سرویس سیاسی «فردا»؛ موضوع استیضاح فرجی دانا که امروز با عدم اعتماد نمایندگان به وی خاتمه یافت دارای ابعاد و زوایای جالب توجهی است. نمایندگان مجلس امروز از بداخلاقی برخی از رسانههای حامی فرجی دانا انتقاد کردند و نسبت به فشارهای سیاسی که در چند روز اخیر در برابر استیضاح وی صورت گرفت اظهار تاسف کردند. فرجی دانا عزل شد اما مساله استیضاح وزیر سابق علوم حواشی مختلفی داشت که بسیار قابل تامل هستند.
در این میان یکی از حواشی جالب توجه پاسخ روزنامه وطن امروز به یادداشت دیروز احمد مسجد جامعی است. از رئیس شورای شهر تهران در حمایت از فرجی دانا در یکی از روزنامههای اصلاحطلب دیروز یادداشتی منتشر شد که مورد انتقاد روزنامه وطن امروز قرار گرفت. منتقد در این یادداشت از دوگانگی سخنان آقای مسجد جامعی و رفتاری که بعضا در شورای شهر صورت می گیرد انتقاد کرده است. در ادمه می توانید خواننده این یادداشت که با عنوان « شورای شهر اخلاقی» به قلم «سید حسین موسوی» در این روزنامه منتشر شده است، باشید.
*********************************** پرونده استیضاح فرجیدانا وزیر علوم، این روزها هم خیلی جنجالی شده و هم اینکه ابعاد گستردهتری پیدا کرده و حتی به صفکشی سیاسی دو جناح سنتی اصولگرا و اصلاحطلب بدل شده است. در این میان هر کسی برگ برنده خود را رو میکند تا پیروز این میدان شود. از یک طرف پرونده بورسیههای غیرقانونی دولت گذشته در بوق و کرنا میشود و از سوی دیگر موارد سیاسی اساس استیضاح وزیر علوم قلمداد میشود. برخی سیاسیون هم در این میان از همه توان خود مایه گذاشتهاند تا در انتها کلید در دست آقای وزیر باقی بماند. برگ برنده این جریان گاه یک خبر جنجالی است و گاه یادداشت یک شخصیت منتسب به این جناح. این یادداشتها نیز بنا بر سیاستی است که در آن خودی را به اوج عزت میبرند و رقیب را به حضیض ذلت میکشانند؛ خودی را مزین به فضایل و سجایای اخلاقی میخوانند و آنقدر بال و پرش میدهند تا دیگر دست هیچ کس به آن نرسد. سیاستی که دوست دارد سیاه و سفید ببیند و رنگهای دیگر برایش رنگی ندارد. سیاستی که با قدرت عجین است و با علم و اخلاق فاصله بسیار دارد. حکایت یادداشت احمد مسجدجامعی، رئیس شورای شهر تهران، در تعریف و تمجید از
وزیر علوم که این روزها زیر تیغ استیضاح نمایندگان است نمونهای آشکار از این نوع سیاست است. مسجدجامعی در این یادداشت آورده است: «تبار خانوادگی آقای فرجیدانا که ریشه در قم دارد، میتواند زمینهساز شخصیتی از اینگونه و برگرفته از چنین تربیتی باشد. گفتار و رفتار ایشان برگرفته از همین تبار و نشانگر آن است که از یک سو پایبند به علم و دانایی و خرد و خردورزی است و از سوی دیگر پاسدار فضایل اخلاقی و متکی به آن است و جمع این هر دو، برای همراهان و همکاران وی در آموزش عالی کشور و دانشجویان و استادان و کسانی که امر مهم تعلیم و تربیت را عهده دارند و در نهایت توسعه علمی ایرانزمین میتواند الگو و الهامبخش باشد. نقل است یکی از اعاظم علمای معاصر در مدرس خود در همان شهری که آقای فرجیدانا در آن نشو و نما یافته است، بر کرسی تدریس نشسته بود و درباره موضوعی با اتکا به سنت عقلی تشیع سخن میگفت. یکی از طلاب، شاید با تلخی، به استاد یادآور شد که آنچه بیان میکنید، برخلاف متون ما است. ایشان پاسخ دادند ما در این مقام، بنده عقلیم و در جای خود به نقل هم خواهیم پرداخت. مشابه این سخن، کلام ارجمند خواجه بزرگ نصیرالدین طوسی است که به
تکرار گفته است: نحن ابناء الدلیل. این توان جداسازی امور از یکدیگر، از ویژگیهای نگرش جامع علمی است که امروز هم مورد احترام مجامع دانشگاهی و ضرورت فهم اجتماعی است. سیاست البته که در جای خود مهم و ارزشمند است اما نه به قیمت غلبه سیاستزدگی بر علم، فرهنگ و هنر و ارجاع مدیریتهای علمی و فرهنگی بر مدار تصمیمات جناحی که نتایج تأسفبار آن را در تجربههای خودمان و ملل مختلف دیدهایم.» در این سخنان یک تضاد بزرگ مشهود است. تضادی که میتوان آن را به وضوح در شورای شهر تهران مشاهده کرد. آقای مسجدجامعی این روزها هدایت شورایی را به عهده دارند، که به دلیل عدم توان «جداسازی امور از یکدیگر» و «غلبه سیاستزدگی»، همچنین سیطره منافع قبیلهای و «تصمیمات جناحی» بر تصمیمات و عملکرد رئیس آن، شورای اسلامی شهر را بار دیگر و پس از تجربه تلخ شورای اول، به یکی از سیاسیترین دورههای آن و محلی جهت طراحی سناریوهای سیاسی و جناحی برای مخدوش جلوه دادن خدمات مدیریت شهری مبدل کرده است. ناصواب نیست که احمد مسجدجامعی خود نیز با محک یادداشت خویش، عملکرد خود و یارانش را در یک سال گذشته در بوته آزمون نهد و نسبت «فهم اجتماعی» و «نگرش علمی» با
استراتژی قبیلهای «فتح سنگر به سنگر» در تسخیر شهرداری تهران را برای همگان عیان کند. همچنین رواست تا ایشان پیش از توصیه نمایندگان مجلس شورای اسلامی به رعایت تقوا و اخلاق، که کاری نیک و پسندیده است، خود نیز نیمنگاهی به رفتار سیاستزده و نگاه قبیلهای حاکم در دوران انتخاب شهردار بیندازد و در چگونگی انطباق ادعای امروز خود با هجمهها، تهمتها و دشنامهای گوناگون، که تنها به جرم دگراندیشی و اعلام نظر و رأیی مستقل و برآمده از تصمیم فردی و آزادانه عضو دیگر شورا علیه وی صورت گرفت، با در نظر گرفتن علم و عمل و اخلاق قدری تامل و اندیشه کند.
دیدگاه تان را بنویسید