نزاع دوباره شرق و غرب
اعتراضات داخلي در اوكراين ازسه ماه پيش تاكنون موجب تحولاتي در داخل این كشور شد كه پيامدهاي آن فراتر از جامعه اوكراين رفته و مناطق پيراموني، بهويژه روسيه و اتحاديه اروپا و همچنين مسائل جهاني را تحتالشعاع قرار داده است. در واقع بحران اوكراين با مناقشه بر سر شبهجزيره كريمه آغاز و به سرعت به بحراني منطقهاي و سپس جهاني تبديل شد. نمونه بحران اوكراين نشان ميدهد برخلاف پيشبينيهاي ساموئل هانتينگتون مبني بر اينكه تعارضات آينده را بيشتر به عنوان تعارضات فرهنگي و تمدني قلمداد ميكرد، بحران اوكراين نه در ابعاد اشاره شده بلكه در مرزهاي منطقهگراييهاي متعارض قرار گرفته است. به اين معنا كه رقابت اتحاديه اروپا و يوراسيك با محوريت روسيه بوده و كرملين در تلاش است تا موقعيت منطقهاي و بينالمللي خود را تقويت كرده و منطقهگرايي سياسي و امنيتي در اوراسياي مركزي را با تمركز بر تاسيس يك نهاد منطقهاي- اقتصادي ميسر سازد. از سوي ديگر اتحاديه اروپا با علم به اهميت سرزميني، جغرافيايي، اقتصادي، و جمعيتي اوكراين در تلاش است تا ظرفيت اين كشور را بر قلمرو خود بيفزايد؛ در مقابل كرملين، يوراسيك بدون اوكراين را نهادي ناقص و ناكارآمد و ناكام در مييابد. اما موضوع بحران اوكراين تنها يك چارچوب مفهومي منطقهاي گرايي قابل تحليل نيست، زيرا روسيه از منطقهگرايي يوراسيكي با هدف بازيگري بينالمللي، به عنوان يك قدرت بزرگ، معنا پيدا ميكند كه اين سطح از تحليل كرملين را بيشتر در مقابل ناتو و آمريكا قرار ميدهد. لذا بحران اوكراين و الزامات بينالمللي آن روابط روسيه و آمريكا را در دوره جديدي از تنش و تعارض وارد خواهد ساخت كه تا به امروز ابعاد اقتصادي آن تا حدودي مشخص شده است. اما پرسش مهم اين است كه آيا اين سطح از تعارض ميتواند آغاز دوره كاملي از تحريمهاي همه جانبه عليه روسيه باشد؟ به نظر ميرسد نميتوان بهطور يقين اعلام كرد كه دولت آمريكا چنين هدفي را پيگيري ميكند، زيرا روابط اقتصادي آمريكا و روسيه حدود 20ميليون دلار برآورد شده است؛ اين در حالي است كه اتحاديه اروپا به دليل حجم بالاي مبادلات اقتصادي با روسيه تمایل كمتري به اعمال تحريمهاي اقتصادي عليه روسيه خواهد داشت؛ زيرا اتحاديه اروپا درگير بحران اقتصادي است و نميتواند به سادگي از اين موضوع غفلت كند. از اين رو، بهرغم تمامي ادعاهاي اتحاديه اروپا و غربيها، اعمال تحريمهاي همهجانبه عليه روسيه در شرايط كنوني و در يك نظام بينالملل وابسته متقابل كار بسيار دشواري خواهد بود. از سوي ديگر بايد اشاره كرد كه اتحاديه اروپا گريبانگير مشكلاتي است كه در جريان تحريمها عليه ايران براي اين منطقه پيش آمد. به اين معنا كه اگر اتحاديه اروپا طي سالهاي گذشته با تحريم ايران در خط انتقال انرژي ناباكو شتاب نميكرد، امروزه در معرض يك بحران احتمالي انرژي، به دليل ورود به بازار تحريمها عليه روسيه، نبود و ميتوانست از فرصتهاي احتمالي ايجاد شده در انتقال انرژي از كشورهاي تركمنستان، ايران، آذربايجان و حتي عراق به اروپا بهرهمند شود. در نتيجه به نظر ميرسد بحران اوكراين در اين سطوحي كه به آن اشاره شد، روابط روسيه و آمريكا را بيش از هر زمان ديگري، يعني از سال 1985 تا به امروز(30 سال گذشته)، وارد تنش و تعارض کرده و نميتوان چشمانداز روشني از حلوفصل مسائل ميان آمريكا و روسيه ارائه داد. منبع: تهران امروز
دیدگاه تان را بنویسید