سرویس سیاسی «فردا»؛ ترکیه به دنبال گسترش روابط خود با روسیه و بخصوص ایران است. این مساله ای که می توان به خوبی از رفتار سیاستمداران و مقامات این کشور متوجه شد. ترکیه پس از بیداری اسلامی در سیاست خارجی قدرت گرفت اما در ادامه تحولات منطقه ای به نفع این کشور نبود و جایگاه منطقه ای وجهانی ترکیه در این روند با افول فاحشی روبرو شد. حا
ل به نظر می رسد که ترک ها به رهبری اردوغان به دنبال ترمیم وجهه جهانی و منطقه ای خود هستند و اولین گام در این زمینه را ایجاد رابطه نزدیک با روسیه و ایران به عنوان دو قدرت بین المللی و منطقه ای مهم می دانند. ترکیه از لحاظ اقتصادی هم وابستگی بسیاری با دو کشور روسیه و ایران دارد. البته تحولات داخلی ترکیه نیز به نفع حزب حاکم این کشور نبوده و از یک سو طرفداران فتح الله گولن و از سوی دیگر علویان ناراضی از رفتار ترکیه در قبال سوریه در این کشور اعتراض خود را علنی کرده اند. در این زمینه «مهدی داریوش نظام الرعایا» کارشناس حوزه خاورمیانه و آسیای مرکزی و پژوهشگر مرکز تحقیقات پیرامون
جهانی سازی CRG، به تحلیل رفتار سیاسی کنونی ترکیه پرداخته و در نوشتار خود سعی کرده است که به این سئوال پاسخ دهد که چرا ترکیه علاقه مند گسترش روابط خود با جمهوری اسلامی ایران است؟ می توانید در ادامه خواننده تحلیل این کارشناس باشید که پیش از این در پایگاه« گلوبال ریسرچ» منتشر گردیده و هم اینک در سایت «فردا» تقدیم خوانندگان گرامی می شود.
*************************
همزمان با تلاش ترکیه برای بهبود و هماهنگ سازی روابط خود با ایران و روسیه، نزاع میان نخست وزیر و گولنیستها بالا گرفته است. امری که میتواند این فرایند را دچار وقفه کند. رهبران حزب عدالت و توسعه اعتقاد دارند که جریانات اخیر، بخشی از یک توطئه خارجی برای کنار زدن آنها از قدرت است. مناقشه سوریه، رجب طیب اردوغان را در برابر روسیه و ایران قرار داد، اما روابط آنکارا با تهران و مسکو بسیار عمیقتر از چیزی است که در نگاه اول تصور میشود. ترکیه علاوه بر نزدیکی جغرافیایی با ایران و روسیه، سابقه ای دراز مدت از تاریخ مشترک با آنها دارد. تعامل تجاری، فرهنگی و زبانی ترکیه با این دو کشور، باعث میشود که علی رغم نوسانات در روابط سیاسی، پیوندهای متعدد ترکیه با این دو کشور پاره نشود. ایران و روسیه از مهمترین شرکای تجاری-اقتصادی ترکیه هستند. مخصوصاً در حیطه انرژی. به غیر از آلمان، نسبت مبادلات تجاری ترکیه با ایران روسیه، بیشتر از مبادلات متقابل آنکارا با هر کشور دیگری است. روابط تجاری ترکیه و ایران بسیار گسترده و برای هر دو کشور با اهمیت است، به همین سبب تحریمهای یک جانبه آمریکا و اروپا علیه ایران، به اقتصاد ترکیه لطمه
جدی زده است. ترکیه به گاز طبیعی و نفت ایران نیازمند است. زمانی که آمریکا از آنکارا خواست تا واردات انرژی از ایران را قطع کند، معلوم بود که آنکارا برای تأمین مقاصد و اهداف سیاسی آمریکا، باید اقتصاد خود را فلج کند. علی رغم تلاش آمریکا برای تحریم اقتصادی ایران، ترکیه به رهبری اردوغان، تلاش بسیاری کرد تا روابط تجاری و اقتصادی خود با ایران را در بهترین سطح ممکن حفظ کند. ترکیه آشکارا و پنهان، روابط خود را با ایران ادامه داد. ترکیه حتی کانالهای مخفی برای ادامه تجارت خود با ایران به راه انداخت تا از تحریمهای آمریکا و اروپا علیه تهران فرار کند. رسوایی مالی درباره بانک دولتی هالک (بانک مردم) که در دسامبر گذشته افشا شد، نمونه ای از ادامه روابط ایران و ترکیه علی رغم تحریمهاست. بعد از تحریمهای بینالمللی در مارچ 2012, که اجازه سوئیفت بینالمللی پول به ایران را نمیداد، پولهای ایران با همکاری بانکهای ترکیه، به طلا تبدیل شده و به جای ارز به ایران پرداخت میشد. ایران در زمینه انتقال و تجارت فلزات گران بها تا جولای 2013 تحریم نبود و تحریم فلزات گرانبهای ایران پس از توافق ژنو، دوباره از ژوئن امسال برداشته میشود.
اکنون ترکیه درگیر نوسانات سیاسی ناشی از جنگ قدرت است. مسئله فساد بانکی در ترکیه هم نشانه ای از این نزاع سیاسی است. مسئله هالک بانک، بیش از آنکه نشان دهنده فساد باشد، نشان دهنده جنگ قدرت در میان رهبران سیاسی ترکیه و حتی در درون خود حزب عدالت و توسعه است. نو عثمانی گرایی: زمستانی در روابط خارجی ترکیه ضربه اقتصادیای که به ترکیه به خاطر تحریمها علیه ایران از سال 2011 وارد شد، با محاسبات غلط سیاسی و مشکلات داخلی تشدید شد. این امر تا حد زیادی بدین سبب بود که دستگاه خارجی ترکیه به مدیریت احمد داود اوغلو، تصمیم گرفت به جای روابط دوستانه با سایر کشورها، روابط خصمانه ای را اتخاذ کند. همان چیزی که بعدها به نو عثمانی گری ترکیه در روابط خارجی تعبیر شد. برخی از سیاستمداران و رهبران ترکیه تصور کردند که بهارعربی، جایگاه ترکیه را به تنها قدرت بلامنازع منطقه ارتقا داده است. آمریکا چنین دیدگاههایی را در داخل ترکیه مورد تشویق و حمایت قرار داد. بارها از این سخن میرفت که مدل آرمانی کشورهای عربی، مدل ترکیه ای است. همین امر باعث تبدیل رویه سیاست خارجی ترکیه شد. ترکیه اکنون میخواست در جهان عرب، تبدیل به ابرقدرت سیاسی و
اقتصادی شود. به موازات سیاست خارجی جدید ترکیه، این کشور روز به روز از محور آنکارا- تهران- دمشق فاصله گرفت. محوری که سابق بر این در تحولات و مناسبات سیاسی منطقه در لبنان و عراق با یکدیگر متحد بودند. این آغاز خزانی در روابط دوستانه آنکارا با کشورهای همسایه در منطقه بود. مخصوصاً روابط ترکیه با تهران و مسکو دست خوش بحرانها و نوساناتی جدی شد. آغاز نو عثمانی گری ترکیه در روابط خراجی، حمایت آنکارا از دخالت نظامی ناتو و تغیر رژیم در لیبی بود. علی رغم اینکه ترکیه میکوشید نشان دهد که مخالف جنگ در لیبی است، در اجلاس سران ناتو در بروکسل، هیچ یک از تصمیمات نظامی اتخاذ شده علیه لیبی را وتو نکرد. برعکس، ترکیه از ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز آسمان لیبی حمایت کرد، نیروهای مخالف دولت مرکزی لیبی را به طرق گوناگون تقویت کرد و نقشی فعال در تصرف بنغازی توسط مخالفان ایفا کرد. از زمان حمله نظامی ناتو به لیبی، روابط اقتصادی-تجاری ترکیه با لیبی هیچ گاه به سطح سابق نرسیده است. علت اصلی این امر آن است که در نتیجه دخالت ناتو، لیبی دست خوش بی ثباتی سیاسی و ضربات اقتصادی جبران ناپذیری شده است. حوادث لیبی، همزمان با شروع تحولات در
سوریه بود. روابط تجاری دمشق-آنکارا به علت حمایت آشکارا و همه جانبه اردوغان از تغییر رژیم سوریه، قطع شد. ترکیه به خاطر سیاستهای جدید تهاجمی خود، عراق، دیگر شریک بزرگ تجاری خود در منطقه را نیز از دست داد. آنکارا معتقد بود که برای جایگزین کردن خود به عنوان کشور تأثیر گذار در بینالنهرین و خاور میانه به جای ایران، باید از تغییر رژیم در لیبی و سوریه حمایت کند. حتی پس از اینکه ترکیه متوجه شد اتحاد ایران-روسیه-چین، اجازه افتادن سوریه به دست شورشیانی که توسط ناتو و آنکارا حمایت میشدند را نمیدهد، سیاست خود را در قبال سوریه عوض نکرد. اردوغان به جای تغییر سیاست خود درباره سوریه- که تا کنون آثار فاجعه باری داشته است- تصمیم گرفت هم چنان به راه خود ادامه دهد. اکنون سیاست نو عثمانی گری حزب عدالت و توسعه، علاوه بر اینکه باعث وارد آمدن ضربات اقتصادی جدیای به ترکیه شده، تبعات سیاسی مخربی هم برای ثبات و امنیت ترکیه در پی داشته است. بحران اقتصادی ترکیه در خارج، با تشدید درگیریهای سیاسی در داخل همراه شد. سیاستهای اقتصادی نو لیبرال حزب عدالت و توسعه، جامعه ترکیه را ناهمگون کرده است. اما حزب به جای تغییر استراتژی، تصمیم
گرفته است به سیاست داخلی خود رنگ اقتدارطلبانه بیشتری بزند. داستان پارک گزی، نشانه این بود که در ترکیه آتشی در زیر خاکستر نهفته است. آتشی که هر لحظه میتواند شعلهور شود.
دیدگاه تان را بنویسید