فارس: «کیهان» در سرمقاله شماره امروز خود به قلم «محمد ایمانی» نوشت: از اردیبهشت 92 که آقای روحانی گفت آمریکا کدخداست و بستن با کدخدا راحتتر است، دو سال میگذرد. او در این دو سال حتما باتجربهتر شده است. شاهد این ادعا سخن رئیسجمهور در روز مبعث خطاب به برخی شیوخ عرب بود مبنی بر اینکه «به کمپ پیامبر(ص) و قرآن پناه ببرید، به سوی کمپ دیوید نروید. کمپ اسلام و پیامبر میتواند منجی شما باشد». این سخن به آن کلام حکیمانه مقتدای انقلاب نزدیک است که دو هفته پیش در جمع کارگران فرمودند «کلید حل مشکلات اقتصادی در نیویورک و لوزان و ژنو نیست، در داخل است.» از 17-18 ماه پیش غوغایی در فضای رسانهای و سیاسی برپا شد حاکی از اینکه مذاکره با آمریکا معجزه میکند. هزاران تیتر اول به بزرگی «امام آمد»، «شاه رفت» و «خرمشهر آزاد شد» همزمان بر صفحات نخست برخی نشریات نقش بست مبنی بر اینکه «جهان در انتظار اتفاق نیویورک»، «چرخش غیرمنتظره واشنگتن در برابر تهران»، «طرح اوباما برای آزادی داراییهای تهران»، «مرگ و فروپاشی تحریمها»، «فتحالفتوح بزرگ قرن»، «پیروزی مشعشع تاریخی»، «دستان بنبستشکن کری- ظریف»، «پرواز مستقیم تهران- نیویورک»،
«بازگشت پژو- نتیجه ژنو»، «اینجا ایران؛ همه خوشحالند» و «تابو شکست». اما به فاصله چند ماه، برخی از همین بزککنندگان کمپ دیوید و نیویورک و ژنو و مسقط و وین، اندک اندک زبان به اعتراف گشودند و گوشهای از بسیار را بازگفتند. از جمله روزنامه اعتماد نوشت «با درایتی که ایران نشان داد تحلیلگران بر این باور شدند که این رویکرد مثبت، بهانه را برای ادبیات بیادبانه و توهینآمیز و تهدیدآمیز از سیاستمداران آمریکا خواهد گرفت. متاسفانه سخنان تهدیدآمیز سیاستمداران آمریکایی نشان میدهد تحلیلگران سیاسی تصور و تصویر اشتباهی از اوضاع و احوال رویکرد آمریکائیان داشته و دارند.» (به قلم مدیر مسئول- 6 بهمن 92) و «اینکه بخواهیم از آثار توافق به عنوان منجی اقتصاد کشور یاد کنیم، یک نوع سوء تدبیر در مدیریت انتظارات اقتصادی است». (24 آبان 93) از همین قبیل بود دو تحلیل روزنامه شرق در روزنامههای 14 و 15 دی ماه 93 مبنی بر اینکه «دولت تا کی میخواهد بیتدبیریهای خود در زمینه تورم را پای دولت سابق بنویسد؟ افزایش قیمتها نگرانیهای جدی متوجه اقشار آسیبپذیر میکند... اگر مذاکرات هستهای عامل اصلی افزایش قیمتها نیست (که نیست)، دولت رسما
باید با عاملان افزایش قیمتها برخورد کند» و «بیبرنامگی دولت و تمرکز تمام برنامههای آن بر روی مذاکرات، موجب بالا رفتن تورم و فشار اقتصادی بر مردم شده است. یکی از دلایل اصلی رشد نرخ ارز پس از مذاکرات هستهای سوم آذر و توافق ژنو میتواند این باشد که دولت تمام برنامههای خود را به مشخص شدن نتایج مذاکرات معطوف کرده است. دولت بسیار منفعلانه عمل میکند و به خاطر مذاکرات تمام راههای کنترل تورم را رها کرده و عملا با تکرار سیاستهای نادرست، جامعه را در مارپیچ تورم قرار داده است.» دو هفته بعد روزنامه دنیای اقتصاد در گزارشی تصریح کرد «حذف تحریم صنعت خودرو پس از توافق ژنو، در حد حرف و دروغ بود و در عمل هیچ اتفاقی نیفتاد. 2 روز بعد (28 دی) فرشاد مومنی اقتصاددان اصلاحطلب طی سخنانی در موسسه دین و اقتصاد که از سوی همین نشریات منتشر شد، تصریح کرد «همایش اقتصاد ایرانی، اعلام بیبرنامگی دولت 2 ساله بود.» رئیسجمهور در آن همایش اقتصادی موضوعاتی چون رفراندوم، وصل نبودن آرمان به سانتریفیوژ و بیارتباطی آرمان با مذاکرات را پیش کشیده بود. یک ماه بعد روزنامه آرمان از قول یک اقتصاددان دیگر نوشت «آمریکا در حال موش دواندن در
مذاکرات هستهای است و دولت نباید با دلخوش کردن به مذاکرات چشم امید به گشایش اقتصادی از خارج داشته باشد. لازم است نسبت به تلهای که ممکن است آقای روحانی در آن گرفتار شود، هشدار دهیم. حتی اگر رابطه ایران و آمریکا از حالت تنش خارج شود، مگر آمریکاییها دلشان به حال اقتصاد ما سوخته که بخواهند صدقه بدهند؟ نه آنها دنبال چپاول هستند. چرا آمریکا اجازه برداشتن یکجای تحریمها را نمیدهد؟» اگر از آقای هاشمی تا دویچه وله میگفتند دولت در زمینه مذاکره با آمریکا تابوشکنی کرده، اما مابهازای این هزینه بزرگ از حیثیت ملی نتیجهای عاید نشد. فقط دویچه وله نبود که مرداد سال گذشته عنوان کرد «این تابوشکنی و عبور از خط قرمزهای جمهوری اسلامی، دستاوردی روشن برای دولت روحانی نداشته است.» 23 آذر93 احمد خرم وزیر راه دولت اصلاحات در مصاحبه با روزنامه آرمان تصریح کرد «یکی از اشتباهات دولت، وعده صد روزه بود... دولت در زمینه گره زدن مشکلات اقتصادی به مسائل خارجی و مذاکرات هستهای قطعاً با مشکلات بزرگتری برخورد خواهد کرد. من تا پیش از پایان این دور از مذاکرات به دوستان خوشبین هشدار میدادم که اگر آمریکا در چارچوب تعیین شده به ایران
جواب مثبت بدهد و با ایران به توافق برسد دیگر آمریکا نیست. آمریکاییها پس از 30 سال در حال عقدهگشایی هستند. ما باید خود را مهیای شرایطی کنیم که بتوانیم یک مدت طولانی با این تحریمها زندگی کنیم. اینکه ما فکر کنیم که یکشبه تمامی تحریمها برداشته میشود اشتباه است. دولت نباید از ابتدا همه تخممرغهای خود را در سبد تحریمها قرار میداد. اگر دولت با همان همتی که در مذاکرات هستهای از خود نشان داده به مسائل اقتصادی و معیشتی مردم توجه میکرد، بسیاری از مشکلات تاکنون حل شده بود.» میتوان گفت چند خطای بزرگ در این مسیر رخ داد. 1- حراج امنیت ملی و استراتژی سیاست خارجی در رقابت انتخاباتی دو سال پیش 2- کاریکاتوری کردن کارکردهای دولت به نحوی که سر فربه آن وزارت خارجه با تک موضوع «مذاکره معطوف به آمریکا» باشد و باقی پیکره آن لاغر و نحیف بماند 3- دست کم گرفتن خود و مذاکره از موضع پایین 4- بستن دست تیم مذاکره کننده به واسطه ضعیف و ناتوان و مستأصل نشان دادن خود و اظهار علاقه و شیدایی مفرط نسبت به معجزه مذاکره با آمریکا 5- حسن ظن به شیطان بزرگ در بحبوحه خصومت او. رهبر حکیم انقلاب هر چند کمترین خوشبینی و اعتمادی نسبت به
آمریکا نداشتند اما با حسن ظن نسبت به دولت، بسط ید و فرصت مهمی را در قالب «نرمش قهرمانانه» برای دولت یازدهم فراهم کردند که متأسفانه به بدترین شکل و در قالب نرمش منهای قهرمانی - خوردن چوب و پیاز با هم- به اجرا درآمد. گارد آغازین دولت و برخی حامیانش در این زمینه به تعبیر رادیو فرانسه گارد «فروشنده مشتاق و بدهکار» بود. خشت این تعامل از ابتدا کج و نامتوازن نهاده شد. آمریکای متهم، در موضع مدعیالعمومی و مطالبهگری و قاضیالقضاتی نشست و شروع به صدور کیفرخواست علیه ما کرد. نام مسئولیت صیانت از حقوق ملی را در این چالش مذاکره نمیشود «معامله» گذاشت اما اگر هم معامله باشد کجای تعامل 2 سال اخیر رنگ و بوی معامله و احترام متقابل دارد؟ ما در این تعامل دو ساله اجازه دادیم رژیم حقوقی ویژهای برخلاف رژیم حقوقی انپیتی علیه ما برقرار کنند در حالی که رژیم تحریمها سر جای خود بماند. به راستی حتی اگر 17 درصد تحریمها طبق توافق نهایی برطرف شود- که نمیشود- آیا به اعتبار آن 83 درصد تحریمهای باقی مانده میتوان گفت تحریمها برداشته شده است؟! به همین دلیل پاتریک کلاوسون مدیر تحقیقات در مؤسسه واشنگتن اعلام میکند «قرار نیست توافق
نهایی تأثیر مثبت بر اقتصاد ایران بگذارد». این حرف، تکیه کلام جان کری و اوباما و دیگران است که طرف توافق ما هستند. درست به همین دلیل بود که گری سیمور مشاور سابق اوباما اسفند 92 تأکید کرد «توافق ژنو و نظارتهای گستردهتر حداقل باید برای 25 سال تمدید شود». و 21 اردیبهشت سال گذشته نیویورک تایمز تصریح کرد «آمریکا طبق توافق ژنو میتواند تا 50 سال به ایران اعتماد نکند و مانع از عادی شدن پرونده شود. صرف وجود بازرسیهای سر زده کافی نیست. آمریکا باید یک مکانیزم محکم را به اجرا بگذارد. در توافق ژنو تصریح شده تا زمانی که همه شروط قرارداد نهایی تکمیل نشده، با ایران مانند یک قدرت عادی هستهای رفتار نخواهد شد؛ ایران هم این اصل را پذیرفته است»! اینها راز اظهارنگرانیهای چندباره رهبر معظم انقلاب است که فرمودند؛ «با اینکه این دوستان و برادران، برادران خوبی هستند، برادران امینی هستند و میدانیم که دارند برای صلاح کشور تلاش میکنند، در عین حال من نگرانم چون طرف مقابل طرف حیلهگری است. اهل حیلهگری و خدعه و از پشت خنجر زدن است». خطاهای بزرگ را باید جبران کرد. اعتماد به نفس باید در دولت محترم- و به تبع آن تیم مذاکره کننده-
موضوعیت پیدا کند. ما دست برتر را در مذاکرات داریم. به تعبیر نشریه واشنگتن اگزماینر در تاریخ 25 اسفند 93 «آمریکا باید بیشترین امتیازات را از ایران بگیرد ولی نبوغ رهبر عالی ایران باعث شده ایران با دست پر در مذاکرات ظاهر شود. موضع رهبر ایران مبنی بر اینکه آمریکا باید امتیاز دهد، موضع دولت را در مذاکرات تقویت کرده است. ری تاکیه عضو شورای روابط خارجی آمریکا میگوید ایران بارها در ضعیفترین موضع وارد مذاکرات شده اما با مدیریت رهبر با دستی پر در مذاکرات ظاهر شده است. (آیتالله) خامنهای توانسته توازن اصولگراها و تکنوکراتها را به عنوان جبهه واحد حفظ کند». به اعتبار همین مدیریت مجالآفرین و فرصتساز است که روزنامه گاردین 14 مهر 93 تصریح کرد «ایران و ثبات و امنیت آن یک استثنا در خاورمیانه آشوب زده است» و آذرماه همان سال روزنامه هافینگتون پست نوشت «واقعیتهای خاورمیانه، تحلیل آیتالله خامنه ای درباره قدرت ایران و توهم آلوده بودن ارزیابیهای اوباما را تأیید میکند. امروز نفوذ ایران در منطقه بسیار بیشتر از آمریکاست.» این خطای بزرگی است که تیم مذاکره کننده در لوزان و وین و قبل از آن تکلیف همه امتیازهایی را که باید
بدهیم- از جمله درباره فردو، نطنز، اراک، بازرسیها و... - روشن کرده باشند و تازه اکنون گفته شود که تکلیف لغو تحریمها روشن نیست و مشغول مذاکره در وضعیت اختلاف هستیم! این اتفاق مانند آن است که به فرزند خود مبلغی پول بدهید که برود و مثلاً برای شما یک تلویزیون بخرد اما در عمل پول نقد را بدهد و بدون انجام مأموریت بازگردد. اگر سخن آقای ظریف سخن درستی است که ما به آمریکا اعتماد نداریم، آنچه در عمل در حال وقوع است خلاف این اصل درست کلی است.امروز کسی شک ندارد که آمریکا در حال موش دواندن است. آمریکا بارها در حق ما و دیگران در وین، ژنو، نیویورک، اسلو و کمپ دیوید، خیانت و بدعهدی کرده است. سخن درست همان است که آقای روحانی گفت: «به کمپ اسلام و قرآن پناه ببرید؛ کمپ دیوید نمیتواند منجی شما باشد».
دیدگاه تان را بنویسید