سرویس سیاسی «فردا»؛ ماهها است که غرب در تلاش است موضعی قوی علیه روسیه پیرو دخالت او در اوکراین بگیرد.
رهبران اروپایی کاملاً میدانند صلح و آرامش در شرق آنها تهدید شده است. در این میان، به عنوان کشورهایی که بسیار تحت تأثیر ناآرامیها هستند، بارها و بارها تلاش کردهاند جبهه متحد و قاطعی علیه روسیه تشکیل دهند اما هربار ناموفق بودهاند. اما سقوط هواپیمای شماره 17 شرکت هوایی مالزی بازی را تغییر داده است. اتفاقی افتاده که میتواند داستان را تغییر داده و همه را متفقالقول کند که نباید این فرصت را از دست بدهند. اکنون زمانی است که اروپا خود را آماده میکند تا بالاخره گامهای تأثیرگذاری بردارد. رهبران اروپا باید متوجه باشند که اگر میخواهند تصمیماتشان اثرگذار باشد، وضعیت اقتصادی آنها دچار مشکلاتی خواهد شد و آنها باید این خسارت را پذیرا باشند. در مجموع اتحادیه اروپا حدود 100 میلیارد یورو کالا و خدمات به روسیه صادر میکند و در مقابل حدود 200 میلیارد یورو از روسیه کالا و خدمات وارد میکند. این مقدار پول مهم و قطعاً در اقتصاد
اروپا تأثیرگذار است. ولی آنچه بر اروپا تأثیر چشمگیری خواهد گذاشت، نقش روسیه به عنوان مصرفکننده و مشتری نیست، بلکه نقش آن به عنوان تأمینکننده اصلی انرژی در اروپا است. اگر روسیه تصمیم بگیرد که به منظور مقابله به مثل، گازی را که به غرب صادر میکند قطع کند، ضرری که تولید اروپایی میبیند بیش از ضرری است که به خاطر تجارت خواهد داد. درست در زمانی که این منطقه در تلاش است تا اقتصادی را که در رکود است احیا کند، اوضاع بدهی شکنندهاش را مرمت کند و مشکل بیکاری شدید را حل کند، از خود راندن شریک تجاری مهمی چون روسیه در همسایگیاش خطری است که وزرای اروپایی به طور مشخص از آن بیزارند. در این میان، برخی کشورها بیش از دیگر کشورها آسیب خواهند دید. با در نظر گرفتن قراردادهای میلیارد دلاری برای کشتیهای جنگی -قراردادی که هزار فرانسوی را در کشوری که درجه بیکاریش 10% است، شاغل نگه میدارد- فرانسه بزرگترین تأمینکننده اروپایی سلاح به روسیه است. انگلستان نیز سختافزار نظامی جزئی و خودرو به روسیه میفروشد. با وجود داشتن میادین گازی در دریای شمال و فرصت بهرهبرداری از نفت این میادین در سالهای آینده، انگلستان گزینههای دیگری
برای تأمین انرژی کشورش در اختیار دارد. با این حال اگر اتحادیه اروپا با بانکهای دولتی روسیه مقابله کند، مرکز مالی لندن صدمه خواهد دید. خانههای مسکونی مجلل در پایتخت انگلستان نیز کمتر مورد توجه الیگارشی روسیه که قبلاً به آنجا منتقل شدهاند قرار خواهد گرفت. در مورد آلمان تجارت محدود با روسیه میتواند بسیار آزاردهنده باشد. با توجه به اینکه آلمان بزرگترین مرکز اقتصادی اروپا است اثرات این صدمات در خارج از مرزهایش نیز احساس خواهد شد. بیش از 6000 شرکت آلمانی در روسیه فعال هستند و میلیاردها دلار سرمایهگذاری مستقیم در این کشور صورت میگیرد. حدود 300 هزار آلمانی شاغل، به تجارت کشورشان با روسیه برای گذران زندگیشان وابسته هستند. بخشهایی مانند صنعت خودروسازی و صنعت دفاع و مهندسی که از زمان بحران سال 2008 از نظر اشتغال بسیار صدمه دیدهاند، بار دیگر ضربه شدیدی خواهند خورد. بنابراین آیا این تحریمها واقعاً ارزش آن را دارند و مؤثر خواهند بود؟ پاسخ این سؤال بستگی به آن دارد که اروپا امید دارد با اعمال تحریم به چه چیزی دست یابد. اقتصاد روسیه قبل از شروع حملات زبانی آمریکا و اروپا به سمت بحران پیش میرفت. بر طبق
تخمینهای محافظهکارانه بانک مرکزی روسیه که مجبور شد مزایده اوراق قرضه را به خاطر وضعیت بد بازار متوقف کند، احتمالاً حدود 90 میلیارد دلار سرمایه از بازارهایش در این سال کاسته خواهد شد. با تحت فشار قرار دادن بانکهای روسی، اروپا امیدوار است که نه تنها صنعتگران اصلی روسیه را مقابل ولادمیر پوتین رئیس جمهور روسیه قرار دهد، بلکه توانایی کرملین برای تأمین بانکهای روسیه در بازارهای بینالمللی را محدود کند و با این کار روسیه مجبور خواهد شد که به ذخیرههای ارزیاش دست ببرد و در نتیجه ارزش روبل تحتالشعاع قرار گیرد -جالب است که ارزش روبل تا کنون دست نخورده باقی مانده است. در درازمدت -بین سه تا پنج سال- ممنوعیت خرید ابزار به اصطلاح فناوری حساس در بخش انرژی میتواند برنامههای روسیه را در استفاده بیشتر ذخایر عظیم نفت و گاز خراب کند. احتمالاً اتحادیه اروپا امیدوار است که تا آن موقع بحران مربوط به اوکراین خاتمه یافته باشد. ولی تا آن موقع اگر اروپا میخواهد و بنا دارد پیامی محکم و قوی به روسیه بدهد، رهبران این اتحادیه باید بین آرزویشان در اثرگذاری بر روسیه و از دست دادن چندین شماره از تولید ناخالص ملیشان آشتی برقرار
کنند.
دیدگاه تان را بنویسید