ایران: از ساعات اولیه روز عید قربان که خبر حادثه دلخراش منا و جان باختن مظلومانه عدهای از زائران بیتالله الحرام منتشر شد تا دیروز که مردم کشورمان در استانهای مختلف پیکرهای پاک جان باختگان را تشییع کردند و وداع شکوهمندی با قربانیان مظلوم این فاجعه رقم زدند، آنچه بیش از هر دغدغه دیگری ذهنم را مشغول کرده، زمینههای رخ دادن این اتفاق و تبعات گوناگون حقوقی، بینالمللی و... آن است. آنچه مسلم است در این حادثه مسئولیت ناپذیری، بیکفایتی و ناتوانی دولت عربستان سعودی در مدیریت بحران کاملاً مشهود و آشکار شد. البته واقعیت بیثباتی حکومت عربستان از مدتی قبل با روی کار آمدن پادشاه جدید و تغییرات عمده در سیاستها و اخذ تصمیمات غیر منطقی که ثبات نسبی عربستان را از بین برد قابل پیشبینی بود. در واقع پادشاه جدید حامل نوعی آشفتگی و اغتشاش در سیستم فرسوده پادشاهی عربستان شده است. اگرچه مطالعه و بررسی رفتار حکومت عربستان در نیم قرن اخیر بیانگر وجود نوعی ثبات نسبی در حاکمیت است و روندهای تغییر در رأس پادشاهی عربستان هم بر اساس نظام پادشاهی قابل فهم است، اما نمیتوان این حقیقت را کتمان کرد که تحولات سالهای اخیر در منطقه
خاورمیانه و موج بیداری کشورهای عربی، ناکارآمدی ساختار استبدادی حکومتهای پادشاهی را هم در ساختار٬ هم در اهداف و سیاستها و هم در سطوح مدیریت٬ برنامهریزی و عملکردها بیش از پیش نمایان ساخت. همزمان با موج بیداری در منطقه خاورمیانه و قیام ملتها عربستان تلاش بسیاری کرد تا خود را از تبعات این تحولات مصون نگه دارد و جلوی نفوذ موج تغییرخواهی را بگیرد تا آسیبی به ساختار استبدادی حکومت نرسد و برای نیل به این مقصود به سرکوب و تنگ کردن فضای داخلی هم روی آورد. غافل از اینکه همه این سیاست ها حداکثر میتواند فروپاشی ساختار فرسوده حکومت پادشاهی را اندکی به تأخیر بیندازد. عربستان بعد از بهار عربی باید اصلاحات در ساختار حکومت را به سمت مشارکت بیشتر مردم در امر حکمرانی و کاستن از نگرشهای قبیلهای و انحصاری قدرت انجام میداد. اما نه تنها این کار را نکرد بلکه با اتخاذ سیاستهای غلط و نابخردانه اکنون ثبات نسبی داخلیاش را هم متزلزل میبیند، به طوریکه هیچ گاه بهاندازه امروز در داخل حکومت با بحران مشروعیت پادشاه مواجه نبوده است. خبرهای رسمی حکایت از اعتراض جدی برخی از شاهزادههای عربستان از پادشاه جدید دارد. این وضعیت باعث
شده تا عربستان بتدریج موقعیت محوری و بالا دستی خود را در میان کشورهای منطقه از دست بدهد و ضریب نفوذ سیاسی اش در منطقه و جایگاه استراتژیک آن نزد قدرتهای جهانی هم روز به روز کمتر شود. چنین فرایندی محصول ساختار فرسوده پادشاهی است که منجر به عدم فهم دقیق تحولات منطقهای و بینالمللی نزد حکام عربستان شده است. اشتباه بزرگتر عربستان این است که برای جبران وضعیت متزلزل خود با حمله نظامی به یمن و نیز حمایت از گروههای تروریستی میخواهد عمق نفوذ خود را در معادلات منطقه به جایگاه قبلی بازگرداند. غافل از اینکه اتخاذ چنین سیاست غلطی علاوه برآن که به بیثباتی منطقه خاورمیانه انجامیده و به آن دامن زده است و کشورهایی همچون عراق، بحرین، لبنان، سوریه و یمن را درگیر سیاستهای غلط و پیچیده جنگ نظامی کرده٬ قدرت تصمیمگیری درست را هم از عربستان ستانده و نقش عربستان را از یک قدرت تأثیرگذار منطقهای به بازیگر و مجری خواستههای دیگران تقلیل داده است و آنها را از وظایف معمول خود نیز واداشته است. به بیان دیگر عربستان تمام ظرفیت و انرژی خود را معطوف جنگ با یمن کرده و این مسأله موجب شده تا اداره امور مهمی همچون مراسم حج را با
نیروهای غیر حرفهای انجام دهد. گفته میشود که در عملیات اجرایی حج از نیروهای پیشاهنگی و دانشجویی استفاده شده است که مسلماً برای چنین مراسم گستردهای آموزشهای لازم را ندیده و قدرت تصمیمگیری در مواجهه با مشکلات بزرگ و مدیریت بحران را ندارند.
در واقعه اخیر که منجر به کشته شدن هزاران مسلمان بیگناه شد، دولت آل سعود به جای عذرخواهی از ملتها و تدبیر برای مدیریت وضعیت بحرانی با گردن کشی و توجیه گری و فرافکنی سعی در پوشاندن ناتوانی خود داشت.
نگاهی گذرا به تصمیمهای اشتباه عربستان در سالهای گذشته نشان میدهد که حکام سعودی باید به یک بازمهندسی در سیاستگذاریهای خود تن دهند و جلوی تکرار اشتباهات خود را بگیرند. عربستان برای برونرفت از باتلاقی که در آن گرفتار آمده نیازمند یک پوستاندازی جدی برای تغییر ساختار حکومتی و به کارگیری روشهای نوین مدیریتی است.
نقاط عطف تقابل ایران و عربستان هم بیانگر این واقعیت است که عربستان هیچگاه نخواسته از تجارب ایران و سیاستهای منطقهای ما استفاده کند و از آن الهام بگیرد. در مسأله کشتار مظلومانه حجاج ایرانی در سال 1366 سیاستهای غلط عربستان منجر به قطع رابطه چند ساله ایران و عربستان شد. در مسأله تحریمهای غیرعادلانه کشورهای غربی علیه ایران، عربستان با این تصور غلط که خلأ ایران در معادلات اقتصادی فرصت جدیدی برای آن کشور ایجاد میکند، عملاً در فرآیند مذاکرات هستهای دچار کوررنگی در تشخیص دشمن اصلی شد و در زمینی بازی کرد که دیگران برای او ترسیم کرده بودند. عربستان با عدم آگاهی از اینکه تحولات منطقهای چگونه رقم خواهد خورد٬ به جای نزدیکی به ایران در کنار اسرائیل قرار گرفت و از بازندگان توافق هستهای ایران و غرب شد. حتی در مقطعی با تقاضا و التماس از کشورهای اروپایی میخواست که تقابل با ایران را ادامه دهند. غافل از اینکه پولهای بادآورده نفتی دیگر نمیتواند به کمک این کشور در معادلات منطقهای و حل و فصل مشکلات عربستان بیاید. در حمایت از حکومتهای استبدادی مصر دوران مبارک و عراق دوران صدام هم، محوریت امت اسلام و نفوذ سیاسی از
عربستان سلب شد و این کشور نتوانست از موج بیداری اسلامی به نفع اصلاح وجهه مخدوش خود نزد ملتهای مسلمان بهره ببرد. امروز هم از رهگذر واقعه دردناک منا ناتوانی مدیریتی خود را در معرض جهانیان به نمایش گذاشته و با اظهارات متناقض و فرافکنانه چوب حراج به اعتبار خود زده است. غافل از اینکه مسأله حج امسال به یک تصویر فراموش نشدنی نزد افکار عمومی و انسانهای آزاده تبدیل شده است که هیچگاه از ذهن آنان پاک نخواهد شد. متأسفانه عربستان از وجدان عمومی هم درک مناسبی ندارد و همین ساختار معیوب و فرسوده موجب شده فضای رسانهای جدید را هم تشخیص ندهند و گمان کنند با کتمان و سانسور اخبار میتوانند ناکارآمدی خود را بپوشانند. تمام دو میلیون نفر زائر حج امسال و تکتک تابوتهایی که حامل پیکرهای پاک مهاجران الی الله است٬ هر کدام به تنهایی یک رسانهاند که سند گویای ناکارآمدی و بیکفایتی دولت عربستان است. پس بهتر آن است که عربستان دست از سیاستهای غلط خود بردارد و برای روشن شدن ابعاد فاجعه و مسئولیت پذیری و جبران خسارات این فاجعه هرچه سریعتر نسبت به همکاری با کمیته حقیقتیاب بینالمللی گامهای اساسی بردارد.
دیدگاه تان را بنویسید