سرویس سیاسی «فردا»: صدا و سیما معمولا بواسطه تعامل ویژه و گسترده با مردم بیش از سایر سازمانهای رسانهای در کشور مورد توجه منتقدین است. صدا و سیما در طول سالیان گذشته از جوانب متفاوتی مورد انتقاد قرار گرفته ولی همواره دولتها یکی از منتقدین ویژه صدا وسیما بوده اند.
بهمن ماه سال گذشته بود که برای اولین بار اختلاف بین دولت و صدا و سیما بر سر انتخاب مجری گفتو گوی زنده رئیس جمهور با مردم بروز کرد. آقای رئیس جمهور در این گفتو گو خواستار یک مجری خاص برای حضور در این برنامه بود اقدامی که شاید تا آن زمان در نشستها و گفتوگوهای خبری تلویزیون مرسوم نبود و این موضوع درنهایت موجب تاخیر یک ساعته مصاحبه تلویزیونی رئییس جمهور شد. هرچند تعیین سوالات مصاحبه و قرائت آن توسط رئیس جمهور از قبل نیز مرسوم بود اما اینکه چرا مشاوران رسانهای روحانی تاکید برای حضور یک مجری خاص در این برنامه داشتند تا حدودی جای تعجب داشت. انتخاب مجری مسئله چندان حائز اهمیتی نیست چرا که تمام سوالات از پیش با مصاحبه شونده یعنی آقای رئیس جمهور هماهنگ میشود. مصاحبه
بهمن ماه سال گذشته رئیس جمهور هم با اینکه با کنایه آقای روحانی به صدا و سیما آغاز شد اما بدون هیچ سوال خاصی جریان پیدا کرد و به پایان رسید. تعامل بین دولت و صدا وسیما برای انتخاب مجری سبب شد تا در نهایت علی اکبر عبدالرشیدی و سوسن حسنی دخت انتخاب شوند. اواخر مرداد ماه در سفر استانی رئیس جمهور به اردبیل حسن روحانی در جمع مردم این شهر ناگهان با هدف قرار دادن صداو سیما گفت: صدا و سیما به لحاظ قانون اساسی باید زیر نظر سه قوا باشد، اما اینگونه نیست و خودش کارهایی می کند که برخلاف قانون اساسی است. روحانی در این سفر بارها و بارها تاکید کرد که صدا و سیما خدمات دولت را به مردم نمیگوید. نکته حائز اهمیت سخنان روحانی درباره صدا و سیما این بود که روحانی با بیان عبارت " گوش مردم تنها به صدا وسیما نیست" سعی کرد تا جایگاه این سازمان را تضعیف نماید. برایند آنچه رئیس جمهور در این سفر بیان کرد نشان میدهد که عدهای مصرانه به دنبال تخریب روابط صدا و سیما با دولت هستند و الا با درنظر گرفتن عملکرد یک ساله صدا و سیما در زمان دولت یازدهم هیچ برنامه انتقادی جدی درباره دولت ساخته نشد و یا حتی این سازمان تلاش کرد تا با برجسته کردن
حمایتهای رهبر معظم انقلاب از دولت در بخشهای مختلف خبری به بهبود روابط با بدنه اجرایی کشور اقدام کند. انتقادهای بی پایان اطرافیان رئیس جمهور و تلاش برای تخریب عملکرد سایر نهادها تنها محدود به صدا و سیما نیست و حتی مجلس و قوه قضائیه هم بارها مورد انتقاد تیم رسانهای دولت قرار گرفته اند. به نظر میرسد بسیاری از این جریان سازی ها به نوعی فرار به جلوی دولت هستند تا در صورت شکست سیاستهای نهچندان ملموس دولت در عرصه اقتصادی، اجتماعی و از همه مهمتر در موضوع سیاست خارجه و دیپلماسی هستهای هیچ کس کوچکترین انتقادی به دولت نکند. شهریور امسال دوباره جنجالسازی در رابطه دولت و صدا و سیما با خبر سازی درخواست وجه این سازمان برای پخش مستند سفر روحانی به اردبیل اوج گرفت. خبری بسیار عجیبی که حتی صدای معاون ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رییس جمهور را هم درآورد. اینکه چه کسانی و با چه هدفی این قبیل خبرسازیها را در رابطه با تعامل سایر نهادها با دولت انجام میدهند جای تامل دارد. هر چند اطلاعرسانی به مردم درخصوص فعالیتهای دولت بسیار مهم است اما مردم بیش از اینکه از صدا و سیما در رابطه با آنچه مرتبط با معیشت آنان است خبر
بگیرند با حضور در بازارها و مشاهده قیمت کالاها از ماهیت فعالیتهای دولت آگاه میشوند. فعالیتهای تمام نهادهای اجرایی کشور باید بر ارتقا سطح کیفی زندگی مردم موثر باشد و در صورت تحقق این موضوع بازار کالاها و خدمات رسانه خیلی موثرتری از صدا و سیما هستند. مردم تا زمانی که اثر فعالیتها برای مواجه با دهها مشکل معیشتی موجود خود را نبینند آنچه در صدا و سیما یا هر رسانه دیگری اعلام شود را تنها بعنوان یک حرکت تبلیغاتی برداشت میکنند. اینکه رئیس جمهور تاکید دارند تا گفتوگوی خبری ایشان با یک مجری خاص برگزار شود مطلب چندان مهمی نیست و اگر دولت با برنامه قوی پیگیر مشکلات و مسائل مردم باشد قطعا به فرض محال مجری هر سوالی هم از ایشان داشته باشد مردم خیلی راحت متوجه ماهیت گفتوگو میشوند. از سوی دیگر هر چند صدا و سیما به گفته امام(ره) وظیفه دارد تا خدمات دولتها را به گوش ملت برساند اما واقعیت آن است که این سازمان با تمام شبکهها و امکانات موجود یک کانال ارتباطی است و هر چه از طریق صدا و سیما به گوش مردم میرسد باید منطبق با محسوسات و جریان واقعی زندگی مردم باشد تا اطمینان متقابل بین مردم و صدا و سیما تقویت شود و الا
تضعیف جایگاه صدا و سیما در دراز مدت تضعیف جایگاه دولت است.
دیدگاه تان را بنویسید