دست حق بسته نیست

کد خبر: 424493

آری این مردان واقعی که سندهای افتخار ملی اند و دست بسته، راز آنان است که پس از سی سال برایمان بازگو شده است و چه سخت است برای مردان، دست بسته. آنها نشان از علی دارند و درس از مولا گرفته اند و برای تکلیف قدم به میدان گذاشتند و می دانستند که جنگ جنگ است کشته شدن در راه خدا نیز نوعی از پیروزی است. به ما گفتند که حتی با دست بسته «هیهات مناالذله».

فردانیوز: «دست حق بسته نیست»عنوان یادداشت میهمان روزنامه کیهان به قلم محمد هادی صحرایی است که در آن می خوانید؛

کم کم ماه رمضان می رسد ز راه و بوی ضیافت خدا به مشام می آید و گویی کریم سفره پهن می کند و ما فقیران فوج فوج به انتظار صف بسته ایم که گفته اند در خانه کریم گدا موج می زند. ماه خدا می آید و در این ماه که برتر از هزاران خورشید است ما را اکرام می کنند و بی منت به ما می خورانند و می نوشانند تا پس از آن هرگز نه گرسنه شویم و نه تشنه. از نعمت و برکتی که هم سیر می کند و هم فربه. هم روح می بخشد و هم ریحان و هم بهشت پرنعمت. در این ماه است که راه آسمان برای همه باز است و سیر آفاق و انفس راحت تر. در این ماه است که پیغام خوش می رسد و فرشتگان سروش غیبی می دهند و مژده غفران. و فرستادگان خدا ما را به خدا فرا می خوانند.

آرام آرام ماه خدا به ما رو نشان می دهد با قرص کاملش. با سحرهای فرحبخش و افطارهای جان افزا. با دعای سحر و اذان هایی که نوای مغفرت را به جانمان می نشاند. روحمان را سبک می کند و چون کودکان چابک. اشکهایمان را جاری می کند و دلهامان را چون دل عاشقان نازک. همهمه قرآن خواندن مؤمنان است که از این کندوی عسل به گوش می رسد و این مولای مولای گفتن ها مناجات علی علیه السلام در مسجد کوفه است که بی قرارمان کرده و چون اذان قیامت ما را به خدا متوجه می کند و این علی است که در این ماه از بندگان خدا پذیرایی می کند. که یدالله است و دست خدا در آستین دارد.

دستی که هم نوازشگر یتیمان است و مظلومان و هم کوبنده ظالمان و پیمان شکنان. هم برای رساندن آب گوارا به مردم چاه حفر می کند و نخلستان آباد، و هم برای نابودی بناهای شرک دروازه خیبر خراب می کند و مرحب می اندازد. دستش برای حیات انسانها هم نخل خرما غرس می کند و هم برای نجات آنان عمروبن عبدود را ریشه می کند. آری او عین الله است همان گونه که اسدالله است و یدالله. و یدالله یعنی دست خدا و دست خدا گره گشایی می کند هر چند که دستان علی را بسته باشند.

در روزگاری که مردی و جوانمردی کیمیاست و دست و دلبازی برای خدا و دین خدا سکه رایجمان نیست. مثل دوره فرعون کودک کشی خلق شیطان شده و فراعنه از گور بیرون شده اند و با سامری ها پیمان برادری خوانده اند و سامری ها از طلای دین گوساله ساخته اند و در غیبت موسی، جهل می خرند و دین می فروشند. روزگاری که به نام دین سر دینداران و بی گناهان جدا می کنند، شیطانی که خود را کلیددار کعبه می خواند در ماه حرام، برسر زنان و کودکان و بی پناهان مسلمان آتش و آوار می ریزد. چند روزی است خبری آمده که مردانی به میانمان می آیند که در عین قدرت دستانشان را بستند و آنها را به شهادت رساندند. ماهیانی که زنده دفن شدند و مردانی واقعی که با دست بسته توسط جاهلیت اخری زنده به گور شدند. عاشقانی که با دست بسته در میان لشکر کفر، پرده از چهره نفاق برچیدند و دلیرانی که چون موسی، نیل را بشکافتند و قوم را رد کردند. شیرمردانی که در کربلای چهار، همچون قاسم و اکبر به میدان رفتند، ولی اکنون به روی دست پدر، مثل اصغر به خیمه برگشتند.

آری این مردان واقعی که سندهای افتخار ملی اند و دست بسته، راز آنان است که پس از سی سال برایمان بازگو شده است و چه سخت است برای مردان، دست بسته. آنها نشان از علی دارند و درس از مولا گرفته اند و برای تکلیف قدم به میدان گذاشتند و می دانستند که جنگ جنگ است کشته شدن در راه خدا نیز نوعی از پیروزی است. به ما گفتند که حتی با دست بسته «هیهات مناالذله». و محال است که به شیطان کرنش کنیم و تسلیمش شویم. هان ای برادران بزرگ، چقدر عزتمندید و سرفراز. و چقدر به خدا نزدیکید و ما از شما دور. هر چند که دست بسته اید ولی دست دل بازید و گره های کور می گشایید. شما نیز همچو مولای ما دست بسته شدید ولی دستتان باز است و توانا و مگر می شود که دستان خدایی که کار خدایی می کند بسته باشد که خدا فرمود: و قالت الیهود یدالله مغلوله غلت ایدیهم و لعنو بما قالوا بل یداه مبسوطتان(1) شما ولی نعمتان مایید و آموزگاران ما پس بفرمایید و مشقمان دهید از آزادگی و سرافرازی. بفرمایید وقتی حسین بن علی فرمود «که مرا بین مردن با شمشیر یا پذیرش ذلت مخیر کرده اند و دور است ذلت از ما(2)» یعنی چه؟

به ما بفرمایید که وقتی عباس بن علی در کربلا و در زمان تحریم آب و نان و امان نامه شمر فرمود «به خدا سوگند اگر دست راستم را قطع کنید دست از دین و امام بر حقم برنمی دارم» یعنی چه؟

و ما که اکنون در دوران بدر و خیبریم بفرمایید که عزت چیست و ذلت کدام است؟ بفرمایید و از عزت برایمان بگویید و از غیرت. از الفبای شجاعت بگویید و از صداقت. از آنچه که رژیم بعث عراق با دستور شیطان بزرگ و 5+1 آن زمان با شما کردند تا شاید غیرتمان به جوش بیاید و به ایمان جوانانی که از خون شما سربرآوردند ایمان بیاوریم. به آنها که بدون کمک کدخدا مرزهای علم را جابه جا کردند و جاگذاشتند ایمان بیاوریم، به آنها که با مدیریت جهادی و جوان و نه مدیریت های سوداگرانه و پیر و پرفساد، توانستند لرزه بر تن دشمن بیندازند و علم را از ثریا به ایران بیاورند، ایمان بیاوریم به جوانانی که در انگلیس و آمریکا تحصیل نکردند ولی تحصیل کردگان غربی را مات و دانشمندان غربی را مبهوت ذکاوتشان کردند، ایمان بیاوریم به آنها که نه بورسیه ای برایشان آمد و نه مدرکی از آن ور آب و نه رشوه ای به شرکت غربی دادند و نه مأموریتی در سرای روبه پیر گرفتند ولی روباه را شکار کردند و شیطان را روسیاه، به آنها که کاشتند و ما خوردیم و شکر نکردیم.

ایمان بیاوریم که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند و امکان ندارد بتواند کمتر از ده دقیقه به تأسیسات ما حمله کند و هنوز کاخ سفیدش بر ستون باشد. ایمان بیاوریم که این کدخدای پیر در بستر مرگ افتاده درجوانی اش هم هیچ غلطی نکرد و همچون اسرائیل در گل ماند. ایمان بیاوریم که انگلیس روباه مکار است و خنده اش از تزویر و ایمان بیاوریم به قرآنی که فرمود دشمنان عهد و پیمان ندارند.(3) و فرمود: خدا هیچ راهی برای استیلای کافران بر مؤمنان قرار نداده است.(4) و ایمان بیاوریم به شما شهریارانی که راه روشن عزت پیمودید و کسانی به تبعیت از شما چون رضایی و علی محمدی در آتش نمرود سوختند و حماسه آفریدند و آنها سر دادند و سردار شدند.

ای برادران سفر کرده که به خانه برگشتید خانه خانه شماست خوش آمدید و قدم بر چشم گذاشتید. خسته نباشید دلاوران و همان گونه که یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت، یک عمر می توان سخن از دست بسته گفت. ما را که دستمان کوتاه است و سرو قامتتان بلند. دستتان را بستند که دست به آسمان نبرید ولی نمی دانستند که شما سر به آسمان می سایید. جهادتان قبول برادران و بهشت گوارایتان. ای بر سفره انعام خدا نشستگان در ماه رسول خدا و ماه خدا ما را دریابید و از ما پذیرایی کنید. نه با لقمه نانی، که با نجات جهانی که دربند مکر و فریب و نیرنگ است. و با نجات اسلامی که گرفتار مکر یهود و حیله اهریمنی شیطان بزرگ و روباه پیر است. ما هر چند که از سفره مردم باخبریم ولی تن به ذلت لقمه کدخدا و نوکرهای دسته دوم کدخدا نمی دهیم چرا که فرزندان رمضانیم و چشم بر قله های بلند و ستاره صبحی که از افق سر زده، دوخته ایم و در مقابل شیطان دستمان بسته نیست و دست پر آمده ایم و از بن دندان معتقدیم همان گونه که دستان حق هیچ گاه بسته نمی ماند، صراط مستقیم هم هیچ گاه به بن بست نمی رسد. ــــــــــــــــــــــــــ

1- و یهودیان گفتند که دست خدا بسته است. دستهای خودشان بسته باد. و بدین سخن که گفتند ملعون گشتند. دستهای خدا گشاده است. سوره مبارکه مائده آیه 64. 2- الا وان الدعی بن الدعی قد رکزنی بین اثنتین بین السله و الذله، و هیهات مناالذله 3- و ان نکثوا ایمانهم من بعد عهدهم و طعنوا فی دینکم فقاتلو ائمه الکفر انهم لا ایمان لهم لعلهم ینتهون اگر پس از بستن پیمان، سوگند خود شکستند و در دین شما طعن زدند، با پیشوایان کفر قتال کنید که ایشان را رسم سوگند نگه داشتن نیست، باشد که از کردار خود باز ایستند. سوره مبارکه توبه 12 4- و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا و خدا هرگز برای کافران به زیان مسلمانان راهی نگشوده است. سوره مبارکه نساء آیه 141

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد