«ندا» در جریان اصلاحطلب به دنبال چیست؟/3 واقعیتی که لیبرالها نتوانستند کتمان کنند
برخی از اصلاحطلبان که عمدتاً در حزب مشارکت در سال 88 فعال بودند اخیراً تشکل جدیدی را تحت عنوان «نـدا» مخفف «نسل دوم اصلاح طلبان» راهاندازی کردهاند. تشکیلاتی که آغاز رسمی پروژه عبور از خاتمی را کلید میزند.
سرویس سیاسی«فردا»: پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و حضور در سایه جبهه اصلاحات در عرصه سیاسی کشور برخی چهرههای این جریان مصرانه تلاش میکنند تا با ظاهری متفاوت زمینه حضور مستقل در سازمان قدرت سیاسی کشور را فراهم کنند.
آنچه بعنوان نسل دوم اصلاح طلبان در چارچوب فضای سیاسی کشور مطرح شده است و به تعبیر اشخاص شاخص این گروه تعبیر به پوست اندازی اصلاحات میشود زمینه سازی برای یک جریان مستقل از اعتدال و متفاوت با تفکرات مهرههای مطرح گذشته برای تقسیم قدرت و اخذ سهمی از آن است. نواصلاحطلبی به دنبال کسب برایندی از چهره شبه اپوزوسیونی اصلاحات و چهره میانهروی اعتدال است و به همین دلیل است که حفظ فاصله برابر با تمام جریانها حتی جریان مرجع جایگاه مطلوب و مدنظر برای نسل دوم این جریان است.
خرازی که گمان میرود یکی از مهرههای کلیدی تشکل نو اصلاح طلبی باشد ضرورت تولد این جریان را در همایش انتظار و امید در استان همدان اینطور معرفی میکند: «بیائید تعارف را کنار بگذاریم. صراحتاً باید گفت جریان اصلاح طلبی نیاز به پوست اندازی دارد. چارچوب های کهنه ی دیروز، زخم های التیام نیافته تاریخی و تاکتیک های مستعمل گذشته جوابگوی دور جدید اصلاح طلبی نیست. ما باید وارد فاز دوم اصلاح طلبی شویم. اصول اصلاح طلبی مشخص و روشن است. هویت اصلاح طلبی ما تغییری نکرده است. آنچه باید تغییر کند روندهای سوءتفاهم آفرین گذشته است.»
سجاد سالک یکی دیگر از افرادی که گمان میرود نزدیک به تشکل نواصلاح طلبی باشد نیز معتقد است که عدهای به عمد اصلاحات را به سمت افراط سوق میدهند و این جریان در دوران اصلاحات و حتی امروز دچار تندروی است و برخی در داخل این جریان و هر جریان افراطی دیگر از تندروی ها سود میبرند و دارای منافع شخصی هستند.
از برایند اظهارنظر برخی از چهره های این جناح اینطور برداشت میشود که عده ای از اعضای فعال این جریان ساختار و بدنه فعلی جریان اصلاحات را دارای ظرفیت و توان لازم برای ورود مجدد به جریان سیاسی کشور نمیدانند و تلاش دارند تا با وفادار نشان دادن خود به اصل اصلاحات در یک فاصله نه خیلی دور و نه خیلی نزدیک از این جریان به فعالیت خود ادامه دهند. هدف عارف برای تقویت تشکیلات تازه تاسیس "بنیاد امید ایرانیان" و از سوی دیگر تاسیس تشکل جدید "ندا" ( نسل دوم اصلاحطلب) نیز در همین پازل قرار میگیرد.
رضا شریفی فعال این جریان درباره آینده نواصلاح طلبی و رابطه آن با شکل سنتی لیبرالها در روزنامه اعتماد مینویسد: پوستاندازي اصلاحات و تولد يك جريان جديد اصلاحطلب خواهد توانست تا حدودي از فشار به جريان اصلاحطلبي جلوگیری کند و در عین حال ضمن مرور تجربه نسل اول تلاش ميكنند تا اشتباهات آنها را تكرار نكند.
وی جلب اعتماد نظام، جلب اعتماد نسل اول اصلاح طلب و جلب اعتماد مردم را سه رویکرد اصلی نواصلاحطلبی میداند و معتقد است که سیطره تفکرات چپگرایانه این جریان اجازه نداد تا اصلاحات در کشور رشد کند.
از این جاست که موضوع و علت غایی عدهای برای پوست اندازی در این جریان مشخص میشود. معضلاتی که اغلب لیبرالها آنان را کتمام می کردند حال به بهانه ای برای تغییر و پوست اندازی در این جریان بدل شده است. خروج از ساختار نظام و حاکمیت موضوعی بود که اصلاحات را به زمین زد. درواقع بسیاری از شخصیتهای این جریان با تفکرات لیبرالی خود زمینه خروج خود از ساختار سیاسی کشور را فراهم کردند و گاها پس از اینکه توسط شورای نگهبان عدم صلاحیتشان آشکار می شود به این ارگان حمله می کردند.
جلب اعتماد مردم نیز نشان میدهد که رفتار و عملکرد این جریان سبب از بین رفتن پایگاه مردمی آن شده است و از این طریق عدهای سعی دارند تا با ایجاد یک تشکلی جدید نسبت به تغییر نزولی جریان لیبرال اقدام کنند.
سیطره تفکرات لیبرالی و چپ گرایانه سومین معضلی است که سبب ایجاد تغییر در این عرصه شده است. البته در این راستا باید گفت که هنوز تفکرات لیبرالی در این میان آنقدر قوی هست که نتوان تغییر محسوسی را در این زمینه احساس کرد. درواقع به نظر می رسد این عامل سوم تنها به یک مانور تبلیغاتی منحصر شود؛ چراکه بسیاری از اعضای این جریان به تفکرات لیبرالی علقه خاصی دارند.
لیبرال ها در این زمینه به گزینه پوست اندازی رسیدهاند و اگر چه در این میان برخی به این موضوع انتقاد دارند که اصلاحطلبی خود مفهومی است که همواره باید خود را ترمیم کند اما این نظریه نشان میدهد که اصلاحات نتوانسته وظیفه خود را به درستی انجام دهد و با توجه به اینکه با مفهوم لیبرالی خلط شده است خاصیت خود را از دست داده و در این روند پایگاه اجتماعی و جایگاه سیاسی خود را از دست داده است. البته در این جریان تفکرات مختلف هستند و این طیف از عارف تا تاجیک و خرازی و ... گسترده است و هر کدام البته تفکرات خاص خود را دارند و به این سبب لزوما نمیتوان شاهد تغییری در این جریان بود و تنها این مساله موید این واقعیت است که اصلاحطلبان بدون تغییر نمیتوانند برآیند خوبی از آینده داشته باشند. اما آنچه که در این زمینه مشهود است قرار گرفتن نسل دوم در برابر نسل اولی است که تصمیم سازی و تصمیم گیری را در انحصار خود دارند و در این روند دیگران باید در چارچوب فکری آنها عمل کنند.
دیدگاه تان را بنویسید