سرویس سیاسی «فردا» - امیر حمزه نژاد: وقتی گروه موسوم به « ندا» که معادل « نسل دوم اصلاحطلبان» است و بنای تغییر و تحول در این جریان را آرمان خود قرار داده، اعلام موجودیت کرد کسی فکر نمی کرد با چنین برخورد سختی از سوی لیبرالهای این جریان روبرو شود. آخرین این حملات نیز به احمد پورنجاتی، نماینده اصلاح طلب مردم تهران در مجلس ششم و عضو جبهه مشارکت باز می گردد که با به سخره گرفتن نسل دومیها اهداف شکل گیری این گروه را زیر سئوال برد و تلویحا آنان را تشکیلات جریان رقیب خواند.
او در صفحه فیسبوکش نوشت: «شنیده ام یک فقره "آقا صادق خرازی" به قصد قربت و لابد برای پیشبرد روند اصلاح طلبی، یک تشکیلات درست کرده اند به نام " ندا": نسل دومی های اصلاحات!مبارک است.!!» حرفهای کنایه دار و تمسخرآمیز پورنجاتی اگرچه حاکی از عدم پذیریش تشکیلات ندا در جریان لیبرال و خاصه مشارکتیهاست اما از سوی دیگر حاکی از نگرانیهایی است که وی سعی کرده آنها را در پس هزلیات و هجویات بپوشاند اما این نگرانیها در جمله ای که « همچین یهویی دچار "ویار
اصلاحات پاستوریزه" شده اند و انشاالله برای مجلس آینده، "ندا"یشان در خواهد آمد؟!» بیرون می زند. انتخابات مجلس؛ حادثه تاریخی که لیبرالها برنامه ریزی خاصی در جهت تاکتیک «فتح سنگر به سنگر» برای آنان دارند و بسیار برای این جناح سیاسی در این شرایط حائز اهمیت است. حال اما رقیبی درون جناحی پیدا شده که ممکن است تمام این برنامهریزیها را به هم بریزد و با رویکرد متفاوتی که در پیش گرفته آرای اصلاحطلبان را دو پاره کند. اینجاست که ماشین تخریب لیبرالها به کار می افتد و این بار اعضای جریان را هدف قرار می دهد و در اولین گام پورنجاتی می نویسد: «این "نوه"ی نسل سومی "عمه جان" بنده هم قصد دارد تشکیلاتی درست کند به نام: "نسا": نسل سومیهای اصلاحات!» مشارکتیها در شرایطی با تشکیلات ندا مقابله می کنند که در جهتی دیگر با عارف نیز در نزاع هستند. در جریان انتخابات یازدهم ریاست جمهوری بود که سایت ضدانقلاب کلمه از واقعیتی در این جریان پرده برداشت و مطلبی علیه عارف منتشر کرد و او را « نامزد بدلی» خواند که کاندیدای جمهوری اسلامی است نه کاندیدای این جریان! این مناقشهها تا به امروز نیز ادامه دارد و بعضا اخبار ضد ونقیضی دراین باره
در رسانهها درز پیدا می کند. من جمله خبر تشکیل حزب فراگیر توسط عارف بعد از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم که پس از مدتی با عدم اقبال مشارکتیها روبرو شد. البته در این راستا مشارکت سعی داشت تشکیلات عارف را پوششی برای فعالیتهای خود قرار دهد. همواره در محافل مشارکت و مجاهدين انقلاب گفته مي شد که عارف فاقد ظرفيت لازم براي تشکيل و رهبري حزب فراگير اصلاحات است ولي تحت پوشش حزب او مي توان حزب مشارکت که حزبی غیر قانونی است را احيا کرد و برخی از مسائل امنیتی را دور زد. در این میان جنجال دعوت اصلاحطلبان از حجت الاسلام ناطق نوری به عنوان سرلیست و گزینه ریاست مجلس از سوی این جریان نیز به فاصله گذاری میان عارف و مشارکتی ها دامن زد. لیبرالها بر آن بودند که بر اساس مدل ریاست جمهوری یازدهم از نامزد راست سنتی دیگری برای انتخابات مجلس استفاده کنند تا درصد پیروزیشان را بالا ببرند؛ چه اینکه فردی چون حجت الاسلام ناطق نوری نزد اصولگرایان نیز دارای مقبولیت بود و عارف فاقد این مساله است اما این موضوع با پاسخ منفی حجت الاسلام ناطق نوری پایان یافت. حتی بعد از مساله استیضاح فرجی دانا، وزیر علوم سابق نیز با توجه به تندرویهای
گروه پایداری علیه علی لاریجانی، این جریان به فکر حمایت از کاندیداتوری لاریجانی افتاد و حتی روزنامه این گروه سیاسی از رئیس مجلس در مقابل پایداریها حمایت هدفداری کرد. این موضوع نیز تصدیق می کند که عارف حتی پس از حجت الاسلام ناطق نوری نیز برای این جریان سیاسی حکم نامزد سرلیست را ندارد. اکنون نیز تشکیلات ندا به عنوان جریانی خارج ازجریان مشارکت که غیر خودی را اصلاحطلب نمیداند، ظهور کرده که در این میان مشارکتیها به تخطئه این جریان پرداخته اند. به نظر میرسد فارغ از این مسائل نوعی انحصار قدرت در جریان لیبرال شکل گرفته که با نوعی «استبداد روشنفکرانه» آمیخته است. واقعیت این است که در دهههای اخیر سکان هدایت این جریان سیاسی در انحصار برخی گروههای خاص بوده است و در این میان با توجه به نزول جایگاه این جریان سیاسی و هزینه هایی که این گروهها به جریان اصلاحات تحمیل کرده است، گروههای تازه نفسی در عرصه ورود پیدا کرده اند که داعیه تغییر دارند و این موضوع را پیش کشیدهاند که نسل دومی به میدان آمده و وقت آن است که تغییراتی در این روند ایجاد کند؛ تغییراتی که حال به نظر میرسد حتی تشریح مانیفست آن هم نسلاولیها را
عصبانی کرده و آنان را واداشته تا در واکنش به این تشکیلات، آن را نفوذی جناح رقیب و بدلی بخوانند.
دیدگاه تان را بنویسید