روزنامه «جوان» در سرمقاله شماره امروز خود به قلم «عباس حاجینجاری» نوشت: در میان مؤلفههای معطوف به مذاکرات هستهای ایران با گروه 1+5، یکی از مهمترین موضوعاتی که به دغدغه اصلی موافقان و مخالفان «برجام» در امریکا و دیگر کشورهای غربی تبدیل شده است، تأثیر برجام در کاهش یا افزایش توان ایران در کمک به جبهه مقاومت در منطقه و جهان اسلام است. مخالفان توافقنامه در امریکا مهمترین دلیل مخالفتشان این است که دستیابی ایران به درآمدهای نفتی، توان ایران در کمک به حامیان منطقهایاش را افزایش میدهد و سبب میشود که دوستان منطقهای امریکا، همچون رژیم صهیونیستی و عربستان با دشواریهای بیشتری مواجه بشوند و راهبرد آنها در سوریه، لبنان، فلسطین و... با شکست مواجه شود. و این در حالی است که موافقان توافقنامه نیز در عین پذیرش این امر به واقعیتهای دیگری در منطقه اشاره میکنند و در پی راه چارهاند مسیر ایران را فراتر از مذاکرات هستهای میدانند. در این زمینه شاید بتوان گفتوگوی اوباما را با بیبیسی برآیند کاملی از این دیدگاهها دانست. هفته گذشته رئیسجمهور امریکا، در مصاحبه اختصاصی با جان سوپل، خبرنگار بیبیسی، در پاسخ به
این سؤال که نتیجه این توافق برداشتن تحریم و جاری شدن میلیاردها دلار پول بیشتر برای استفاده گروههایی مانند حزبالله لبنان و رژیم اسد است که باعث تشدید بیثباتی در منطقه خواهد شد، گفت: در نظر داشته باشید که ما راه ایران را برای رسیدن به اسلحه اتمی بستیم و این اولویت اصلی ما بوده است، زیرا اگر ایران به اسلحه هستهای دست یابد، میتواند همان مشکلاتی را که مطرح کردید ایجاد کند آن هم در سایه حمایت بمب هستهای و در نتیجه میتواندمعضلات استراتژیک بیشتری را برای ایالات متحده، اسرائیل، متحدان ما در خلیج [فارس] و اروپا ایجاد کند. در مرحله دوم، واقعیت این است که بنا به تعریف، در مذاکرات و توافقی از این دست، ایران چیزهایی به دست میآورد. نظام تحریم که ما با کمک بریتانیاییها، چینیها، روسها و سایرین به اجرا گذاشتیم باعث شد داراییهای ایران مسدود شود و با لغو تحریم، [ایران] به این اموال دسترسی مییابد اما بخش عمدهای از این مبلغ باید برای بازسازی اقتصادی آنان مصرف شود. این برنامهای است که [حسن] روحانی براساس آن، انتخاب شد و رهبر جمهوری اسلامی هم فشار آن را احساس میکند. سؤال این است که آیا سپاه پاسداران و نیروی قدس
به این ترتیب منابع بیشتری به دست خواهند آورد؟ ممکن است زیرا اقتصاد ایران بهبود مییابد. اوباما در عین حال تأکید میکند چالشی که ما مثلاً در صورت اقدام حزبالله در پرتاب موشک به اسرائیل با آن مواجه هستیم ارتباطی به کمبود منابع ایران ندارد. تسری این نگاه در بین متحدین اروپایی امریکا و رژیم صهیونیستی هم باعث شد که زیگمار گابریل، قائممقام صدر اعظم آلمان که در صدر هیئتی تجاری برای سفری سه روزه وارد ایران شده در تهران طی سخنانی از مقامهای جمهوری اسلامی بخواهد اگر مایل به گسترش روابط اقتصادی درازمدت با آلمان و اروپا هستند، مناسبات خود را با اسرائیل بهبود بخشند. وی در جمع گروهی از بازرگانان آلمانی و ایرانی در تهران میگوید که «اگر نتوانیم در مورد مسائلی مانند اسرائیل بحث کنیم، ایران نمیتواند در درازمدت روابط خوب اقتصادی با آلمان داشته باشد.» در این زمینه اشاره به چند نکته ضروری است: 1- تردیدی در این نیست که دستاوردهای مثبت توافقنامه هستهای، به رغم برخی از ضعفها وآسیبهای مترتب بر آن، اقتدار منطقهای و بینالمللی نظام اسلامی را افزایش داده و به عنوان یک قدرت قابل اتکا خوشحالی دوستان منطقهای ایران و البته
عصبانیت و ناراحتی دشمنان را به دنبال داشته است. 2- به رغم فضاسازیهای منفی علیه کمکهای ایران به جبهه مقاومت، حمایتهای عمدتاً معنوی و بعضاً مادی ایران از سر پنجههای انقلاب اسلامی عمدتاً به ثبات در منطقه کمک کرده و بخش عمده آن مصروف مقابله عملی با گروهکهای تروریستی در عراق، سوریه، لبنان و... شده است که امریکا ودولتهای غربی فقط شعار آن را میدهند. 3- کمکهای ایران به مسلمانان دیگر کشورها و مستضعفین جهان بخشی از وظایف قانونی دولتها در نظام جمهوری اسلامی است که در قانون اساسی برآن تصریح شده است. بر اساس اصل 152قانون اساسی «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هرگونه سلطهجویی و سلطهپذیری، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطهگر و روابط صلح آمیز متقابل با دول غیرمحارب استوار است.» همچنین بر اساس اصل 154 قانون اساسی «جمهوری اسلامی ایران، سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود میداند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم میشناسد، بنابراین در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر، از مبارزه
حقطلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت میکند» این سیاست نظام البته یک تکلیف الهی است که ریشه قرآنی دارد، چراکه براساس اصل 11قانون اساسی «به حکم آیه کریمه «ان هذه امّتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون» همه مسلمانان یک امتند و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد.» طبق اصول مزبور، خطوط کلی سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی در 19 بند تأکید شده که حمایت از مبارزات حقطلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در همه جهان یکی از آنهاست. 4- مقام معظم رهبری در روز عید سعید فطر و قبل از آنکه «برجام» مجالی را برای طرح اینگونه موضوعات از سوی غربیها ایجاد کند یادآور شدند: چه متن تهیهشده پس از طی روند قانونی داخل کشور، تصویب شود چه نشود، ملت ایران از حمایت ملت مظلوم فلسطین، یمن، بحرین و ملت و دولتهای سوریه و عراق و مجاهدان صادق لبنان و فلسطین دست برنمیدارد. ما درباره مسائل دوجانبه، منطقهای و جهانی هیچ مذاکرهای با امریکا نخواهیم داشت مگر در موارد استثنا همچون
هستهای که قبل از این هم سابقه داشته است. ایشان با انتقاد شدید از سیاستهای امریکا در «حمایت از دولت تروریستی و کودککش صهیونیسم و تروریست خواندن مجاهدان فداکار حزبالله لبنان» افزودند: سیاستهای ما و امریکا در منطقه 180 درجه اختلاف دارد بنابراین چگونه میتوان با آنها گفتوگو و مذاکره کرد. 5- ممکن است در راستای تبلیغات دستگاههای رسانهای غرب، برخی از نشریات و فعالان داخلی نیز دچار این توهم شوند که تعاملات جدید هستهای، فرصتی را برای خدشه به مبانی نظام در این عرصه، آنگونه که در ماجرای فتنه پس از انتخابات با طرح شعار نه غزه، نه لبنان و... اتفاق افتاد، ایجاد میکند، آنگونه که جان کری در نشست شورای روابط خارجی امریکا با نگاهی به انتخابات آینده به استقبال آن میرود. اما نباید تردیدی در این ایجاد شود که در هر صورت سیاست ملت و نظام جمهوری اسلامی در مقابل امریکا هیچ تغییری نخواهد کرد و ایران اسلامی مصممتر و فارغتر، این عرصه را بااقتدار دنبال میکند چراکه راهبرد نظام در این عرصه نه به توان مالی و یا نظامی و... که به ذات انقلاب اسلامی وابسته است.
دیدگاه تان را بنویسید