روزنامه کیهان در ستون یادداشت روز خود به قلم «سعدالله زارغی» در روز شنبه ۱۰ مردادماه نوشت: رخدادهای دو هفته اخیر شهر «عدن» سؤالات فراوانی را پدید آورده است. آیا شرایط یمن به ضرر انصارالله و به نفع رژیم سعودی و عوامل آن تغییر کرده است؟ آیا روند مقاومت مردمی در یمن به انتها رسیده و بمب و موشک بر اراده انسانهای مؤمن غلبه کرده است؟ سرنوشت این جنگ چه خواهد شد؟ در این خصوص نکات مهمی وجود دارد: ۱-درگیریهای دو هفته اخیر سبب سیطره عوامل وابسته به رژیم سعودی بر نیمهجنوبی و شرقی عدن شده و این در حالی است که در همین مناطق درگیری تمام نشده و بنابر آنچه آمریکاییها گفتهاند: شرایط مناطق جنوبی عدن شکننده و برگشتپذیر است. با این حال مناطق شمالی شهر عدن بنا به دلایلی در وضعیت تهدید قرار دارد درگیری در جنوب و شرق عدن در حالت فعال و استمرار بود که آتشبس ۵ روزه اعلام شد. ناظران سیاسی معتقدند اعلام آتشبس با سختی عملیات سعودیها و اماراتیها ارتباط دارد. ۲- رژیم سعودی وانمود میکند که به پیروزی بزرگی دست پیدا کرده و آمادگی دارد تا روند سیاسی را آغاز نماید بر این اساس، سعودیها در دو سطح منطقهای و داخلی تلاش کردهاند تا
نوعی «مصالحهجویی» را تداعی نمایند اما برآوردهای فنیتر بیانگر آن است که این رژیم در نظر دارد تا عملیات نظامی را طی روزهای آینده گسترش دهد و در میدان تحولی را پدید آورد از این رو از منظر فنی، مصالحهجویی نوعی عملیات فریب است که با دو هدف غافلگیری میدانی و در عین حال کاستن از فشار بیرونی صورت میگیرد به این معنا که رژیم در حالی که به دلیل بمبارانهای وحشیانه و نقض قوانین انسانی زیر سؤال شدید افکار عمومی قرار دارد، وانمود میکند که فاز سیاسی را شروع کرده و به زودی راهحل سیاسی و پذیرش نقش دیگران را جایگزین عملیات نظامی خواهد کرد و درست در همین فضا بنا دارد دامنه عملیات نظامی را به مناطق شمالی عدن و استانهای لحج و تعز گسترش داده و اگر بتواند این مناطق را به جنوب عدن متصل گرداند. ۳-عملیات نظامی سعودیها در جنوب عدن با همراهی دولتهای مصر، پاکستان، افغانستان، امارات و آمریکا صورت گرفته است. از حدود ۳ ماه پیش که رژیم سعودی دفاتر کاریابی را در مناطق خاصی در عربستان و پاکستان ایجاد کرد و گفته شد که این رژیم بنا دارد دستکم ۵۰۰۰۰ نیروی جدید افغانی و پاکستانی را تحت آموزش درآورده و به یمن گسیل نماید، این
گمانهزنی به وجود آمد که جبهه عربستان به زودی به کانون فعالیت نیروهای تربیت شده تروریستی تبدیل شده و یک تحول کیفی را شاهد خواهد بود. خبرهایی که طی دو هفته اخیر در سطح رسانهها منعکس گردید بیانگر آن است که طی این دوره زمانی چند هزار نیروی آموزشدیده از طریق دریا و با همکاری نزدیک آمریکا و انگلیس به سواحل یمن منتقل شدهاند این سواحل در جنوب شرقی عدن قرار دارد و خورمکر نقطه مرکزی آن است. از این تعداد نزدیک به هزار نفر طی یک هفته به هلاکت رسیده و بقیه به عمق عدن گریختهاند. همزمان با این موضوع نیروهای وابسته به منصورهادی با دادن پوشش عملیاتی به نیروهای وابسته به علی سالم البیض تلاش کردهاند تا اتصال نیروهای غیریمنی به یمن را تسهیل نمایند. در واقع در این معادله عملیات نظامی را نیروهای فرایمنی القاعده انجام میدهند و از پوشش و حمایت درونی نیروهای هادی و البیض استفاده میکنند تا با مقاومت مردم بیگانهستیز یمن مواجه نشوند. این موضوع به خودی خود از سختیهای فراوانی که فراروی رژیم عربستان و نیروهای وابسته به آن است، حکایت میکند. پیش از این و در عملیات هوایی «عاصمهًْ الحزم»، انصارالله بدون سر و صدا و ظرف حدود ۱۰
روز توانستند هفت استان جنوبی را از سیطره نیروهای وابسته به عربستان پاک نمایند این در حالی بود که از حمایت هواپیماها و شناورهای جنگی برخوردار نبودند و هیچ نیروی غیریمنی در کنار آنان نبود. هم اینک عربستان با استفاده از انواع هواپیماهای جنگی و ناوها و بهرهگیری از چند هزار نیروی چند ملیتی افغانی، پاکستانی، مصری و... و مطرح کردن طرح فریب سیاسی، حدود نیمی از عدن را به تصرف خود درآورده است و این در حالی است که انصارالله به دلیل در اختیار داشتن مسئولیت امنیتی ۱۸ استان و حدود ۳۰۰ شهرستان ناچار است نیروهای خود را در این جغرافیای وسیع به کار گیرد. ۴- عربستان سعودی در حالی خود را در فضای رقابت با ایران قرار داده است که فضای منطقهای به سمت انفتاح با ایران قرار دارد اگر وضع امروز منطقه را به نسبت دو سال پیش مقایسه کنیم درمییابیم که به سبب محدودیتهایی که برای سوریه و عربستان در محیط منطقهای پدیده آمده است، ایران در کانون توجه قرار گرفته و از جذابیت زیادی برخوردار است. هم اینک اصولا در منطقه یک صدا پژواک دارد و آن صدای جمهوری اسلامی است. کمااینکه بعد از بحثهای هستهای و مذاکرات پرطمطراق قدرتهای آسیایی، اروپایی و
آمریکایی با ایران و در نهایت انتخاب «توافق» به جای «جنگ»- ولو اینکه خود این با حرف و حدیث جدی مواجه باشد- وجهه ایران را که برخاسته از قدرت ذاتی آن و از جمله نفوذ جدی منطقهای است، تلألؤ بیشتر داده است عربستان با یک چنین کشوری در حال رقابت است و با بمب و موشک میخواهد بر آن پیروز شود. عربستان در این میدان برای آنکه به نتیجه برسد، دست به دامان روسیه شده است. سفر بنسلمان به سنپترزبورگ که به منظور متقاعد کردن پوتین به حمایت از عربستان در پرونده یمن صورت گرفت و به دستکم انعقاد ۲۰ میلیارد دلار قراردادهای اقتصادی- نظامی سخاوتمندانه همراه شد، در این راستا قابل توجه است. اما در این پرونده، ایران معتقد است ملت یمن بدون نیاز به همکاری میتوانند استقلال و عزت خود را به دست آورند و از این روی عربستان در پرونده یمن عجله فراوانی دارد و با کشتار و هزینه زیاد میخواهد به نتیجه برسد، از سوی دیگر بدیهی است جنایات هولناکی که یک کشور دستنشانده عربی علیه یک ملت محروم عربی اسلامی مرتکب میشود به شدت تلخ و ناگوار است و به همین علت ایران همه ساز و کارهای خود را در حدی که میتواند برای خروج مردم یمن از این شرایط به کار
میبندد اما در عین حال همه شواهد نشان میدهد که پیروزی در انتظار یمن است.
دیدگاه تان را بنویسید