آيا بوش هم عذرخواهي مي‌كند؟

کد خبر: 458911
اعتماد: ١٢ سال از حمله امريكا و انگليس و ساير متحدان آنان به عراق گذشته است. در آن زمان كل منطقه دچار بحران بود كه بر اثر اين حمله بحراني‌تر هم شد. ناامني بود، ناامن‌تر شد. آب رفته را نمي‌توان به جوي بازگرداند. مثل كسي كه عزيزش كشته مي‌شود، قصاص قاتل، عزيزِ از درست رفته او را برنمي‌گرداند، ولي چرا اصرار به قصاص دارد؟ براي اينكه اين را بخشي از جبران رواني مي‌داند. حال در مورد اقدام ايالات متحده و ساير كشورها، عليه عراق نيز مي‌توان گفت كه كاري است كه انجام شده، نه تنها صدها هزار نفر از تبعات اين حمله ضرر جاني كرده‌اند، بلكه ميليون‌ها تن نيز ضررهاي رواني و جسمي داشته‌اند و چند كشور نيز دچار ضررهاي اقتصادي و زيرساختي شده‌اند. ولي آيا راهي هست كه جبران بخشي از اين خسارت‌ها شود؟ قطعا راه‌هايي هست، و يكي از ساده‌ترين اين راه‌ها، پذيرش مسووليت سياسي و اخلاقي افراد و كشورهايي است كه دست به اين اقدام زدند. شايد باراك اوباما پيش از ديگران به اين مساله اشاره كرد، ولي مهم‌تر از او، جرج بوش و توني بلر هستند كه تاكنون در برابر پذيرش مسووليت اخلاقي، سياسي و حقوقي خود در حمله به عراق سماجت مي‌كردند. اين دو نفر به ترتيب بيشترين نقش را داشتند. هرچند در ميان اين دو نفر، عنصر اصلي جرج بوش بود، ولي بدون كسب حمايت بدون قيد و شرطي كه از جانب توني بلر نخست‌وزير وقت بريتانيا شد، بعيد بود كه اقدام به چنين حمله‌اي مي‌كرد. بنابراين نقش بلر نيز خيلي مهم بود. اكنون و پس از ١٢ سال توني بلر حاضر شده است نسبت به اين اقدام نابخردانه، اندكي و فقط اندكي مسووليت‌پذيري نشان دهد، آن هم با اما و اگر.
وي در گفت‌وگو با «فريد زكريا»، خبرنگار «سي‌ان‌ان» گفت: «مي‌تواند بابت اين حقيقت كه اطلاعات دريافتي ما غلط بودند، عذرخواهي كند؛ اگرچه صدام از سلاح‌هاي شيميايي عليه مردم خودش و ديگران به مقدار زياد استفاده كرد، اما برنامه شيميايي او آن‌طور كه ما فكر مي‌كرديم، نبود. من به خاطر برخي اشتباهات در طرح‌ريزي و به‌ويژه اشتباه در درك رخدادهاي پس از بركناري يك دولت عذرخواهي مي‌كنم. در آنچه برخي مي‌گويند خيزش داعش به حمله ٢٠٠٣ برمي‌گردد، حقايقي وجود دارد. البته نمي‌توان گفت كساني كه در بركناري صدام در ٢٠٠٣ دست داشتند، هيچ مسووليتي در قبال شرايط ٢٠١٥ ندارند. نخست‌وزير سابق بريتانيا و رهبر سابق حزب «كارگر» اين كشور در پاسخ به پرسشي درباره اينكه حمله به عراق دليل اصلي روي كارآمدن گروه داعش است، گفت: فكر مي‌كنم رگه‌هايي از حقيقت را بتوان در اين ديدگاه مشاهده كرد. اين سخنان بلر در حالي بيان مي‌شود كه در سال ٢٠١٣، توني بلر پس از متقاعدكردن نمايندگان مجلس بريتانيا به اينكه صدام، رهبر سابق عراق، سلاح‌هاي كشتار جمعي در اختيار دارد و تهديدي براي بريتانياست، اين كشور را وارد جنگ كرد. اگرچه او امروز از برخي اشتباهاتش عذرخواهي مي‌كند، اما روزنامه «ساندي‌ميلز» در چند ماه گذشته با استناد به سندي كه به‌تازگي در امريكا منتشر شده است، نوشت توني بلر يك سال قبل از حمله سال ٢٠٠٣ به عراق، به «جورج بوش»، رييس‌جمهوري وقت امريكا، قول پيوستن به اين جنگ را داده بود.
شايد براي پذيرش مسووليت كامل از سوي توني بلر ١٠ يا ١٥ سال ديگر زمان لازم داشته باشيم. هنگامي كه وي توان راه رفتن ندارد و در گوشه‌اي از مبل گرم و نرم خود فرو رفته است و خاطرات گذشته را مرور مي‌كند و براي كاستن از بدنامي، حاضر به بيان برخي نقاط پنهان موضوع و نيز پذيرش مسووليت كامل قضيه شود. ولي مشكل اينجاست كه اقدام مذكور كل نظام منطقه‌اي را دچار اختلال كرد، بدون آنكه جايگزيني كه قابليت اجرايي داشته باشد، براي آن در نظر گرفته شود. همان زمان هم معلوم بود كه امريكا و بريتانيا تصميم خود را گرفته‌اند و فقط مي‌خواهند براي آن سندسازي كنند، بنابراين پذيرش مسووليت سياسي و حتي اخلاقي نيز كفايت نمي‌كند، بلكه مسووليت حقوقي اين مورد نيز اهميت دارد. اينكه صدام حسين عليه مردم خودش و عليه مردم ايران در سردشت و... بمب شيميايي استفاده كرده بود، مربوط به سال ٢٠٠٣ كه به او حمله كردند نبود، بلكه حدود ٢٠ سال از آن بمباران گذشته بود و در اين مدت نه‌تنها هيچگاه با واكنشي مواجه نشد، بلكه همواره از او حمايت نيز شد، حال چگونه چنين جنايتي را غربي‌ها مي‌توانند مستمسك حمله به عراق قرار دهند؟ با همه اين حرف‌ها، توني بلر پذيرفت كه اشتباه كرده است، هرچند اين پذيرش ناقص است، ولي آيا مي‌توانيم منتظر باشيم كه جرج بوش هم سكوت خود را بشكند و به اقدام غيرقانوني و نادرست خود عليه مردم منطقه اقرار كند؟
حداقل دو علت وجود دارد كه نبايد انتظار داشت تا جرج بوش چنين كاري را انجام دهد؛ اول اينكه انتخابات رياست‌جمهوري امريكا در پيش است و جمهوريخواهان قصد به زير كشيدن دموكرات‌ها از قدرت را دارند. بنابراين هرگونه اقراري كه به سنگيني كفه دموكرات‌ها كمك كند، مطلوب آنان نخواهد بود. هرچند به جز باراك اوباما ساير چهره‌هاي حزب دموكرات نيز در اين زمينه سابقه خوبي ندارند، ولي در هر حال اقرار جرج بوش به اينكه خطاي راهبردي در حمله به عراق مرتكب شده است، كل دوران رياست‌جمهوري او را زير علامت سوال جدي خواهد برد زيرا اقدام او در حمله به عراق، نه فقط منطقه را در بحران فرو برد و تندروترين تروريست‌ها از آن زاييده شدند، بلكه امريكا را هم دچار خسارت‌هاي فراوان جاني و مالي كرد. هزاران كشته و چندين برابر اين رقم معلول و مصدوم، كه تعداد زيادي از آنان دچار تالمات روحي شده‌اند، دستاورد جرج بوش از اين اقدام بود. بنابراين اقرار به آن ممكن است به ضرر جمهوريخواهان شود.
علت دوم شايد مهم‌تر باشد، زيرا اگر علت اول فقط تا سال آينده اعتبار دارد، علت دوم همچنان دوام خواهد داشت و آن خصلت و خوي خودبرتربيني كه در منش و رفتار جرج‌بوش و معاون وي يعني ديك چني وجود داشت، اجازه نخواهد داد كه به سادگي نسبت به گذشته تجديدنظر كنند. كساني كه سخنراني‌ها و ادبيات جرج بوش را به ياد دارند، و هنوز تُن صداي او را در گوش‌هاي خود حس مي‌كنند، مي‌دانند كه دنياي بوش، دنياي جنگ و تحقير و استفاده از زور و خودبرتربيني بود؛ دنيايي كه موجب تقويت نگرش منفي جهان به ايالات متحده نيز شد.
البته اين فقط يك پيش‌بيني بود. اميد بايد داشت كه اين پيش‌بيني در همين يك سال آينده نقش برآب شود و اگر هم در اين يك سال نشد، در آينده نه چندان دور جرج بوش هم به قافله كساني بپيوندد كه مهر نادرستي بر حمله امريكا بر منطقه زده‌اند.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد