سرويس سياسي «فردا»؛ همواره رسانههاي اصلاح طلب به طور زنجيروار به هم وصل بودهاند و از اين رو با سازماندهي رسانهاي و فعاليت بر روي افكار عمومي سعي كردهاند كه سياستهاي خود را بعضا با پروپاگانداي رسانهاي به پيش ببرند. در اين زمينه نيز شنيده ميشود كه يكي از اعضاي مطرح رسانهاي اصلاح طلب برنامهاي براي يكپارچگي رسانههاي دولت طراحي كرده است که بر اساس آن دولت، خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) و مؤسسه مطبوعاتی و روزنامه ایران را به خوبی تقویت و پشتیبانی خواهد کرد و فعالیتهای اطلاعرسانی دولت در این رسانهها متمرکز خواهد شد و سایر رسانههای دولتی تعطیلشده یا واگذار خواهند شد.
در جلسه اخیر کارگروه «هماهنگی رسانهای»، با دعوت از مدیران روزنامههای اين جريان، در تقسیم کار مشترکی از آنها خواسته شده تا در ویژهنامههای نوروزی جریده خود به مسائلي چون رفع حصر سران فتنه، القای یکی بودن گفتمان موسوم به اصلاحات با اعتدال و حمله به جریان اصولگرایی پرداخته شود. در این جلسه چهرههای شاخص جریانات ليبرال برای مصاحبه درباره محورهای مورد اشاره، شناسایی
و بین این رسانهها تقسیم شدهاند. با توجه به اين فعاليتها به نظر ميرسد كه سازماندهي رسانهاي در اين جناح در حال شگلگيري است كه در طي آن شاخه مطبوعاتي و رسانهاي دولت در دست كارگزاران قرار گرفته است. در اين زمينه حضور عناصر كارگزاران در صدر كميته رسانهاي اين جريان حائز اهميت است. رسانههاي مربوط به اين جناح با نوعي هماهنگي با يكديگر كار ميكنند و در اين زمينه با برگزاري جلسات هماهنگي در سطوح بالا نسبت به شكلگيري سياستهاي كلي در رسانههاي مختلف تصميم گيري مِيكنند. اين تيم رسانهاي سعي ميكند كه با در دستگيري رسانههاي عمومي و فضاي هنري اهداف سياسي خود را به پيش ببرد. طراحي موضوع و گزينشگري در اين زمينه از اهميت بسزايي برخوردار است. واقعیت ها به طور گزینشی بیان و بازنمایی می شوند، درحالی که نادرستی آن برگوینده روشن و آشکار است سعي ميكند با دامن زدن به آن از سوی مخاطب، واکنش و رفتاری احساسی و نه آگاهانه وخردمندانه سربزند. نتیجه این امر، تغییر گرایش دلخواه به سوی هدفی است که برای مخاطب هدف گیری شده و به منظور پیشبرد یک برنامه سیاسی، درنظرگرفته شده است. مواضع رسانهاي پيشين افرادي كه در پس كارگروه
هماهنگي رسانهاي قرار گرفته اند، نشانگر همين روش است. تجربياتي كه در اين راستا ميتوان در رسانههاي ليبرال مسلك كه به طور هماهنگ با يكديگر كار ميكنند، مشاهده كرد. به عنوان نمونه ميتوان به خاطرات حجت الاسلام ناطق نوري از زمان انتخابات سال 76 اشاره كرد كه وي در اين زمينه ميگويد: «جنگ روانی علیه من بسیار شدید بود و متاسفانه کسی هم این ها را پیگری نکرد. بیش ترین تهمت ها به من زده شد و انعکاس آن به این صورت بود که دیگران خیلی مظلوم واقع شدند. مثلا اینکه اگر فلانی بیاید، مثل طالبان عمل می کند. آنها با تبلیغات خود فرصت فکر کردن و اندیشیدن را از مردم گرفتند که این از مصادیق استثمار فکری است. این را اختناق می گویند این ضد آزادی است که با بمباران تبلیغاتی جلوی فکر مردم را بگیرند، اصلا از آنها آزادی فکر را گرفتند و افکار مردم را به یک سو کانالیزه کردند.» البته فعل و انفعالات سياسي كشور سبب شده است كه بيش از پيش اين دو جريان به هم نزديك شوند و با شكلگيري جلسات مشترك سياست ها و روشهاي خود را با يكديگر هماهنگ تر كنند. با اين اوصاف شكلگيري تيم رسانهاي كه با تجربه پروپاگانداي ليبرالي توامان است و روحيه و مسلك
كارگزاراني دارد در نزديكي دولت مشاهده ميشود كه در اين زمينه با دست باز در حال فعاليت است و براي آينده برنامه ريزي خاصي را مد نظر دارد. مشكل اساسي اين است كه در آينده ممكن است اين موضوع فضاي اعتدال در جامعه كه دولت يازدهم نيز بر اساس آن شكل گرفته است را خدشه دار كند. تزريق افكار تند ليبرالي در روزنامه هاي دولت سبب ميشود كه فضاي سياسي كشور به سمت فضاي سياسي دوران اصلاحات گرايش پيدا كند كه فضاي ملتهبي بود و حتي روزگاری به توقيف روزنامه ايران كه ارگان مطبوعاتي دولت است انجاميد.
دیدگاه تان را بنویسید