باشگاه خبرنگاران: حمید بعیدی نژاد در آخرین پست های خود نسبت به مسائل اخیر مذاکرات هسته ای و صحبت های دکتر جلیل عضو سابق تیم مذاکرات هسته ای واکنش نشان داد.
طي روزهاي اخير و بعد از اظهارات جناب آقاي دكتر جليلي مبني بر آنكه طرفهاي ١+٥ در پروسه منتهي به آلماتي ٢ در اوايل سال ١٣٩٢، آمادگي كامل لغو تحريمها و پذيرش برنامه غني سازي ايران را داشتند، اعضاي تيم هسته اي بويژه مورد سوالات متعدد رسانه ها قرار گرفتند كه البته پاسخهاي مناسب داده شد. خلاصه و فشرده توضيحات بنده نيز بدين شرح بوده است: مقايسه گفتگوهاي گذشته با مذاكرات دور جديد از چند منظر منطقي بنظر نمي رسد: اول آنكه یک اصل مهم که باید مد نظر قرار دهیم، این است که هر مذاکرهای چه در سطح دوجانبه یا چندجانبه سه مرحله را میگذراند: ١- دوره گفتوگوها و بحثهای کلی، که در آن طرفها اصولا شرایط را بررسی میکنند تا ببینند آیا میتوانند نقاط مشترکی را بیابند که مذاکره را آغاز کنند یا نه. ٢- مرحله پیشمذاکره، که وقتی است که دو طرف سعی میکنند جنبهها و چارچوبهای کلی تفاهماتی را که میخواهند انجام دهند، مشخص کنند و ٣- دوره مذاکره که به تعیین تمام جزئیات و دقایق تفاهم و همچنین تدوین تفاهم اختصاص دارد. از نقطهنظر کارشناسی، مذاکرات گذشته را باید به مثابه گفتوگوهایی دانست که به اولین مرحله اختصاص دارند؛ یعنی از نقطهنظر
دقیق و فنی، حتی دو طرف وارد مرحله پیشمذاکره هم نشده بودند چه برسد به مرحله مذاکره. در آن زمان، دو طرف در خصوص نحوه حل موضوع هستهای حتی به رهیافت واحدی هم نرسیده بودند که بر آن اساس بتوانند مرحله پیشمذاکره و بعد مذاکره را شروع کنند. بنابراین دوره گفتوگوهای پیشین با مذاکرات هستهای این دو سال اصولا نمیتوانند در یک گروه طبقهبندی شوند و بهلحاظ ماهوی خیلی با هم فرق دارند.
دوم آنكه زمانبندي گفتگوهاو مذاكرات دو مقطع نيز تفاوت زيادي داشتند. اگر دو سال مذاکره شبانهروزی و فشرده را از نظر کیفی و کمی، با مجموع روزهایی که در دوره قبلی به گفتوگو پرداخته میشد با هم مقایسه کنیم، فکر میکنم به تفاوت خيلي زيادي دو مقطع پي مي بريم. در دوره قبلی، مدت زماني كه به گفتگوها اختصاص مي يافت خيلي كوتاه بود و گفتگوها همچنين با فواصل طولانی برگزار میشد و وقت زيادي از مذاكرات هم به بحث در خصوص زمان و مكان گفتگوها اختصاص مي يافت. براي روشن شدن موضوع ميتوان با نگاهي به دوره گفتگوهاي آقاي دكتر جليلي دريافت كه ايشان طي سالهاي هشتاد و هفت تا نود و دو، منهاي مقطعي كه براي معرفي از سوي جناب آقاي دكتر لاريجاني به آقاي سولانا به رم عزيمت كردند، در زماني طي حدود شصت و نه ماه ، نُه دور گفتگو با جمع اعضاي ١+٥ داشتند كه مدت زمان گفتگوها در تمامي دوره ها يا يك روز يا دو روز بوده است، كه آخرين دور آن در آلماتي ٢ در روزهاي شانزده و هفده فروردين ١٣٩٢ برگزار شد. لذا با يك شمارش ساده ميتوان در نظر گرفت كه جمع دوره مذاكرات تيم آقاي دكتر جليلي در كل دوره هاي گفتگوها به شانزده روز ميرسد كه اگر در نظر بگيريم كه
جلسات در آن مقطع زماني از طريق مترجم صورت ميپذيرفت و لذا با مترجم زمان گفتگوها دو برابر ميشود زمان كل گفتگوها در مقياس مذاكرات دور اخير به حدود هشت روز ميرسد و باز اگر در نظر بگيريم كه حداقل نيمي از وقت گفتگوها با توجه به ماهيت بحثها به گفتگوهاي خيلي كلان و راهبردي و زماني هم به انجام ملاقاتهاي دو جانبه اختصاص مي يافت، ميتوان گفت كه اگر منصفانه هم بخواهيم گفته باشيم، زمان كل اين گفتگوها در قياس با نوع گفتگوهاي دور جديد حداكثر چهار روز خواهد بود. و اين در شرايطي بود كه ميدانيم بين دو طرف در خصوص بحث غنیسازی و لغو تحریمها و اینکه تمام تحریمهای اقتصادی و بانکی باید یکجا برداشته شوند، اختلاف نظرات عمده اي وجود داشت. برای بنده بهعنوان یک کارشناس، خیلی تصورش سخت است كه در دور قبلی گفتوگوها که اصلا به مرحله مذاکره هم نرسیدیم و با توجه به آنکه مدت اختصاصیافته به مذاکرات در آن زمان در مقایسه با این دوره بسیار کوتاه بود، این امکان وجود داشته است که ج.ا.ايران و كشورهاي ١+٥ توانسته باشند، به چنین تفاهمی در خصوص لغو جامع تحريمها و پذيرش غني سازي دست پیدا کنند. تاريخ مذاكرات نيز گوياي آنست كه طرفين بعد از اين
دور گفتگوها نهايتا به تفاهمي دست نيافتند و بيانيه نهايي صادره از سوي خانم اشتون بعد از جلسه آلماتي ٢ به نمايندگي از كشورهاي ١+٥ نيز كاملا گوياي پايان بي نتيجه اين دور از گفتگوها بوده است. عين جملات خانم اشتون در هفده فروردين نود و دو در آلماتي بدين شرح است: " در طي اين دو روز گفتگوها، ما با ايران بحثهاي طولاني و فشرده اي در خصوص موضوعاتي كه در پيشنهاد خود پيرامون اعتماد سازي كه طي دوره قبلي گفتگوها با ايران در روزهاي بيست و شش و بيست و هفت فوريه در آلماتي ارائه كرده بوديم داشتيم. در خلال اين بحثها روشن شد كه مواضع كشورهاي ٣+٣ و ايران در خصوص محتوا خيلي با هم فاصله دارند. بنا بر اين موافقت كرده ايم كه همه طرفها براي بررسي اينكه در اين فرآيند در كجا قرار داريم به پايتختها برگرديم. من بزودي براي آنكه ببينيم چگونه به جلو حركت كنيم با دكتر جليلي در تماس خواهم بود." بدين ترتيب حدود دو ماه قبل از انتخابات رياست جمهوري دو طرف بدون هيچ توافق و چشم اندازي براي توافق به گفتگوهاي خود پايان دادند.
مضافا به اينكه همانطور كه توضيح داده شد، آمريكائيها تنها در فرآيند مسقط بود كه اعلام نمودند كه حاضرند براي اولين بار در صورت حصول تفاهم، غني سازي ايران را بپذيرند. پس اصولا ميتوانيم نتيجه بگيريم كه گفتوگوهای آن دوره اصولا به سطح جزئیات و اصلا سطح مذاکره به معنای دقیق کلمه نرسید. ولي اين ناقض تلاش وسيع جناب آقاي دكتر جليلي و همكاران ايشان براي پيشبرد مذاكرات نيست. نباید فراموش کنیم که باید مذاکرات هستهای را بهصورت یک مجموعه دید. در یک دورهای کشور تصمیم گرفته بود به آن نحو برخورد کند و امروز به این نحو. و بر همين مبناست كه طرح مباحث مربوط به مقایسه شرایط حال و گذشته نباید به نحوی صورت گیرد که خدایناکرده باعث ایجاد اختلاف و دودستگی بین نیروهای کشور و نهادهای کشور شود. الان در آمریکا، اوباما آنقدر رأی دارد که راحت بتواند رأی مخالف کنگره را وتو کند، ولی دولت اوباما الان به دنبال «فیلیباستر" است تا موضوع تصويب تفاهم بيش از اين، حداقل در سطح قانونگذاري، به عنوان اختلاف داخلي در كشور معرفي نشود. ما که همواره بحث هستهای را یک موضوع ملی دانستهایم، طبیعی است که بعنوان اولويت باید وحدت و همبستگی همه نیروهای
سیاسی کشور را بهعنوان هدف مد نظر قرار دهیم و نباید کشور را دچار التهاب کنیم. ما مناسب نمیدانیم در اين شرايط سؤالات و موضوعات اختلافبرانگیزي مطرح شوند و بین جریانهای کشور اختلاف ایجاد شود. هر دوره مختصات خود را داشته است و بررسی هر دوران باید با درنظرگرفتن واقعیتهای در صحنه، در همان دوره صورت گيرد. از همگان انتظار ميرود كه در مسير بحثهايي كه بويژه در كميسيون محترم مجلس پيگيري ميگردد، مباحثي مطرح نشود كه بوي جدايي و اختلاف ميان نيروهاي متعهد كشور استشمام شود. بديهي است كه با حسن نيت و دلسوزي كه در تمامي شخصيتهاي سياسي و نهادهاي تصميم گيري در كشور وجود دارد، اميد ميرود كه كشور در اين مرحله حساس بهترين تصميم لازم براي كشور را اتخاذ نمايد.
دیدگاه تان را بنویسید