سرویس سیاسی فردا؛ مهرداد کیایی: یکی از نویسندگان ایرانی سایت بی بی سی فارسی در مقاله ای به بررسی علل پشت پرده محدودیت مسافرتی ایرانیان به امریکا پرداخته که حاوی نکات جالبی است و به بسیاری ابهامات و دوگانگی های ظاهری در سیاستهای امریکا پاسخ میدهد. در این نوشته که تحت عنوان "پشت پرده محدودیت مسافرتی ایرانیان به آمریکا" و درتاریخ اول دی ماه منتشر گردید پیامهای مشخصی برگزیده شده تا در قالبی اقناعی به مخاطب ایرانی منتقل شود. این پیامها را میتوان به این شرح استخراج کرد.
۱. تحریم های جدید: در ابتدا، نویسنده این موضوع را کاملا مورد تایید و تاکید قرار میدهد که مصوبه اخیر در واقع قالب جدیدی از تحریم را علیه ایران ایجاد، و امیدها برای گشایش اقتصادی را به ناامیدی تبدیل میکند. " تصویب این قانون در قضاوت اولیه، شکل جدیدی از تحریم را دوباره علیه ایران برقرار میکند که مانند تحریمهای اقتصادی به صنایع ایران ضربه می زند. این قانون به صنعت توریسم ایران آسیب میرساند زیرا توریستهای ثروتمند اروپایی عطای سفر به ایران را به لقای دردسرهای بعدیاش میبخشند. از این به بعد سفر به ایران مانند سفر به سودان و سوریه یا عراق برای اتباع همه کشورها نوعی سابقه بد پاسپورتی و به نوعی انگ امنیتی تلقی میشود. "
۲. عملکرد آگاهانه و عامدانه اوباما: در این مقاله اقدام اوباما در تایید مصوبه کنگره، عملی کاملا آگاهانه و با اهداف مشخص توصیف شده است . " به عبارت دیگر بسیار بعید است اکنون که یخ روابط دو کشور در حال آب شدن است و بیشتر از هر زمان دیگری دو کشور در مسیر تنش زدایی قرار دارند دولت اوباما به صورت تصادفی خلاف رویه هشت سال گذشته عمل کرده باشد."
۳. حسن نیت اولیه اوباما: نویسنده با ترسیم چهره ای مثبت و مسالمت جو از اوباما تلاش میکند بهبود اولیه جهت گیری امریکا در قبال ایران را القا نماید و وانمود کند امتیازات بزرگی به ایران واگذار شده است. "اوبامای دمکرات حتی یک سال پیش از دور اول ریاست جمهوری و وارد شدن به کاخ سفید در جریان مبارزات انتخاباتی اعلام کرده بود که قصد دارد با ایران مذاکره کند، مذاکرات مستقیم، بدون پیش شرط و بدون واسطه. او از همان ابتدا طرح تغییر رژیم ایران را کنار گذاشت و گسترش مناسبات دیپلماتیک را انتخاب کرد. اوباما با یک مدیریت کلان کل روند مذاکرات و جزییات آن را مونیتور میکند و تیم آمریکا گرههای مذاکرات هستهای را یک به یک باز میکند. اوباما برای مهار اسراییل و مهار لابی جمهوریخواهان ضد ایران تلاشهای سیاسی فوقالعادهای را انجام داد. او در چند مورد با نخست وزیر اسراییل درگیر شد."
۴. متهم ساختن رهبر ایران: در مقابل نویسنده کوشیده نسبت به عمکرد رهبر معظم انقلاب تردید ایجاد کند و مواضع و عملکرد ایشان را در خلاف جهت مذاکرات و در تقابل با جهت گیری امریکایی ها توصیف نماید. "در شرایطی که رهبر ایران با ذهنیت خاص خود از هر فرصتی برای حمله به آمریکا استفاده و توهین های غیر معمول و غیر مؤدبانه را تکرار و نثار آمریکاییها میکرد"
۵. دوراهی مقامات ایران : بعقیده نویسنده، این قانون در بطن خود تلاش دارد حاکمیت ایران را بر سر دوراهی قرار دهد تا مجبور به صرف هزینه سیاسی برای امتیازهای اقتصادی شود. "قانون جدید آمریکا و اعمال محدودیت مسافرتی علیه ایرانیان٬ کل حاکمیت سیاسی ایران را در مقابل این انتخاب قرار میدهد که یا مشکل روابط دیپلماتیک خود را با آمریکا حل کنند٬ یا انتظار نداشته باشند که با پایان تحریمها ایران شاهد رونق اقتصادی باشد و ایران امتیازهای اقتصادی دریافت کند که نمیخواهد هزینه سیاسی آن را بپردازد."
۶. امریکا کدخدای جهان: معرفی امریکا به عنوان فعال ما یشاء و قطب عالم هستی در سایت بی بی سی فارسی وابسته به وزارت خارجه انگلستان را باید به مثابه تنفس مصنوعی پیر عرصه سلطه و استعمار برای متحدی دانست که با ناامیدی ظهور قدرتهای جدید را نظاره میکند. " آشنایی با نظام بینالملل حاکی از آن است که بدون ارتباط شفاف و تعریف شده با آمریکا٬ نه از سرمایه گذاریهای بزرگ خبری هست و نه میشود در سازمانهای بینالمللی حضور فعالی داشت. همه لابیهای اقتصادی و سیاسی در همه نهادهای جهانی به ترتیبی در تعامل با آمریکا هستند و بدون ارتباط با آمریکا٬ کشورها در این سازمانها قفل شده و چندین برابر هزینه میپردازند."
۷. زمان امتیاز دادن: نویسنده سعی دارد افکار عمومی ایران را قانع سازد که امتیازهای متعددی بدست آورده اند و اکنون وقت امتیاز دادن است. "تاکنون دولت اوباما در روندی فرسایشی و در جریان مذاکره با ایران کوتاه آمده است٬ اکنون نوبت ایران و رهبر ایران است که دریابند پرونده مذاکرات هستهای و تنش زدایی با آمریکا و برقراری روابط دیپلماتیک با واشنگتن دوقلوهای تفکیک ناپذیر هستند که به هیچ وجه نمیتوان آنها را از هم تفکیک کرد."
۸. اعمال فشار: نویسنده صراحتا هدف قانون جدید را اعمال فشار برای امتیاز گیری توصیف میکند. "دولت اوباما با تصویب قانون محدودیت مسافرتی به آمریکا٬ فشار آزار دهندهای را علیه ایران اعمال میکند. این قانون با تحت فشار قرار دادن حاکمیت سیاسی در ایران تلاش میکند تا پاسخ همه امتیازهایی را که در جریان مذاکرات هستهای به ایران داده شده است را یک جا دریافت کند."
۹. رهبر ایران مانع دستاوردهای اقتصادی: مشروط ساختن اجرای کامل برجام به اتخاذ گامهای بعدی توسط ایران در این نوشته بخوبی تشریح شده است. "اکنون نوبت رهبر ایران است که در پاسخ دیپلماسی اوباما٬ یا دستور مذاکرات علنی با هدف عادی سازی روابط دیپلماتیک را صادر کند٬ یا از خیر بخشی از دستاوردهای اقتصادی پس از برداشته شدن تحریمها بگذرد."
۱۰. دو قطبی سازی جامعه: نویسنده همچنین قانون جدید را اقدامی حساب شده برای بسیج مردم در برابر رهبر و ایجاد قطب بندیهای جدید معرفی میکند. "قانون جدید آمریکا، بهزودی همه ایرانیان تحصیل کرده و ثروتمند و تأثیرگذار و تجار و سرمایه داران را در مقابل شخص رهبر ایران قرار میدهد که با موضعگیریهای خود مانع رونق گرفتن تجارت و کسب و کار آنها شده است و تلاش نمیکند تا اختلافات برقراری روابط دیپلماتیک با آمریکا حل و فصل شود."
۱۱. تعیین شرط های جدید: همانطور که ملاحظه میشود نویسنده پس از مقدمه چینیهای لازم، پیام اصلی که تعیین شروط جدید است را طرح میکند. اینجا معلوم میشود که تنها مانع موجود، اظهار نظرها و سخنرانی ها نیست، بلکه باید اقدامات عملی در پیش گرفته شود. " اما دستاندازهای برقراری روابط دیپلماتیک با آمریکا نیز فقط به این معنا نیست که رهبر ایران در سخنرانیهای خود به آمریکا حمله نکند یا محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران راحتتر با جان کری وزیر خارجه آمریکا تماس داشته باشد. سیاست خارجی دمکراتها و دولت اوباما اکنون دیگر ملاحظات و پیش شرطهای مشخصی را برای تنش زدایی در روابط دیپلماتیک با ایران در نظر گرفته است. این ملاحظات لیستی از سیاستهای داخلی و خارجی است برای اینکه اثبات کند رفتار ایران در منطقه تغییر کرده و در صحنه داخلی نیز فضای سیاسی شاهد تحولاتی بوده است."
۱۲. جبهه مقاومت، هدف بعدی امریکا: محور اصلی شروط جدید امریکا قطع ارتباط ایران با جبهه مقاومت در گوشه و کنار جهان و پذیرش نظم امریکایی است. " آنچه که آمریکا از ایران میخواهد پایان دادن به مداخله سیاسی نظامی در سوریه و پایان دادن به حمایت از گروههای به اصطلاح تندرو است. همچنین ایران باید تهدید اسراییل و تجهیز نظامی جریانهای ضد آمریکایی در آفریقا و آمریکای لاتین را متوقف کند و پیمانهای نظامی و نگرانیهای های سیاسی ـ امنیتی آمریکا در منطقه را به رسمیت بشناسد."
۱۳. الگوی دولت اصلاحات: الگویی که برای این به اصطلاح همکاری جدید ارائه میشود همان الگوی همکاری دوران اصلاحات است که منجر به قرار گرفته ایران در فهرست محور شرارت شد. " به عنوان یک سابقه تاریخی از چنین روابطی٬ تهران و واشنگتن به غیر از ماجرای سفر مک فارلین به ایران٬ یک بار و در آستانه حمله آمریکا به افغانستان و طالبان در سال ۲۰۰۱ به هم نزدیک شدند و در جریان مذاکرات مفصل نظامی و امنیتی٬ عملیات نظامی و امدادی متعددی را با یکدیگر هماهنگ کردند."
۱۴. استحاله بر اساس میل کدخدا: نویسنده در پایان مقاله برای اطمینان از انتقال بی کم و کاست پیام به داخل ایران هر گونه مبهم گویی را کنار گذاشته و رسما اصول، باورها و ارزشهای منبعث از انقلاب اسلامی ایران را ذهنیت های قبلی توصیف میکند که باید کنار گذاشته شود. خروج از لیست حامیان تروریسم نیز منوط به بازنگری در همین اصول و ارزشها میشود. " در صورتی که ایران با اصلاح ذهنیتهای قبلی خود گام به گام به تنش زدایی عملی با آمریکا اقدام کند دو طرف به اشتراکات خود نزدیکتر میشوند. بعد در صورتی که برخی از استانداردهای داخلی ایران از جمله بهبود نسبی وضعیت حقوق بشر نیز عملی شود، میتوان انتظار داشت که رئیس جمهور بعدی آمریکا ایران را از لیست کشورهای حامی تروریسم خارج کند. در آن صورت ایرانیان نیز به صورت اتوماتیک از شمول قانون محدودیت سفر به آمریکا نیز معاف شوند."
در مجموع میتوان گفت در مقطع کنونی که جامعه ایران بهت زده از مصوبه اخیر کنگره و تایید رئیس جمهور این کشور، روند تحولات دو ساله گذشته را در ذهن مرور میکند تا ارتباط منطقی میان تمایل اولیه طرف امریکایی به حل و فصل پرونده هسته ای از یک سو و مصوبه اخیر کنگره از سوی دیگر بیابد، این مقاله بسیاری از ابهامات را برطرف میسازد.
همانطور که مشاهده میشود، نویسنده در صدد است پیام های مشخصی را که در بالا اشاره شد، به جامعه ایران منتقل کند. این پیام ها باید از کانالی نیمه رسمی و از طریق رسانه فارسی و شناخته شده یک متحد نزدیک امریکا طرح شود تا ضمن بهره برداری از تاثیرات مطلوب آن، از عوارض ارتباط مستقیم با مراکز تصمیم گیری امریکا در امان باشد. به این ترتیب مجادله بر سر اهداف پنهان امریکا همچنان در داخل ایران ادامه خواهد داشت و هیچ طرفی قادر به اقناع طرف مقابل نخواهد بود. عده ای با استناد به نامه وزیر خارجه امریکا، موضع کاخ سفید را هماهنگ با توافقات صورت گرفته میدانند و در مقابل گروهی تمام ماجرا را یک سناریوی از پیش تنظیم شده برای کاهش اثرات مثبت برجام توصیف میکنند و مشاجره همچنان ادامه میابد.
بعلاوه، انتقال چنین پیامهایی به جامعه ایران که بر اساس شرایط میتواند با پژواک داخلی همراه شده و همراهان آشکار و پنهانی را پیدا نماید، بتدریج مسیر و شیوه نفوذ به لایه های درونی طیف ها و گروههای مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و هنری را برای طرف غربی َروشنتر میسازد. شناسایی گروهها و اشخاصی که به درجات مختلف نشانه هایی از هم نوایی را بروز میدهند و یارگیری از میان آنان مراحل بعدی نفوذ را تسهیل میکند. چنانچه پیام اولیه توسط بخشی از نخبگان داخلی همانند روزنامه نگاران، اساتید دانشگاه، سیاستمداران، فعالان اقتصادی، هنرمندان، دانشجویان و ... مستعد، واگویی مکرر شود بتدریج میتواند به یک گفتمان موثر در جامعه تبدیل شده و در میان مردم کوچه و بازار نیز پایگاهی بدست آورد. اینجاست که تکرار پیام و تداوم فشار اقتصادی برای تحقق اهداف پشت پرده ضرورت پیدا میکند.
مهرداد کیایی
دیدگاه تان را بنویسید