محمد صفری یادداشتی در روزنامه سیاست روز نوشت: موضوعات و پروندههایی که غرب علیه ایران ساخته است، تنها موضوع هستهای نیست و گسترش چالشهایی که غرب ساخته است، برای تضعیف ایران در منطقه و کاستن از حوزه نفوذ و تأثیر انقلاب اسلامی در کشورهای مسلمان است. پس از جمعبندی مذاکرات هستهای و حتی پیش از آن همواره از سوی مقامات غربی و کارشناسان و تحلیلگران آمریکایی و اروپایی شده ومیشود که پس از توافق هستهای با ایران، صلح و امنیت منطقه غرب آسیا و حتی جهان برقرار میشود. در واقع آنها با چنین موضعی مسئله هستهای ایران را که صلحآمیز است، به امنیت منطقه و جهان گره میزنند و ایران را خطری برای صلح و ثبات معرفی میکنند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، سیاستهای استقلالطلبانه و خروج از وابستگیها و سرسپردگیهای ایران پیش از انقلاب از زیر یوغ آمریکا، دشمنیهای حاکمان کاخ سفید علیه ایران آغاز شد. آمریکا، هر کشوری را که بیخاصیت باشد، تحت امر او قرار بگیرد و اهداف و سیاستهای کاخ سفید را اجرا کند، کشوری خوب، سربه راه و مثبت ارزیابی میکند و هر کشوری که با سیاستهای زورگویانه و سلطهطلبانه آمریکا مخالفت کند، به جرگه
کشورهای محور شرارت میپیوندد. اما این که گفته میشود، اولین مانع بر سر راه ثبات و امنیت در منطقه برچیده شد، از واقعیت و حقیقت بسیار دور است. امنیت و صلح منطقهای و جهانی که خواسته آمریکا و کشورهای دوست این حاکمیت پلید است، تنها و صرفاً، امنیت رژیم صهیونیستی است و بس. در واقع همه چیز در وجود رژیم صهیونیستی خلاصه میشود. اگر این رژیم کوچکترین تهدیدی را ببیند، از نگاه آمریکاییها، امنیت و صلح جهانی خدشهدار شده است. برای مقامات آمریکایی مهم نیست که به واسطه حمایت بیچون چرا از این رژیم جعلی و غاصب جنایتکار چه اتفاقی در دنیا میافتد. اگر بر سر این رژیم یک جنگ تمام عیار هم اتفاق بیفتد و جهان در لبه پرتگاه جنگ جهانی قرار گیرد و عامل این جنگ هم رژیم صهیونیستی باشد، بدون تردید، این رژیم، مورد حمایت آمریکا قرار میگیرد، حتی اگر به قیمت از بین رفتن دنیا تمام شود. این خود موضوعی است که باید بیشتر موشکافی شود تا افکار عمومی دریابند که چرا آمریکا تا این حد از این رژیم حمایت میکند.اما آیا واقعاً جمهوری اسلامی ایران مانع اصلی بر سر راه امنیت ثبات در منطقه است؟! با بررسی و دقت در تحولات و اقداماتی که در سطح منطقه
افتاده است، به همان موضوع اصلی یعنی رژیم صهیونیستی برخورد میکنیم. علاوه بر آن، سران کشورهای مرتجع عربی منطقه که سرسپردگان آمریکا هستند، از عوامل اصلی و اساسی بیثباتی منطقه محسوب میشوند. متهم کردن ایران به ایجاد بیثباتی در منطقه، فرافکنی برای رفع جرم رژیم صهیونیستی و کشورهای همپیمان آمریکا در غرب آسیا است. تشکیل و حمایت از گروههای تروریستی مانند داعش، حمله به کشورهای مستقل که از امتیاز حمایت مردمی برخوردار هستند، طراحی برای سرنگونی دولتهای قانونی و مردمی کشورهایی همچون عراق و سوریه، قتلعام مردم بیگناه و بیدفاع یمن از سوی متحدین آمریکایی و ... همه این اقدامات، سرسلسله ناامنیها، بیثباتیها و ایجاد تزلزل در صلح و امنیت منطقه و جهان است که هیچکدام از آنها را ایران مسبب نیست، بلکه دخالتهای بیجای آمریکا در منطقه چنین وضعیتی را ایجاد کرده است. توافق هستهای که اکنون با تصویب قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل وارد مرحله دیگری شده است، نمیتواند ارتباطی با امنیت و صلح منطقه داشته باشد، این توافق نتیجه مبارزه و ایستادگی ملتی است که توانست، پای میز مذاکره، حقوق خود را استیفا کند و از تبعات دیوانگیهای
قلدران جهان که هیچ عقل و منطقی بر آنها حاکم نیست، بکاهد. اگر آمریکا درپی صلح و ثبات و امنیت جهان ومنطقه است، تنها راه این است که در امور دنیا دخالت نکند و خود را کدخدا نداند و سعی کند تا رژیم جنایتکار صهیونیستی را مهار کند و افسار او را بکشد، آنگاه نه تنها منطقه، بلکه کل دنیا میتواند نفس راحتی بکشد و از صلح و امنیت به وجود آمده، لذت ببرد.
دیدگاه تان را بنویسید