اوكراين و دخالت شرق و غرب
نزديك به سه ماه از بحران اوكراين گذشته و اين كشور در خشونت و آشوب غرق شده است. به نظر ميرسد آنچه آينده اين كشور را تهديد ميكند افزايش خشونت و خطر تجزيه اين كشور است؛ زيرا از ديرباز اوكراين با شكافهای متعددي روبهرو بوده كه ميتوان به شكافهاي هويتي- اجتماعي، دارا بودن جمعيتي كاتوليك و غربي از يكسو و از سوي ديگر جمعيت ارتدوكسي و روسي اشاره كرد. همچنين در اين كشور شكاف شرقي- غربي و دخالت دولتهاي روسيه و بلوك غرب وجود دارد كه ادامه روند دخالتهاي خارجي، اين كشور را در آستانه سقوط قرار داده است. اوكراين به اين دليل كه در ميانه جغرافياي روسي و اروپايي قرار گرفته و از نظر جمعيتي يكدست نيست، مورد توجه دولتهاي خارجي قرار گرفته است. به نظر ميرسد كه اروپا، آمريكا و روسيه منافعي در اوكراين دارند كه ميتوان اين منافع را اينگونه طبقهبندي كرد: اروپا برمبناي محورهاي سياسي و تجاري علاقهمند است اوكراين را به خود نزديك سازد. از آنجا كه اوكراين به لحاظ جغرافيايي و نزديكي به روسيه اهميت ويژهاي دارد نهتنها آمريكا بلكه اتحاديه اروپا نيز براي نزديكي به اين كشور برنامهريزي دارند. همچنين اروپا و ناتو در پي آنند كه حوزه فعاليت خود را تا مناطق شرقي جهان گسترش دهند و بيشك اوكراين دروازه مناسب ورود به بلوك شرق خواهد بود. آمريكا نيز منافع امنيتي و سياسي خود را در اوكراين جستوجو ميكند. همانطور كه اشاره شد اوكراين كشوري است كه به روسيه نزديك بوده و آمريكا ميتواند با استفاده از اين ظرفيت روسيه را تحت فشار بگذارد. همچنين اگر آمريكا بتواند حكومتي غربگرا را در اوكراين بر سركار بياورد ميتواند اين كشور را در مسير همسويي با منافع خود هدايت كند. اما نكته مهمتر اين است كه دولت آمريكا ميتواند از برگ اوكراين عليه منافع روسيه در سوريه بهرهبرداري كرده و قدرت چانهزني خود را افزايش دهد. در هر صورت اوكراين اهميت ويژهاي در معادلات روسيه دارد؛ روسيه از طريق اوكراين به اروپا گاز صادر ميكند و از اين لحاظ زير بناي اقتصادي روسيه به حساب ميآيد. همچنين ساختار سياسي اوكراين برآمده از دوره شوروي سابق است و اين امر بيش از هرچيزي دو دولت را به هم نزديك ميكند. نكته مهم آنكه جمعيت قابلتوجهي در اوكراين روس هستند. بهطور مثال نزديك به 60 درصد جمعيت دو ميليون و پانصد هزار نفري شبه جزيره كريمه روس تبارند و اين منطقه حق آن را دارد تا پرچم مستقل و قانوناساسي داشته باشد؛ مشروط به اينكه با قانوناساسي قدرت مركزي در تعارض نباشد. برهمين اساس به نظر ميرسد كه هركدام از دولتها در پي آنند منافع خود را در اوكراين تامين كرده و از اين مسئله كوتاه نميآيند؛ لذا دخالتهاي اين قدرتها باعث شده بحران اوكراين همچنان ادامه داشته باشد. بلوك غرب فراموش كرده است كه طرفداران روسي در كشور اوكراين در مقابل دخالتهاي غربي واكنش نشان ميدهند. چنانچه شاهد بوديم وقتي دولت موقت اوكراين برسركار آمد روس تبارها پارلمان را در اختيار گرفته و پرچم روسيه را برافراشتند. براين اساس به نظر ميرسد كه ادامه اين وضعيت كشور اوكراين را در سراشيبي سقوط قرار دهد. اما ذكر يك نكته ضروريست كه بحران اوكراين معطوف به امور داخلي اين كشور نبوده و به نظر ميرسد كل منطقه و حتي ساير دولتها را نيز درگير سازد. راه برون رفت از اين بحران اين خواهد بود كه دولت انتقالي در اين كشور تشكيل شود تا آشوب كنوني را كنترل كند؛ در غير اينصورت با ادامه دخالتهاي خارجي بحران نيز ادامه خواهد يافت و امكان تجزيه اين كشور به شدت بالا ميرود. منبع: تهران امروز
دیدگاه تان را بنویسید