گروه بين الملل «فردا»؛ گرچه ابتکار جدید روسیه برای حل و فصل مساله خلع سلاح شیمیایی حكومت بشار اسد توانست تا چالش ها و تهدیدات آمریکا علیه سوریه را تا حدود زیادی کاهش دهد اما به نظر می رسد جنگ قدرتی که میان روسیه و آمریکا در حوزه سوریه وجود دارد و برخی از کارشناسان آن را به جنگ سرد دوم میان این دو قدرت جهانی قلمداد مي كنند، هنوز به قوت خود باقی است.
ابتکار عمل روسیه در بحران سوریه این کشور را در مرحله برتری نسبت به آمریکا قرار داد. چه اینکه آمریکایی ها درصدد این بودند که بحران حمله شیمیایی در سوریه را با راه حل نظامی حل و فصل کنند اما روس ها با راه حل سیاسی و ورود به موقع توانستند گام موثری در این زمینه بردارند و حتی توانستند آمریکایی ها را ازمخمصه ورود به جنگی که به آتش زدن انبار باروت می مانست و ممکن بود آتش آن کل منطقه و حتی جهان را فراگيرد، خارج کنند. سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه در تازه ترین اظهارات خود آمریکا را متهم به «باج خواهی» در زمینه مساله سوریه کرده است. لاوروف به تلويزيون دولتی روسيه گفت که آمريکا تهديد کرده اگر روسيه با قطعنامه سختگيرانه عليه سوريه موافقت نکند، از همکاری بر سر برنامه خلع سلاح شيميايی رژيم اسد دست خواهد کشيد. وزير امور خارجه روسيه گفت او پيشتر با جان کری، وزير خارجه آمريکا توافق کرده بود که تا زمانی که سازمان منع سلاحهای شيميايی گزارش خود را منتشر نکند، قطعنامهای عليه دمشق صادر نشود. لاوروف در این گفت و گو از پافشاری غرب برای صدور قطعنامه علیه سوریه تحت ماده 7 که بر اساس آن اجازه برخورد سخت و با استفاده از
زور را به برای از بین بردن تهدیدات خصمانه را می دهد، سخن گفته است. سخنان لاوروف نشان دهنده آن است که کماکان آمریکا در صدد براندازی حکومت بشار اسد است اما آنچه بیش ازاین موضوع برای آمریکایی ها در این برهه زمانی اهمیت دارد ترمیم وجهه و بازیابی حیثت ازدست رفته شان است. آمریکایی ها اینک مانند شاگرد زرنگی می مانند که از سوی یک دانش آموز تنبل تحقیر شده است و همین موضوع سبب شده است که در اقدامی انفعالی فشار برای صدور قطعنامه جدید را آغاز کنند و چون خوب می دانند که در این زمینه روسها و شریک دیگر آنها یعنی چین با وتو سد راه آنان خواهند شد درصدد آن هستند که با تهدید روسیه را سر به راه کنند. روس ها گرچه معامله گران خوبي هستند اما تا به اينجا نشان داده اند كه بر سر مساله سوريه معامله نمي كنند. مسكو نگاه استراتيكي به دمشق دارد و پيشنهاد اغواگرانه بندر بن سلطان به پوتين هم نتوانست گشايشي در اين زمينه ايجاد كند. روسها و بويژه پوتين كه برنامه خاصي براي كشورش دارد، آينده خود را در گرو سوريه مي بينند و تحليل گران بين المللي نيز سوريه را دروازه مسكو قلمداد مي كنند؛ بدين لحاظ به نظر نمي رسد روسها آينده بلند مدت و
استراتژيك خود را فداي مصالح كوتاه مدت كنند. از سوي ديگر روسيه از گذشته ( تغيير قدرت در ليبي و عراق) درس گرفته است و به نظر مي رسد يكي از اهداف اصلي روسها اين است كه ديگر هيچ تغييري در جهان با هماهنگي و به خواست آمريكايي ها رخ ندهد و تا مي توانند به طور خاص در مساله روسيه و به طور عام در كل جهان از تغييرات اينچنيني جلوگيري نمايند. برخلاف اوباما در مساله سوريه ولادمير پوتين توانست خود را به عنوان يك مهره فعال بين المللي معرفي كند و روسيه را به عنوان يك بازيگر تاثيرگذار و تصميم گيرنده در جهان كه نبايد در تصميم گيري در عرصه جهاني ناديده گرفته شود، بشناساند و اين گام بلندي براي رسيدن به اهداف بزرگتر پوتين است. نكته قابل توج ديگر اين است كه مسکو میلیاردها دلار در قراردادها، بدهی ها و تجارت آینده و یک پایگاه نیروی دریایی در سوریه سرمایه گذاری کرده که نام اسد بر آن هاست. اگر اسد برود، تمام این ها از بین خواهد رفت و روسها هم سرمايه گذاري مالي و هم پايگاه استراتژيك خود را از دست خواهند داد. به هر لحاظ با وجود اينكه بحران سلاح شيميايي در سوريه تا حدودي فرو كش كرد اما به نظر مي رسد كه آمريكايي ها برنامه وسيعي براي
سوريه داشته باشند و روشن است كه اين شكل از برخورد با بحران سوريه براي آمريكايي ها و بويژه شركاي عرب و رژيم صهيونيستي خوش آيند نيست و بايد منتظر شگردهاي جديدتري در زمينه براندازي بشار اسد از سوي غرب و همپيمانانش بود.
دیدگاه تان را بنویسید