جهاد برای فتح سنگرهای دیگر ادامه داشته و انقلابیون باید هم چنان در صحنه باشند و نهضت ادامه دارد.
این دو نظریه که در آن مقاله تحت عنوان حکومت گرایان و انقلابیون مطرح گردید و موجب صف بندی جدیدی شد در تقابل با یکدیگر و با یک نشیب و فرازی ادامه داشته و اینک در مرحله جدید از تحولات انقلابی بصورتی آشکارتر خود را نشان داده است. بطوریکه دیگر جناح بندی های گذشته همچون چپ و راست و اصلاح طلب و اصولگرا مفهوم خود را بتدریج از دست داده اند.
حکومت گرایان از انتقاد و مخالفت با اقدامات مناقشه برانگیز خود به‌شدت برانگیخته شده و به‌جای پاسخ به انتقادات آنها منتقدین و مخالفین را به انواع ناسزاها و تهمت ها، همچون بیسواد، بی شناسنامه، عوام زده، ترسو و مستحق جهنم می دانند.
درسال های اخیر بویژه بعد از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و با توجه به موضع گیری نخبگان و دولتمردان در قبال حوادث و اتفاقات سال 94 مخصوصاً در مذاکرات هسته ای از درون آشفته بازار سیاسی و جناحی این جبهه بندی جدید آشکارتر گردید و حکومت گرایان مرزهای جناح بندی گذشته را بهم ریخته و مواضع خود را آشکارتر کردند. بخصوص و در جریان برجام ملاحظه گردید که چگونه بعضی از نخبگان اصوالگرا بهمراه اصلاح طلبان در حمایت از این مذاکرات و قرارداد ضعیف و نافرجام گوی سبقت را از یکدیگر ربوده و در موافقت با آن عجله و شتاب به خرج می دادند. مع الاسف این روند در میان نخبگان هر دو جبهه رشد کرده و همچنان و با حمایت دشمنان داخلی و خارجی انقلاب مرحله به مرحله پیش رفته و همچون موریانه دست آوردها و پایه های انقلاب را هدف قرار دادند و قصد دارند در عین حفظ صورت نظام و ظاهر انقلاب سیرت و ماهیت آن را تغییر داده و بر سر انقلاب اسلامی آن آورند که بعد از رحلت پیامبر عظیم الشأن و رسول خدا (ص) بر سر اسلام آوردند.
راستی این گروه چه کسانی هستند و چه باورهایی دارند و چه برنامه ها و خیالاتی در سر می پروانند؟
اینها کسانی هستند که:
- انقلاب را برای نیل به حکومت می خواهند و نه حکومت را برای انقلاب و نه تحقق آرمانها و ارزشهای متعالی انقلاب اسلامی
- برخلاف توصیه حضرت امام و زندگی ساده انقلابیون سالهای اول انقلاب مروج اشرافی گری و رفاه زدگی می باشند و دیگر اعتقادی به تحقق عدالت اجتماعی نداشته و برخلاف فرمایش صریح امام امت اعتقادی به ادامه "جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بی درد" [1] ندارند بلکه صراحتاً و با وقاحت آنرا از افکار «حضرت مارکس» میدانند! و حمایت از محرومین و مستضعفین را گداپروری می نامند.
- آمریکای جنایتکار و مستکبر را نه تنها دیگر شیطان بزرگ نمی دانند بلکه بر این باور جدی هستند که می توان با گفتگو همه اختلافات فیمابین را حل و فصل نمود و تلاش می کنند با بزرگ نمایی قدرت او آنرا هم طراز، بلکه همه جامعه جهانی بدانند و بطرق مختلف از بزک کردن او از هر کوششی دریغ نمی ورزند.
- سیاستهای استکبار ستیزی و انقلابی بودن را نه قبول دارند و نه آنرا مفید می دانند و به انقلابیون برچسب تندروی و افراطی گری می زنند.
- ارزشهای اصیل و متعالی اسلامی که برگرفته از کلام خدا می باشد نه جدی می گیرند و نه تحقق آنها را در دوران غیبت عملی می دانند.
- ثروت اندوزی را به هر طریق ممکن یک اقدام ارزشی می دانند و عجله هم دارند تا در چند روزه حکومت بار خود و خانواده را ببندند! و این را حق طبیعی خود می دانند.
- آرمانهای انقلاب و امام راحل و حتی اسلام را با خاطره گویی و سایر روشها آنچنان تحریف و قلب می کنند که در راستا و مؤید خواسته ها و عملکرد خودشان باشد.
- برجام را با همه اشکالاتش و دست آوردهای ضعیفش مقدمه ای برای برجام های 2 و 3 ... 7 می دانند که می توانند همه مسائل و مشکلات ملت را با امریکا و غرب حل و فصل کند.
- اقتصاد اسلامی و آنچه را که امروز به عنوان اقتصاد مقاومتی مطرح است نه باور دارند و نه برای تحقق آن تلاش می کنند، بلکه تنها راه حل مشکلات و معضلات اقتصادی کشور را پیروی از مکتب لیبرالیسم اقتصادی و نئوکینزی دانسته و نهایتاً نجات اقتصادی کشور را در مستحیل شدن در اقتصاد سرمایه داری غرب می دانند.
- فساد و رشوه خواری، ویژه خواری و رانت خواری و اخذ پورسانت را نه تنها عیب و گناه نمی دانند بلکه آنرا حق خود و آقازاده ها میدانند و آن را از ضروریات اجتناب ناپذیر توسعه اقتصادی مطرح می کنند.
- در مقابل افشاگری های اعمال مفسده انگیز فرزندان و یارانشان با خونسردی و سکوت گذر نموده و یا آنها را توجیه می کنند.
- از انتقاد و مخالفت با اقدامات مناقشه برانگیز خود بشدت برانگیخته شده و بجای پاسخ به انتقادات آنها منتقدین و مخالفین را به انواع ناسزاها و تهمت ها، همچون بیسواد، بی شناسنامه عوام زده، ترسو و مستحق جهنم می دانند.
- مهم تر آنکه تنها به پایگاه های قدرتی که در اختیار دارند بسنده نمی کنند، بلکه همه پایگاه های قدرت را می خواهند و تلاش می کنند هر مانعی را در کسب همه پایگاه های قدرت تحت عناوین مختلف از سر راه بردارند، گاهی به قوای مقننه و قضائیه هجمه می آورند و گاهی به صدا و سیما و شورای نگهبان حمله می کنند و حتی تحت عنوان شورای رهبری مشارکت در ولایت و رهبری را می طلبند.
وظیفه و سیاست انقلابیون و پیروان راستین امام و رهبری این است که خود را آماده مقابله با این حرکت خزنده فسادبرانگیز نمایند و انقلابی دیگر را برای پالایش نظام مقدس جمهوری اسلامی از وجود حکومت گرایان ناصالح و بعضاً فاسد برپاکنند.
این اجمالی بود از ویژگی ها و شاخص های این جماعت که در درون نظام جمهوری اسلامی اختاپوس وار ریشه دوانده و انقلابیون باید آنها را شناخته و به مقابله با آنها برخیزند.
اکنون که جبهه «حکومت گرایان» را معرفی کردیم ضرورت دارد تا جبهه مقابل را که همان انقلابیون باشند معرفی کرده و آنها را شناسایی کنیم که چه کسانی هستند و چه آرمانها و برنامه هایی را دنیال می کنند. اگر چه امروزه عموم نخبگان حاکم مدعی انقلابی بودن هستند و در عین حال فاصله زیادی با انقلابیون مخلص و واقعی پیدا کرده اند.
انقلابیون واقعی کسانی هستند که:
- همچنان بر عهد و پیمان خود با امام و شهدا باقی مانده و خود را نه تنها طلبکار انقلاب نمی دانند و بدنبال توشه برداری از آن نیستند بلکه خود را وامدار و پاسدار انقلاب می دانند.
- انقلاب را زمینه ساز ظهور حجت حق و خود را سرباز راستین آن بقیه الله الاعظم ارواحناه فدا می دانند و زندگی خود را وقف انقلاب اسلامی و جهاد فی سبیل اله کرده و چه در حرف و چه در عمل پایبند اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی می باشند و انقلاب را مائده ای آسمانی دانسته که سنگینی حفاظت و حراست از آن را بر دوش خود احساس می کنند.
- از آنجا که انقلاب اسلامی را انقلابی الهی می دانند از ایثار جان و مال و آبرو و حیثیت و فرزندان خود در راه آن دریغ نمی کنند و از هیچ قدرتی جز خداوند متعال بیم و هراس ندارند و تنها او را شاهد و ناظر اعمال خود می دانند و تنها از روز جزا و سوال و جواب آن دنیا بیم و وحشت دارند.
- به مسائل دنیایی و مادی بی اعتنا بوده و آنها را برای خدمت به محرومین و مستضعفین می خواهند و همواره آماده فداکاری و جهاد بویژه جهاد با نفس که جهاد اکبر است می باشند.
- برقراری عدالت اجتماعی و کاهش شکاف طبقاتی با خدمت به محرومین و پابرهنه ها که بفرموده امام راحل ولی نعمتان ما هستند در سرلوحه برنامه های خود قرار می دهند، ساده زیستی، صرفه جویی و پرهیز از زندگی اشرافی و تجملاتی را پیشه خود قرار می دهند.
- مقامات و جایگاه های حکومتی را نه برای حکومت کردن و کسب امتیازات آن بلکه به عنوان جایگاه خدمت و مسئولیت دانسته و بار سنگین آنرا همواره بر دوش خود احساس می کنند.
- خدمت به اسلام و انقلاب را در حد توان و وسع خود یک تکلیف و وظیفه شرعی دانسته و به نتیجه فکر نمی کنند و هرگز از شکستها و ناکامیها مأیوس نمی گردند و از پیروزیها و موفقیتها غره نمی گردند.
- همواره و با موقع شناسی در صحنه مبارزه و نیاز انقلاب حضور یافته و بدون داشتن هیچ توقعی آماده و مترصد جهاد و قیام علیه توطئه گران، فتنه گران و جبهه نفاق می باشند و این را در طول 37 ساله بارها و بارها اعم از پیر و جوان به اثبات رسانده اند.
- خود را تابع ولایت و رهبری می دانند و اطاعت از او را اطاعت از فرمان امام زمان، رسول خدا و خداوند متعال می دانند.
این قشر از جامعه و این روحیه که علیرغم گذشت چهار نسل هم چنان در میان بخش عظیمی از مردم بویژه توده ها و بالاخص در جوانها حفظ شده که در مواقع حساس آگاهانه و با بصیرت زایدالوصفی به صحنه آمده و بساط دشمنان و فتنه گران را برچیده اند. بعد از عنایات الهی تنها امید امام امت، شهدای بخون خفته و مقام عظمای ولایت می باشند تا خود را آماده نموده و بار دیگر به صحنه بیایند و با قیام خود بساط این جماعت جدید و منحرف را که در درون نظام ریشه دوانده و رخنه کرده اند از صحنه قدرت و سیاست که بعضاً هم دارای پیشینه انقلابی هستند طرد کنند.
مگر امام بزرگوار ما نفرمود: " من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش میکنم که نگذارید انقلاب بدست نااهلان و نامحرمان بیفتد. نگذارید پیشکسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند ".[2] مگر امام در عین حال نفرمود: « میزان حال فعلی اشخاص است».[3]
بنابراین وظیفه و سیاست انقلابیون و پیروان راستین امام و رهبری این است که خود را آماده مقابله با این حرکت خزنده فسادبرانگیز نمایند و انقلابی دیگر را برای پالایش نظام مقدس جمهوری اسلامی از وجود حکومت گرایان ناصالح و بعضاً فاسد برپاکرده و تا دیر نشده انقلاب را همچنان بر روی ریل اصلی خود نگه دارند. آن زمان دیر نیست و با هجمه ای که دشمنان و منحرفین آغاز کرده اند و شکست هائی که از انقلاب در صحنه منطقه و بویژه از گسترش روز افزون پیام انقلاب در جهان خورده اند و می خورند زمینه و بهانه لازم را برای حضور انقلابیون در صحنه همچون نهم دیماه 88 و تقابل با آنها را فراهم کرده و خواهند کرد.
و یقیناً در رویارویی جدید همچون گذشته شکست در انتظار منحرفین و دشمنان داخلی و خارجی و بازی خوره های آنها خواهد بود و یقیناً نصرت الهی را در پی خواهد داشت. انشااله
« در خانه اگر کس است یک حرف بس است »
[1]. صحیفه امام، جلد21، صفحه85
[2]. صحیفه امام، ج21، ص93
[3]. صحیفه امام، ج17، ص139
*فارس
۱

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد