هیأترئیسه؛ کم اختیار و پرمسئولیت
سرویس سیاسی « فردا »: فضای متکثر مجلس و وجود دیدگاههای مختلف میان 290 نماینده عضو آن، همواره از مجلس شورای اسلامی، نهادی خبرساز ساخته که علاوه بر وظایف قانونگذاری و موضعگیری نمایندگان در آن، نقش مهمی در تصمیمگیریهای کلان حکومتی ایفا کرده است.
با این حال برگزاری انتخابات سالانه هیأت رئیسه در پارلمان، فرصتی پیش روی افکارعمومی و نمایندگان قرار می دهد تا به بازخوانی عملکرد یکساله مجلس بپردازند و جهتگیری نمایندگان براساس شعارهای انتخاباتی و وعده های ارائه شده را ارزیابی کنند. این قضاوت عمومی درباره شیوه فعالیت هیأت رئیسه پررنگ تر است؛ در حالی که به نظر می رسد جایگاه حقیقی هیأت رئیسه در مجلس به عنوان بالانشینان بهارستان در میان برخی تحلیل ها و تفسیرهای سیاسی درباره نحوه مدیریت پارلمان گاه به دست فراموشی سپرده می شود.
در همین خصوص همزمان با برگزاری انتخابات هیأت رئیسه مجلس نهم، به سراغ سخنگوی هیأت رئیسه کنونی مجلس رفته و از عبدالرضا مصری پرسیده ایم هیأت رئیسه چه جایگاهی در کنش های پارلمانی در ایران دارد. مصری که سابقه وزارت رفاه را نیز در کارنامه خود دارد، با تشریح ابعاد مختلف فعالیت هیأت رئیسه و مقایسه آن با مدیریت دیگر دستگاه های اجرایی، به محدودیت های اختیارات هیأت رئیسه اشاره کرده و با یادآوری پیش بینی شرح وظایف همه نمایندگان در آیین نامه داخلی، مدیریت پارلمان در قالب هیأت رئیسه را به تعبیری سهل ممتنع ارزیابی کرده است.
هــرساله همزمان با نزدیک شدن به انتخابات هیأت رئیسه مجلس، بحث هایی درباره جایگاه مدیریت مجلس در خروجی مصوبات و اظهارنظرهای پارلمانی مطرح می شود. از آنجا که امروز بار دیگر نمایندگان باید اعضای هیأت رئیسه مجلس را انتخاب کنند، می خواهم بدانم جایگاه هیأت رئیسه در نظام پارلمانی کشور کجاست؟
هر مجموعه ای برای اداره بهتر، نیازمند مدیریتی است که شیوه انتخاب آن متناسب با جایگاه هر مجموعه تعیین می شود. بدیهی است مهم ترین اصل در این نوع از مدیریت، ضرورت سازگار بودن مسئولیت ها و اختیارات است. هرچند در دستگاه های اجرایی نوعی انتصاب مدیران و سلسله مراتب بروکراتیک وجود دارد، اما در مجلس همه امور بویژه مدیریت این نهاد برآمده از قوانین و آیین نامه داخلی بوده و به دور از تشخیص فردی است.
به هر حال هیأت رئیسه مجری آیین نامه است و این خود جایگاه ویژه ای به اعضا می بخشد...
بله، مجری آیین نامه است؛ اما این هیأت رئیسه مجلس نیست که تعیین می کند سوال از وزرا یا استیضاح آنها در چه مسیری طی شود، بلکه آیین نامه از قبل پیش بینی کرده و هیأت رئیسه همان طور که اشاره شد، فقط مجری است. بنابراین اگرچه نمایندگان متناسب با شأن مجلس، مدیریت بر امور کلی را به نمایندگانی از بین خودشان واگذار می کنند، اما نماینده های انتخابی بر اساس آیین نامه ای که باز هم خود نمایندگان به آن رأی داده اند عمل می کنند. بنابراین اگر آیین نامه به نماینده حق تذکر داده، هیأت رئیسه نمی تواند تغییری در این وضع به وجود آورد. برای همین به نظر من هیأت رئیسه مجلس یک فعالیت کم اختیار و پرمسئولیت است و هیأت رئیسه تنها در چارچوب آیین نامه، قوانین را اجرا می کند. وقتی آیین نامه می گوید دو مخالف و دو موافق صحبت کنند، دیگر هیأت رئیسه نمی تواند بگوید سه موافق حرف بزند. حتی نماینده این اختیار را دارد که وقت خود را در اختیار دیگری قرار دهد، اما هیأت رئیسه این اختیار را ندارد که زمان مشخص شده در آیین نامه را جابه جا کند، چون همه چیز از قبل پیش بینی شده است.
بنابراین نوعی آیین نامه سالاری در مدیریت مجلس وجود دارد؟
به همین دلیل است که پس از قوانین مربوط به برنامه، آیین نامه بیشترین رأی نمایندگان را نیاز دارد. برای سایر قوانین رأی نصف بعلاوه یک نماینده کافی است، اما برای آیین نامه باید دوسوم نمایندگان نظر مثبت داشته باشند. بر همین اساس، مدیریت مجلس، هم سخت است و هم آسان. سخت از آن نظر که قدرت مانور شخصی در آن کم است و آسان هم به خاطر این که همه مسائل از قبل در آیین نامه وجود دارد و تعریف شده است. یعنی حدود اختیارات، شرح وظایف، شیوه کار، حتی محل نشستن اعضای هیأت رئیسه از قبل مشخص شده است. مثلا مشخص است که یک نفر باید به مرخصی ها رسیدگی کند و حواسش به از اکثریت نیفتادن مجلس باشد و یک نفر هم تذکرها را تنظیم می کند. فردی هم می شود مسئول رسیدگی به امور رفت و آمد افراد به ساختمان مجلس و امور رفاهی نمایندگان و مسائلی دیگر از این دست.
بنابراین با این که گاهی برخی توقعات از هیأت رئیسه مجلس وجود دارد، همه اقداماتی که هیأت رئیسه باید انجام دهد از قبل در آیین نامه پیش بینی شده و انتظارات خارج از آن اصلا قابل تحقق نیست.
البته این توصیفاتی که کردید با نگاهی به نحوه اداره جلسات علنی مجلس قابل درک است، اما برخی معتقدند اهمیت عضویت در هیأت رئیسه نه به دلیل فعالیت های علنی، بلکه به خاطر ظرفیت های لابی گری در بیرون از فضای رسمی جلسات است. با توجه به تجربه ای که شما از حضور در هیأت رئیسه دارید، آیا واقعا هیأت رئیسه توان بیشتری برای لابی گری با دیگر نمایندگان یا گروه های بیرون از پارلمان دارد؟
ببینید، در مجلس همه نماینده اند و یک رأی دارند. سلسله مراتبی در کار نیست که بگوییم رأی یک نفر وزن بیشتری دارد و دیگری کمتر. با این حال تجربه نشان می دهد نمایندگانی که بیرون از هیأت رئیسه وقت بیشتری دارند، بیش از اعضای هیأت رئیسه می توانند وارد برخی چانه زنی ها شوند. مدیریت امور مجلس چنان وقت هیأت رئیسه را می گیرد که دیگر نوبت به لابی گری که اشاره می کنید، نمی رسد. اعضای هیأت رئیسه پس از پایان زمان کاری مجلس، تازه برای اداره جلسات آتی برنامه ریزی می کنند. یک نفر نامه هایی را که باید در اختیار نمایندگان قرار بگیرد مرور می کند که اشتباه نداشته باشد، دیگری برای هماهنگی با وزرا جهت اعلام سوال یک نماینده تماس هایی برقرار می کند و البته دقت کنید همه اینها در چارچوب آیین نامه است، بنابراین مجال لابی گری به هیأت رئیسه داده نمی شود.
حضرت امام(ره) مجلس را در رأس امور دانسته اند و بی تردید تحقق این گزاره کلیدی، ریشه در عملکرد مجلس دارد. به نظر شما هیأت رئیسه مجلس تا چه اندازه می تواند تحقق این فرمایش رهبر کبیر انقلاب را تسهیل کند؟
مجلس بی تردید در رأس امور است چون خروجی آن، یعنی قانون در رأس امور قرار داشته و کسی نمی تواند بگوید من به دلخواه خود به قانون عمل می کنم یا اصلا عمل نمی کنم. با این حال همان طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، این که مجلس در رأس امور است، به این معنی نیست که یک نماینده خود را در رأس امور بداند. بنابراین فارغ از این که یک نماینده عضو هیأت رئیسه هست یا نیست، عضو فلان کمیسیون یا فراکسیون هست یا نیست، خروجی مجلس یعنی قانون باید در رأس امور کشور قرار بگیرد.
به هر حال ممکن است عملکرد هیأت رئیسه به گونه ای باشد که مردم به عنوان موکلان نمایندگان، احساس نکنند مجلس در رأس امور قرار گرفته است...
در این خصوص تمام مجلس مسئول است و تک تک نمایندگان وظیفه دارند به قانون عمل کنند. این به هیأت رئیسه ارتباطی ندارد. قانونگذاری و نظارت، وظیفه نماینده هاست که کانال های خود را دارد. از دیوان محاسبات بگیرید تا هیات تطبیق مصوبات دولت. حالا ممکن است مشکلات قانونی یک مصوبه دولت را رئیس مجلس ابلاغ کند، اما این روند براساس قانونی که همه نمایندگان در آن شرح وظایف مشخصی دارند انجام می شود و به سلیقه فرد نیست. بنابراین طبیعی است همه نمایندگان با عملکرد خود در خروجی مجلس و قرار گرفتن نهاد قانونگذاری در رأس امور ایفای نقش می کنند.
نقش فراکسیون های داخلی مجلس در تعیین اعضای هیات رئیسه چیست؟ آیا این فراکسیون ها تاثیری بر انجام وظایف هیأت رئیسه دارند؟
تا به حال این گونه بوده که فراکسیون غالب در روند انتخاب هیأت رئیسه تاثیر داشته اما این به معنی عدم ایفای نقش نماینده ها نیست. اصولا در مجلس این طور نیست که نمایندگان همیشه فراکسیونی عمل کنند، بلکه در بسیاری از مواقع یک نماینده در کنار گرایش های فراکسیونی، تشخیص و اطلاعات فردی خود را نیز مبنا قرار می دهد. بنابراین فضای کاملا آزادی برای رأی نمایندگان وجود دارد. همچنین همین که رأی گیری برای انتخاب اعضای هیأت رئیسه فردی است، باعث می شود نمایندگان با آسودگی بیشتری رأی دهند. با این همه باز هم تاکید می کنم روند مدیریت مجلس آنچنان براساس قوانین موجود صورت می گیرد که ملاحظات بیرونی بر اراده فردی نمایندگان تاثیر زیادی ندارد.
برخی معتقدند با وجود تکثر حاکم بر فضای پارلمان، مواضع رئیس و نواب رئیس مجلس، نقش تعیین کننده ای در مدیریت فضای مجلس و خروجی آن دارد. شما فکر می کنید این نوع موضعگیری ها تا چه اندازه می تواند بر مواضع سایر نمایندگان سایه بیندازد؟
در برخی مواقع این نیاز احساس می شود که رئیس مجلس موضعی در قبال یک مساله اخذ کند. با این حال رئیس و نواب رئیس یک تریبون خاص در اختیار ندارند، بلکه همان تریبونی که رئیس مجلس در آن موضع می گیرد، همان است که سایر نماینده ها هم می توانند موضعگیری کنند. هیچ کس هم حق ندارد پیش از نطق نماینده از او درباره موضوع صحبت یا متن اظهاراتش پرسش کرده، ممیزی کند. علاوه بر این، به دلیل محدودیت های زمانی و مشغله ای که اعضای هیأت رئیسه دارند، نطق های آنها معمولا کمتر است و تلاش می کنند وقت در اختیار سایر نماینده ها قرار گیرد. نمایندگان بخوبی می دانند از نظر حقوق قانونی، همه نماینده ها با یکدیگر برابرند و همه از حقوق مشترکی برخوردارند، اما عضویت در هیأت رئیسه زحمت مضاعفی است که هر سال برخی نمایندگان آن را به عهده می گیرند.
منبع: جام جم آنلاین
دیدگاه تان را بنویسید