فارس: مسوولیت حادثه تروریستی سراوان که به شهادت 14 تن از مرزبانان و زخمی شدن 6 نفر از ماموران انتظامی منجر شد را گروهی به نام "جیش العدل" برعهده گرفت. این یادداشت می کوشد ناگفته های از این گروه و همچنین نحوه تشکیل، اهداف ، ماموریت ها ، روشهای عملیاتی، وابستگی ها و منابع مالی این گروه را بیان کند. برخی ارزیابی های اطلاعاتی نشان می دهد که گروه جیش العدل توسط جریانی منشعب شده از گروهک عبدالمالک ریگی به رهبری فردی به نام عبدالرحیم ملازاده با نام مستعار صلاح الدین فاروقی شکل گرفته است. برخی شواهد گویای این نکته است که چارت سازمانی این گروه با مشاوره برخی از اعضای سازمان منافقین بسته شده و منظور از این اقدام تشکیل گروهی تشکیلاتی تر و مدون تر از گروه ریگی بوده که میزان خطای و آسیب پذیری آن کمتر باشد. علت سرمایه گذاری بیشتر سرویس اطلاعاتی آمریکا و موساد و برخی کشورهای عربی مرتجع منطقه به این جریان منشعب شده از گروهک ریگی به دلایل ذیل بوده است: الف: این جریان به این دلیل انتخاب شد که برخی چهره های تاثیر گذار این گروه حتی در زمان ریگی نیز ارتباط بیشتری با سرویس های اطلاعاتی آمریکا در افغانستان و پاکستان داشته اند.
همچنین صلاح الدین فاروقی رهبر جیش العدل از نزدیکان یکی از گردانندگان شبکه های ماهواره ای فارسی می باشد که ارتباط علنی با برخی سرویس های اطلاعاتی کشورهای عربی دارد. ب: ظرفیت های اطلاعاتی، جمع آوری خبر و شناسایی اعضای آن به نسبت دیگر گروه های منشعب شده از گروهک جندالله بالا تر بود. آنچه در اینجا می توان در لفافه به آن اشاره کرد این است که برخی از چهره های رهبری کننده این گروه از نزدیکان جریاناتی در سیستان و بلوچستان هستند که رصد اطلاعاتی آنها می تواند منجر به کسب اخبار مهمی از جنوب شرق و حتی برخی مسائل کشوری بشود. ج: چشم اندازی که برای این گروه توسط سرویس ها اطلاعاتی انتخاب شده بود این بود که فردی که رهبری این گروه جدید را برعهده بگیرد ظرفیت تبدیل شدن به ریگی دوم را داشته باشد. این پروسه از چند هفته قبل به مرحله نهای خود نزدیک شد و پس از مدت ها رهبر جیش العدل تصویر خود را رسانه ای کرد در حالیکه پیش از این تنها نامی مستعار از وی منتشر شده بود. این گروه چند ماه بعد از چنددستگی گروهک ریگی بلافاصله با تقویت سرویس های منطقه ای و با هدایت آمریکا و نظارت موساد دست به تشکیل یک چارت سازمانی منسجم می زند. این چارت
شباهت های جالبی با روش های اداره سازمان منافقین دارد. در اساسنامه این گروه افراد همانند سازمان منافقین همه خانواده خود را حتی باید فدای سازمان جیش العدل و رهبر آن بکنند. در بخش دیگری از اساسنامه این گروه نیز تاکید شده است که هر عضو سازمان باید تمامی دستورات رهبر گروه بدون چون و چرا اجرا و تمام و به نوعی هستی اش را فدای اهدف سازمان بکند. بخشی دیگری نیز از این اساسنامه اشاره می کند که تمامی اعضای باید اخبار خود را تنها به رهبر گروه و یا مسوول بالا دست خود بدهند در غیر این صورت مجازات می شوند! رهبر گروه جیش العدل مانند رجوی در سازمان منافقین عنوان کرده که اعضا تنها براداران و خواهران همدیگر می توانند باشند! و تصمیم گیری درباره افرادی که از دستورات رهبر و سازمان جیش العدل سرپیچی می کنند با یک دادگاه داخلی در درون این گروهک می باشد که حکم صادره آن بلافاصله باید اجرا بشود. از دیگر شباهت های این گروه با سازمان منافقین این می باشد که ذیل جایگاه رهبری شورای مرکزی وجود دارد که توسط صلاح الدین فاروقی انتخاب شده و تمامی اعضای دیگر عضو عادی و معمولی محسوب می شوند. رهبر گروه هر زمان که بخواهد می تواند اعضای شورای
مرکزی را تغییر بدهد. شباهت سازمانی این گروه با گروه ریگی و منافقین در خلاصه شدن دیکتاتوری فرد اداره کننده آن می باشد و سخنگو توسط رئیس انتخاب می شود. در حال حاضر سخنگوی این گروه فردی با نام مستعار مجید محمدی می باشد. همچنین سه گروه نظامی برای سه منطقه در جنوب شرق توسط این گروه پیش بینی شده است. تمامی این گروه ها در اطراف خط مرزی ایران و پاکستان فعالیت می کنند تا بلافاصله پس از عملیات به خاک پاکستان بگریزند. گروه نظامی با نام عبدالملک ملازاده ردر محدوده شهرستان سرباز و راسک و گروه نظامی شیخ ضیایی در محدوده سراوان و گروه مولوی نعمت الله توحیدی در محدوده میرجاوه و زاهدان فعالیت می کنند. گروه نعمت الله در اولین عملیات های خود یکی از اصلی ترین اعضای خود را به نام زبیر اسماعیل زهی را از دست داد و تاکنون موفقیت امنیتی خاصی کسب نکرده است. بار اصلی عملیات های جیش العدل بر عهده گروه عبدالملک و شیخ ضیایی در مناطق سراوان و سرباز می باشد که راه های گریز و صعب العبور مرزی دارد. این دو گروه به صورت چریکی و با استفاده از روش کمین و همچنین استفاده از بمب های ریموت دار، کنترلی و مین های جاده ای مورد استفاده قرار گرفته
است. این گروه یک شاخه اطلاعاتی با نام زبیر اسمایل زهی راه اندازی کرد که عمده ماموریت آن شناسایی چهره های اهل سنت همراه نظام و ترور آن بوده و در طرف مقابل حمایت از علمای وهابی و وابسته سرویس های اطلاعاتی است. نکته قابل تامل و بررسی این است که گروهک جیش العدل تاکنون عملیات موفق انتحاری نداشته است. نگاهی به اهداف رسما اعلامی این گروه نشان می دهد که چند ماموریت ویژه برای این گروه توسط سرویس اطلاعاتی آمریکا در نظر گرفته شده است. این گروه علاوه بر آنکه در اساسنامه خود یکی از اهداف راهبردیش را براندازی جمهوری اسلامی بیان کرده در کنار آن اهداف تاکتیکی خود را بهم زدن ثبات درون ایران و شکستن هژمونی ایران در شرایط فعلی منطقه را نیز عنوان کرده است. در بیانیه فرمانده این گروه پس از انتخابات ریاست جمهوری به ثبات ایران پس از این انتخابات اشاره و به لزوم ضربه به این مسئله تاکید شده است. فرمانده این گروه در همان بیانیه از بابت بالا رفتن بی سابقه اعتماد به نظام پس از حوادث سال 88 ابراز نگرانی کرده بود. وی در آن بیانیه تلویحا اشاره می کند که برای موثر تر شدن پروژه انزوای ایران توسط قدرت های بین اللملی نیاز مند یک مکمل
داخلی - بی ثباتی از درون - می باشد. از درون بیانیه های این گروه تروریتسی به خوبی نمایان می شود که شکستن هژمونی ایران به خاطر ثباتش در منطقه از اهداف ناامنی های این گروه می باشد. از سوی دیگر صلاح الدین در یکی دیگر از بیانیه هایش به صراحت به این نکته اشاره می کند که اگر ایران را بتوانند از درون مشغول بکنند جمهوری اسلامی در سیاست خارجه دچار مشکل خواهد شد. به همین دلیل یک پای ثابت بیانیه های جیش العدل اشاره به مسئله سوریه و نقش ایران در آن می باشد. جیش العدل مسئله سوریه را یک جنگ میان شیعه و سنی تبلیغ می کند که تنها راه حفظ اهل سنت در منطقه مقابله با ایران می باشد. بیانیه های جیش العدل حاکیست که این گروه تحرکات ضدامنیتی خود را به منظور فشار به ایران برای تعدیل در مواضعش در سوریه انجام می دهد. بگونه ای که در بیانیه پس از حادثه تروریستی سروان نیز به این موضوع اشاره شده است. در بیانیه اخیر این گروه یکی از دلایل عملیات تروریستی سراوان را واکنش به ایفای نقش ایران در پرونده سوریه عنوان شده است. این موضوع با توجه به نزدیکی کنفرانس ژنو2 و احساس به نیاز حضور ایران در این کنفرانس قابل تامل می باشد. علائمی نشان می دهد
که برخی سرویس های منطقه ای و فرامنطقه ای تلاش می کنند که ناکامی های خود در سوریه اینگونه در جنوب شرق جبران کنند و هزینه حمایت ایران ار محور مقاومت و نظام سوریه را بالا ببرنند.برخی اخبار نیز نشان می دهد که این گروه تلاش کرده از طریق پاکستان پل تسهیل کننده برای فرستادن مجاهد به سوریه بشود. نکته قابل تامل دیگر اینکه پایگاه های این گروه در پاکستان مسئله ای غیر قابل دسترس برای دولت پاکستان نمی باشد ولی با کارشکنی آمریکایی ها دولت پاکستان اقدامی برای برچیدن این پایگاه ها انجام نداده است. در حوزه مسائل بین المللی این گروه کاملا با پازل های صهیونیستی همراه بوده است. بگونه ای که مثلا از تجزیه سودان حمایت رسمی کرد و یا تاکنون هیچ بیانیه ای علیه اقدامات رژیم صهیونیستی و آمریکا حتی ظاهری همانند گروهک ریگی صادر نکرده است. در مورد منابع مالی این گروه نیز اسناد غیر قابل انکاری وجود دارد. رهبر این گروه در بیانیه ای در شهریور ماه به صورت رسمی از برخی کشورهای مرتجع عربی درخواست حمایت مالی کرد . برخی شواهد نظامی نشان میدهد که این گروه در عملیات اخیر تجهیزات نظامی مناسب و گران قیمتی را مورد استفاده قرار داده است. منبع مالی
دیگر این گروه ترانزیت قاچاق مواد مخدر می باشد. این گروه تا چند ماه قبل مورد حمایت مالی یکی از قاچاقچیان معروف منطقه ساکن در پاکستان به نام "ت .گ" بوده است.
دیدگاه تان را بنویسید