فارس: گرت پورتر در مطلبی با اشاره به دروغهای رسانههای غربی درباره پارچین، از آغاز روند از بین رفتن و فروپاشی «افسانه هستهای پارچین» تاکید کرد.
تحلیلگر ارشد آمریکایی در یادداشتی نوشت: «برای بیش از سه سال، بخش عظیمی از پروپاگاندا افسانه و توهمی درباره وجود سیلندر فلزی برای آزمایش مواد منفجره مستقر در تاسیسات نظامی پارچین ایران ایجاد کرده است. بر اساس این داستان سرایی، ایران اجازه بازرسی را به آژانس بینالمللی انرژی اتمی نمیداده و همزمان سعی در پنهان کردن کار هستهای گذشته خود میکرده است».
گرت پورتر ادامه داد: «اکنون ایران با بازدید آژانس بینالمللی انرژی اتمی از پارچین و گرفتن نمونهبرداریهای محیطی از این سایت موافقت کرده است در نتیجه داستان سرایی اتهام آمیز درباره اتاق آزمایش بمب در پارچین در حال از بین رفتن و نابودی است. یوکیا آمانو مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی وارد ساختمانی شد که طبق ادعا باید اتاق مواد منفجره در آن میبود اما او اعلام کرد که "هیچ تجهیزاتی" در ساختمان نیافت».
پورتر با بیان آنکه رسانههای غربی به سادگی و عامدانه از موضوع «عدم پیدا شدن هیچ تجهیزاتی در ساختمان ادعایی آزمایش بمب در پارچین» گذشتند، نوشت: «رسانههای خبری تنها بر این حقیقت که به ایرانیها تحت نظارت تکنسینهای آژانس اجازه جمع آوری نمونههای محیطی در سایت داده شد و این کار توسط بازرسان آژانس انجام نشد».
پورتر با بیان آنکه از ابتدای سال 2012 و آغاز داستان سرایی درباره اتاق آزمایش بمب در پارچین، این داستان سرایی «بسیار مشکوک و مشتبه» و با اطلاعات ناقص همراه بود.
وی با اشاره به گزارش سال 2011 خبرنگار آسوشیتدپرس به نقل از برخی منابع اطلاعاتی دولتی ناشناس که ادعا شده بود ایران در حال جداسازی سیلندر و آزمایش مواد هستهای در پارچین است، نوشت: «اگر این موضوع صحت داشت این مدرکی از فریب هستهای ایران میبود اما مشکلی درباره این ادعا وجود داشت. مقامات دو کشور عضو آژانس بینالمللی انرژی اتمی که تصاویر و عکسهای هوایی پارچین را از نزدیک دنبال میکردند،این داستان را رد کرده و نادرست خواندند».
خبرنگار مستقل آمریکایی ادامه داد: «یکی از آن دو کشوری که داستان را رد میکردند، مشخصا آمریکا بود. جان کربی سخنگوی وقت پنتاگون به خبرنگار آسوشیتدپرس گفت که او "هیچ چیزی که نشان دهد آن نگرانیها موجه باشند، ندیدم". سریال داستان آسوشیتدپرس این سوال را مطرح میکند که چرا نام کشوری که داستان غلط جداسازی سیلندر توسط ایران را مطرح کرده، قابل انتشار نیست؟ هدف مشخص چنین داستانی آماده کردن دولت و افکار عمومی برای بازدید احتمالی آژانس بینالمللی انرژی اتمی از این سایت در آینده است».
پورتر افزود: «در واقع پیدا نشدن هیچ چیز در سایت نشان میدهد کشور در معرض سوال همان کشوری بود که داستان سیلندر انفجاری را در اختیار آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار داده بود و نیز آنکه آن کشور میدانست هیچ سیلندری در آنجا وجود ندارد چرا که این یک داستان ساختگی بوده است».
وی تصریح کرد: «نام کشور عضو آژانس بینالمللی انرژی اتمی که اطلاعات درباره سیلندر انفجاری را داده بود هرگز توسط آژانس اعلام نشد اما محمد البرادعی مدیر(وقت) آژانس بینالمللی انرژی اتمی در کتاب خاطراتش بیان میکند که در تابستان 2009 اسرائیل تعدادی از اسناد اطلاعاتی را به آژانس داد که در آن نشان میداد ایران چطور تا حداقل سال 2007 کار سلاحهای هستهای خود را انجام داده بود؛ اغلب این اسناد توسط کارشناسان آژانس مورد تردید قرار گرفته بود».
تحلیلگر ارشد آمریکایی ادامه داد: «البرادعی پذیرش فشار و زانو زدن در برابر فشارهای دیپلماتیک از سوی متحدان اسرائیل را که هماهنگی آن از سوی رئیس کمیسیون انرژی اتمی اسرائیل انجام شد، برای انتشار خلاصهای از این اسناد را نپذیرفت که از جمله این اسناد ادعایی گزارش اطلاعاتی درباره سیلندر انفجاری پارچین بود. اسرائیلیها و دولت اوباما باید منتظر میماندند تا آمانو جانشین او شود و با آنچه دقیقا مورد نیاز بود، موافقت کند».
وی در ادامه این گزارش همچنین ادعاهای رسانههای غربی و مقامات آمریکایی درباره تلاش ایران برای پاکسازی و از بین بردن آثار کارهای هستهای در سایت پارچین را هم ساختگی و فاقد اطلاعات متقن و معتبر خواند.
پورتر همچنین نوشت: «در سال 2004 جان بولتون تصاویری از پارچین منتشر کرد و این ادعا را مطرح کرد که ایران شاید در حال آزمایش مواد منفجره است. ایران نه تنها در فوریه 2005 با بازرسی موافقت کرد بلکه به آژانس اجازه داد هر کدام یک از 5 سایت موجود در پارچین را برای بازرسی و نمونه برداری انتخاب کند و در نوامبر 2005 پس از درخواست البرادعی برای بازرسی دوم، ایران به آژانس حق انتخاب برای نمونه برداری از مراکز بیشتر را داد».
وی در ادامه با اشاره به داستان سرایی ادعای و دروغین خبرگزاریهای غربی درباره پارچین نوشت: «ما اکنون تنها چند هفته با انتشار نتایج نمونههای محیطی در پارچین فاصله داریم. برای این نویسنده سرگرم کننده خواهد بود که ببیند دولتها و رسانههایی که افسانه و توهم پارچین را دنبال کردند، داستان را چگونه مدیریت میکنند».
دیدگاه تان را بنویسید