پیوند شوم صهیونیستی- سعودی!
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم کودک کش به صراحت اعلام کرده بود که از حمله به یمن استقبال می کند زیرا محور ایران– یمن را برای همه بشریت خطرناک می پندارند. حتی کار از این هم فراتر رفته و رژیم صهیونیستی اعلام کرد در صورت ورود ایران به معادله جنگ یمن و تهدید عربستان سعودی به موشک باران مناطق حساس، به این کشور پیشنهاد داده، می تواند فن آوری «گنبد آهنین» را به منطقه «جازان» این کشور واقع در مرز با یمن انتقال دهد.
«پیوند شوم صهیونیستی- سعودی!»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم سید هادی سیدافقهی است که در آن می خوانید؛ ارزیابی بحران یمن، جدای از دیگر تحولات منطقه از جمله عراق، لبنان، سوریه و حتی فلسطین اشغالی نیست. هرگاه به طرح کلان «خاورمیانه بزرگ» نظری بیفکنیم ملاحظه خواهیم کرد که تمام آشوب ها و شورش های هدایت شده، بنا به قول کاندولیزا رایس، وزیر خارجه اسبق ایالات متحده، از یک اتاق فکر و اتاق جنگ به طور هم زمان در حال مدیریت هستند. اهداف ترسیم شده این اتاق فکر عبارت است از: یکم- سیطره و تسلط آمریکا بر مقدرات منطقه، بهره برداری از منابع طبیعی کشورها از جمله نفت و گاز، تسلط بر دریاها، تنگه ها و آبراه ها و مناطق استراتژیک؛ دوم- حفظ بقا، امنیت و اقتدار رژیم صهیونیستی در منطقه به عنوان «شمشیر داموکلس» بر گردن کشورهای عربی و سوم- مقابله با انقلاب اسلامی ایران و سرکوب جنبش های آزادی بخش در فرایند بیدار اسلامی.
این اهداف توسط اتاق فکر اشاره شده، مهندسی و طراحی می گردد و به وسیله ژنرال های خبره آمریکایی، ناتو و رژیم صهیونیستی و برخی هم پیمانان غیرعرب مانند ترکیه و با همراهی بعضی کشورهای حوزه جنوب خلیج فارس به اجرا در می آید. علاوه بر این، بهره گیری از چنددستگی ها و اختلافات در منطقه ما به اشکال گوناگون وجود دارد. اختلافات سنی- شیعه و اسلام - مسیحیت از جمله این چند دستگی هاست. در کشورهایی نظیر مصر و سودان به دلیل اینکه اکثریت قریب به اتفاق از اهل سنت هستند، تنش های مسیحیان و مسلمانان در دستور کار قرار دارد. اختلافات فرقه ای، نژادی، قومیت ها و حتی تعارضات قدیمی مرزی و آبی از جمله مسائلی است که کارگروه های وابسته به اتاق های فکر در حال بررسی و کار بر روی آنها هستند. در این چارچوب کلی می توانیم به بحث یمن برسیم.
یکی از اعضای ثابت و محوری این اتاق جنگ، رژیم صهیونیستی با محوریت لابی و منظومه صهیونیسم بین الملل است که با تمام قوا و توان، در صدد تجزیه کشور های منطقه، تضعیف ارتش ها و متلاشی کردن اقتصاد کشورها و غصب منطقه است. این طراحی، هم به صورت داخلی و هم به شکل بین کشورها در حال اجراست؛ به نحوی که عربستان با همراهی 9 کشور دیگر، با یک کشور برادر، هم زبان، هم کیش و هم خون به نام یمن در حال جنگ است. نمونه درون کشوری آن عبارت است از کشتار عراقی به دست عراقی، قتل مصری به دست مصری و سوری، به دست سوری. در نتیجه با قطع و یقین می توان نتیجه گیری کرد که رژیم صهیونیستی، هم در طراحی و مدل سازی این تهاجم وحشیانه و بزدلانه و هم در اجرا و عملیاتی کردن این نقشه ها با عربستان سعودی هماهنگی و ارتباط کامل دارد.
برخی از نشانه ها در این راستا دلالت بر مفاهیمی روشن دارد. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم کودک کش به صراحت اعلام کرده بود که از حمله به یمن استقبال می کند زیرا محور ایران- یمن را برای همه بشریت خطرناک می پندارند. حتی کار از این هم فراتر رفته و رژیم صهیونیستی اعلام کرد در صورت ورود ایران به معادله جنگ یمن و تهدید عربستان سعودی به موشک باران مناطق حساس، به این کشور پیشنهاد داده، می تواند فن آوری «گنبد آهنین» را به منطقه «جازان» این کشور واقع در مرز با یمن انتقال دهد. فرود غیراضطراری هواپیمای سعودی در فرودگاه بن گوریون که حامل برخی مسئولین ارشد امنیتی از جمله محمد بن نایف یا محمد بن سلمان بوده است، از دیگر قرائن این همکاری و حمایت نزدیک امنیتی، لجستیکی بین عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی است.
برخی، در صحت چنین گزارش هایی تشکیک می کنند در حالی که حمایت رژیم صهیونیستی بسیار صریح تر از آن است که بتوان در آن خدشه وارد کرد. در مطبوعات غربی، بدون هیچ شرم و حیایی از این همکاری و طراحی اتاق های فکر، سخن به میان می آید و صراحتاً عنوان می کنند که باید یک جبهه «صهیونیستی - سنّی» در برابر جبهه «ایرانی - شیعی» تشکیل گردد. این در حالی که است مقامات سعودی این ارتباط را هیچ گاه انکار نکرده و ابراز دشمنی و عداوت با رژیم صهیونیستی ننموده اند و در مقابل با جبهه مقاومت از جمله حزب الله لبنان اظهار خصومت می کنند. بنابراین از کنایه های اظهر من التصریح می توان دریافت که چنین همکاری هایی وجود دارد.
در مدتی که از این حمله ددمنشانه می گذرد، روشن شد که این حمله، همانند حملات رژیم صهیونیستی به فلسطین و لبنان است و عربستان، از جهت وحشی گری به رژیم کودک کش اقتداء کرده است. در همین راستا عربستان، هم به مساجد، هم به حسینه ها و هم به آثار باستانی نیز حمله کرد، تا جایی که شاهد بودیم هواپیماهای متجاوز سعودی مقبره شهید سید حسین بدر الدین الحوثی (بنیانگذار جنبش انصار الله یمن) را در منطقه مران در استان صعده بمباران کردند و حتی از بمباران مقبره این قهرمان بزرگ نیز فروگذار نکردند.
همزمان با بمباران شدید و وحشیانه عربستان سعودی و هم پیمانانش، ارتش یمن، کمیته های انقلابی و در رأس آن، انصارالله در حال پیشروی هستند که این امر، به معجزه شبیه است و این پیشروی ها نشانه پیروزی انصارالله است. انسجام مردم، حول محور حوثی ها به عنوان پیشقراول این نبرد برای قطع دستان عربستان سعودی، بیشتر و مستحکم تر شده است.
بمباران های پر حجم هوایی، نتوانسته به تشکیلات و بدنه نظامی انصارالله آسیب جدّی وارد کند و این در حالی است که نیروی زمینی سعودی نیز از ورود به جنگ زمینی بسیار بیمناک است زیرا در مناطق صعب العبور و کوهستانی قادر به عملیات نیستند. در سال 2009، عربستان سعودی به صورت مستقیم و زمینی وارد جنگ با انصارالله شد اما این تهاجم نتیجه ای جز منفجر شدن تانک ها، اسارت نیروهای سعودی و ورود انصارالله به خاک عربستان نداشت. راهبرد حوثی ها ابتدا تامین امنیت داخلی، پاکسازی عناصر داعش، القاعده و وفاداران عبدربه منصور هادی و سپس برنامه ریزی برای پاسخ نظامی است.
حمله متقابل قبایل هم پیمان انصارالله به مناطق مرزی و نفت خیز عربستان مانند نجران و جازان منجر به غنیمت گرفتن سلاح های گوناگون شده است. تمام یمن تحت محاصره هوایی و زمینی قرار دارد و ادّعاهای کذب کمک تسلیحاتی ایران به انصارالله با توجه به وقایع اخیر رنگ می بازد. عربستان توانسته است آسیب های ناجوانمردانه ای به ارتش، انصارالله، مردم و زیرساخت های یمن وارد کند اما آنچه را نتوانسته مورد تهاجم قرار دهد عبارتست از اراده مردم، جنگاوری و باورمندی ملت بزرگ یمن بر حقانیت راهی است که در حال طی کردن آن هستند.
دیدگاه تان را بنویسید