سرويس سياسي «فردا»- امیر حمزه نژاد؛ آمريكاييها در مذاكرات هستهاي ايران و 1+5 يكي از طرفهاي گفتوگو هستند. درحالي كه طرف ايراني حسن نيت خود را در جريان سفر به نيويورك و نشست ژنو نشان ده است اما طرف مقابل در اين زمينه بازي چند جانبهاي را عليه ايران آغاز كرده است. درواقع آمريكاييها اين نگرش را امروز دارند كه در يك معامله همواره قيمت ها مقطوع نيست و ميتوان با چانه زني و به كارگيري برخي فنون كاربردي در مذاكره امتياز بيشتري از طرف مقابل گرفت و در نتيجه موفقيت بيشتري در اين زمينه كسب كرد.
در اين زمينه به برخي از فنوني كه آمريكاييها در اين راه به كار ميبنند اشاره ميكنيم كه خالي از : 1 -پليس خوب - پليس بد: اين ترفند كه كاربرد بينالمللي دارد درواقع دو روي يك سكه را به طرف مقابل نشان ميدهد. يك عضو تيم مذاكره كننده نظر سختگيرانهاي دارد، درحالي كه برخورد عضو ديگر دوستانه است و وانمود ميكند كه ميخواهد معامله را به نوعي جوش بزند. اين بازي تا آنجا ادامه مييابد كه طرف مقابل به كمترين امتياز راضي شود و دراين روند
تيمي كه بهتر بتواند در اين زمينه بازي كند برنده است. دولت آمريكا و كنگره اين كشور امروز به خوبي در حال ايفاي نقشهاي خود در آدم خوب، آدم بد هستند. دولت «باراک اوباما» رئیسجمهور آمریکا از کنگره درخواست کرده است که تصویب تحریمهای جدید علیه ایران را به حالت تعویق درآورد زیرا توقف در اعمال تحریمهای جدید علیه ایران به مذاکرهکنندگان در گفتوگوهایی که در این روزها در خصوص برنامه هستهای ایران صورت میگیرد انعطافپذیری بیشتری میدهد در حالی که برخی از مقامات آمریکایی بر این باورند که تحریمهای سخت و شدید بود که ایران را در وهله اول به میز مذاکرات آورد اما کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا روز جمعه اعلام کردند که دولت اوباما از قانونگذاران کنگره میخواهد تا فرصت دهند مذاکرات (درباره ایران) پتانسیل و کشش لازم را به دست آورد و تصویب تحریمهای جدید را به تعویق بیاندازند.برخی از قانونگذاران آمریکایی بر این اعتقاد هستند که هماکنون زمان کاهش فشارها علیه ایران نیست و تأکید دارند که تحریمهای جدید به آمریکا اهرم بیشتری در گفتوگوها میدهد. اين روند همچنان ادامه دارد و سناتورهاي كنگره آمريكا به نوعي در مقابل كاخ سفيد
قرار گرفته تا اهداف خود را در اين زمينه عملي كنند. در صورتي كه ما در مذاكرات با نمايندگان انتزاعي برخورد نداريم و تنها مواضع تيم مذاكره كننده است كه به عنوان نماينده طرف مقابل بر سر ميز مذاكره حاضر شده است. 2- وانمود كردن: اين ترفند اين توهم را ايجاد ميكند كه مساله اي مد نظر شخص است اما در واقع آنها چيز ديگري را هدف قرار دادهاند. در مذاكرات هستهاي ايران و 5 قدرت جهاني در ژنو يكي از خط قرمزهاي ايران اين بوده است كه تنها در زمينه برنامه هستهاي ايران مذاكره شود تا بدين شكل مذاكرات پيچيده نشود. اين موضوع آنتي تز براي چنين ترفندي از سوي طرفين غربي بود. نمونه ديگر اين موضوع را ميتوان در نشست كنگره آمريكا با دولتمردان كاخ سفيد ديد كه به طور كاملا محرمانه برگزار شد اما اخبار آن در رسانههاي مختلف امريكايي درز پيدا كرد تا نشان داده شود كه اين نشست براي تحريمهاي ايران برگزار شده است و دولتمردان سعي كردهاند كه كنگره آمريكا را به لغو تحريمها تشويق كنند. تا به نوعي اين موضوع پوششي براي اجراي ترفند آدم خوب- آدم بد هم باشد. 3-عقب نشيني ظاهري: همانطور كه از نام اين ترفند پيداست طرف مقابل سعي ميكند اينطور
وانمود كند كه از برخي از مسائل عقب نشيني و صرف نظر كرده است و اين به معناي گام رو به جلويي در مذاكره است اما واقعا چنين نيست و بدين منظور گاهي از سر حرف خود باز ميگردد تا نشان دهد كه هميشه امتيازات موجود وجود ندارد و طرف مقابل بايد بدون فوت وقت با سرعت و كمترين امتياز ممكن از حداقل امكانات استفاده كند. در اين زمينه رئيس جمهور آمريكا در صحن سازمان ملل از پذيرش حق غنيسازي ايران سخن گفت اما در جريان مذاكرات ژنو اين موضوع فراموش شد تا جايي كه مهدي عراقچي، يكي از اعضاي راشد مذاكره كننده تيم ايران در بهترين حالت ممكن تاكيد كرد كه پايان و نتيجه مذاكرات بايد پذيرش حق غنيسازي ايران از سوي 1+5 باشد. 4- چيز ديگري نيز در ميان است: شايد اين ترفند كمي عاميانه باشد اما در بسياري از موارد كاربردي است. مانند پدري كه براي جلب توجه خواستگار دخترش بيان ميكند كه خواستگاران ديگري در راه هستند و در اين زمينه فرد خواستگار بايد شرايط پدر را براي كسب اجازه ازدواج با دخترش بپذيرد. رفتار بارز آمريكاييها در قبال ايران در اين زمينه صحبتهاي تكراري رئيس جمهور آمريكاست كه همواره در قبال پرونده هستهاي ايران اين جمله را بيان كرده
است كه «همه گزينهها در قبال ايران روي ميز است.» و البته همواره پاسخ قابل توجهي نيز از سوي مسئولين ايراني دريافت كرده است. 5- چرخش مواضع در مذاكرات: آمريكاييها همواره در برابر مذاكره كنندگان ايراني سعي كردند كه از يك رويكرد يكجانبه و استيلاجويانه پيروي كنند.البته اين موضوع رابطه بسيار مستقيمي با شرايط طرف مذاكره كننده داشته است. هر گاه طرف ايراني با شيوه ملايمت با طرف امريكايي صحبت كرده است، لحن و رفتار مذاكره كننده غربي سخت و تنبيهي شده است. گويي كه طرف مقابل به عنوان يك متهم و نه مذاكره كننده بايد به طرف غربي پاسخ دهد. با مطرح شدن مبحث اعتمادسازي در اين زمينه بسياري از كارشناسان تاكيد دارند كه لحن آمريكاييها گرچه در اوائل امر و تحت تاثير تغيير لحن ايران نرم شد اما با توجه به نگرش خوشبينانهاي كه از سوي برخي از گروههاي سياسي ايران مطرح شد و پيامهايي كه اين نگرش براي آمريكا داشت، آمريكاييها كم كم لحن خود را نسبت به ايران سخت و سخت تر كردند تا جايي كه اينطور بيان ميشود كه اين ايران است كه بايد در قبال رفتاري داشته دست به اعتمادسازي بزند و طرف غربي در اين روند هنوز بايد شمشيرش برهنه باشد. درواقع
آمريكاييها در اين روند باتوچه به منافع مواضع خود را تغيير ميدهند و چرخشهاي آنها در مواضع كه كاملا غير پايدار است براي امتحان كردن طرف مقابل و كسب امتياز بيشتر در اين زمينه است. درواقع آمريكاييها در اين روند از يك نيروي سومي كه در داخل كشور طرف مقابل وجود دارند استفاده مي كنند و بدين لحاظ با بازي چرخش مواضع سعي ميكنند كه عرصه داخلي را براي طرف مقابل سخت و سخت تر كنند.
دیدگاه تان را بنویسید