سمیه چیتی*: در ساختن یا ویرانی یک جامعه، هم ساختارها مهم هستند و هم مردم ان جامعه، برایند کنش و واکنشهای مختلف انهاست که سبب حرکت جامعه می شود. تغییر در هر یک بر دیگری موثر است، اما غیر از این تاثیر، عملکرد هر کدام به تنهایی قابل بررسی است. فعالان سیاسی از نوع دانشجویی در دو ساختار رسمی به فعالیت می پردازند: فعالان در تشکلهای دانشجویی ( تشکلهای دانشجویی در نظارت مستقیم وزارت علوم، وزارت بهداشت و نهاد رهبری در دانشگاهها و در نظارت غیر مستقیم وزارت اطلاعات، شورای عالی امنیت ملی و اطلاعات سپاه هستند، که نوع نگاه این نهادها نسبت به تشکلهای دانشجویی مشخص نیست و البته بدیهی است که بخش زیادی از این ضعف، به علت عدم وجود تعاریف ثابت و پذیرفته شده می باشد. ) فعالان در احزاب ( بخش دانشجویی احزاب که زیر نظر حزب مربوطه است) محور بررسی این یادداشت فعالین سیاسی در تشکلهای دانشجویی می باشند. فعالان در تشکلهای دانشجویی از لحاظ استقلال به چند دسته تقسیم می شوند: عده ای مستقل(بدون وابستگی به احزاب, دولتها و ارکان ثروت و قدرت) عده ای وابسته (به احزاب، دولت و ارکان ثروت و قدرت) مستقلها خود به چند دسته تقسیم می شوند: افراد
کاملا مستقل از جهت ارتباط تشکیلاتی با احزاب و دولتها؛ افراد مستقل اما با رابطه ی غیر مستقیم و غیر ارادی مرتبط با احزاب و یا دولتها، که در صورت پافشاری بر حق طلبی، که به دنبالش، اگاهی و بصیرت خواهد امد، به گروه اول خواهند پیوست. وابستگان نیز به دو دسته تقسیم می شوند؛ عده ای کاملا مستقیم دارای ارتباط تشکیلاتی با احزاب و دولتها هستند(که اصولا به دنبال منافع شخصی می باشند). عده ای غیر مستقیم و ارادی، دارای ارتباط تشکیلاتی هستند که به مرور و در صورت توانایی به گروه اول خواهند پیوست. هر چند که تبدیل شدن هر دسته به دسته ی دیگر بستگی به انگیزه ها و نیتهای افراد در حضور و فعالیتهای اجتماعی است. فعال دانشجویی: فردی که در زمان دانشجویی خود به فعالیتهای سیاسی می پردازد و بعد از فارغ التحصیلی نیز روحیات این فعالیت را داراست. ارتباط تشکیلاتی: ارتباطی که فرد را در ساختاری تعریف می کنند و از جهات مختلف وابستگی مادی و معنوی قابل بحث است. دسته ی اول که مستقلها را تشکیل می دهند از لحاظ فکر دارای ثبات بیشتر و به دنبال کسب اگاهی خواهند بود زیرا استقلال و ازادی ملازم هم هستند و این دو در شخصیتهای برجسته و والا تجسم خواهد یافت
که از تمتعات دنیوی و چشم اندازهای زودگذر رها شده اند پس می توان نام ازادگان را بر انها نهاد. موثرترین گروه و جریان سازترین ها در تحولات کشور اینها خواهند بود زیرا که جریان ساز باید بتواند از فریبهای مختلف گذر کند تا اتفاقی را رقم بزند. این گروه به دنبال اقدامات موثر و عمیق، تبلیغات رسانه ای و بهره کشی از رسانه را تقبیح خواهد کرد. به دنبال اغوای افکار عمومی دانشجویان نیست که بخواهد از هر ابزاری سواستفاده کند و اخلاق را از هر امر دیگری بیشتر ارج نهد و پایبندی به شریعت، زیرا که ما از فعال دانشجویی مسلمان سخن می گوییم. به علت استقلال، بیشترین خردورزی و ازاداندیشی را این گروه داراست زیرا که ترسی از دست دادن منافعی ندارد و زاویه گرفتن دولتهای مختلف از ارمانهای انقلاب را این گروه با صدای رسا فریاد خواهد زد، چه ان دولت با گرایشات سیاسی او در یک راستا باشد چه نباشد و بدیهی است که بی پناه ترین گروه و اسیب پذیرترین گروه نیز اینان هستند، زیرا نه دولتها که در دوران حکومت خود چتر روابط را در تمام ارگانهای دولتی و غیر دولتی می گسترانند از اینان حمایت خواهند کرد و نه احزاب که هیچ نفعی به انان نرساندند و البته این دسته
به سختی هم مورد حمایت افراد مستقل دیگر واقع خواهد شد زیرا که افراد مستقل به سادگی و بدون اگاهی از ماوقع و فهم و درک یک مساله از کسی حمایت نخواهند کرد و تا زمانی که بر مساله ای واقف شوند چه حقها و چه ظلمها بر افرادی که پرچمی را بلند می کنند روا خواهد شد، اینان تنها به وعده ی خداوند متکی هستند ان تنصرالله ینصرکم و ثبت اقدامکم .. اما مستقلهایی که به صورت نااگاهانه و غیر ارادی با احزاب و دولتها مرتبط می شوند این گروه را بیشتر کم تجربه ها و ارمانگرایان به دور از واقعیات تشکیل می دهند، اما مطمئنا اگر اینان روحیه ی حق طلبی خود را حفظ کنند و در پی کسب حقیقت به اگاهی و بصیرت خود بیافزایند در مدت زمانی به گروه اول خواهند پیوست. این گروه در زمان نااگاهی خود می تواند صدماتی را به استقلال تشکل مربوطه خود بزند زیرا که نمی داند و غرورهایی که در عنفوان جوانی دامن گیر این گروه پاک است مزید علت بر ادامه ی جهلشان می شود زیرا که برنمی تابند که نمی دانند! اسیبی که این گروه را تهدید می کند ادامه ی جهلی است که منجر به از دست دادن استقلال و به مرور استقلال فکری است و می تواند ابزار بهره کشی دولتها و احزاب قرار گیرند.اما مطمنا
تا زمان نااگاهی، جایگاه کلانی هم نخواهند یافت، مثلا اگر قرار است پستی برای افرادی که خدماتی به دولت و احزاب می رسانند در نظر گرفته شود اینها در جایگاههای دم دستی قرار خواهند گرفت. افراد وابسته را می توان منفورترین دسته ی فعالین دانشجویی در عرف جنبش دانشجویی نامید این گروه فاقد ارزشهای محبوبیت هستند. این گروه برای رسیدن به منافع شخصی اصولا از گروه دوم دسته ی اول به طرق مختلف سواستفاده می کنند هر چند که شاید اینها خود روزی از همان دسته بودند اما به مرور به مردابی تبدیل می شوند که برای بلعیدن دیگران از هر بی اخلاقی سود خواهند جست هر چند که در این گروه هم، اعتقاد به شریعت متفاوت است و متناسب با ان اعتقاد به اخلاق! اما باید در نظر گرفت که اکثر این گروه نسبت به شریعت نگاه ظاهرگرایانه و سطحی اندیش دارند که همین امر خود منجر به نوعی تحجر خواهد شد. نگاه ماکیاولیستی در این گروه فراوان دیده می شود . عده ای تلاش می کنند با گرفتن ژستهای منتقدانه یا همگام با انچه که سالهاست جنبش دانشجویی برایش ارزش شده؛ خود را به فعالینی که دارای ارزشهای حقیقی از جمله حق طلبی آزاده گی و .. است نزدیک نمایند و تنها افرادی می توانند
حقیقت این نقابها را بشناسند که رفتارهای این افراد را در طی سالهای فعالیتشان رصد کرده اند.انها بر اصل سود شخصی تمرکز دارند اگر دولتی حاکم شود که مغایر با اعتقاداتشان عمل کند مهم آن است که چقدر به انها نفع می رساند.وتا چه حد از رانتهای مختلف می تواند منتفع شود بنابراین به راحتی می توان تعارض بین اعتقادشان و مواضعی که می گیرد را دید.و یا افراط در حمایت از فرد ، نهاد یا مجموعه ای که کارنامه یا عملکرد مبهم و سوال برانگیزی دارند!!! این گروه بسیار در ریاورزی متبحرند دقیقا مواردی را تقبیح می کنند که خود به ان عامل هستند اما این کار را برای جذب افکار نااگاه انجام می دهند.مثلا ژست نقدی می گیرند که خود در کارنامه ی عملیشان به کرات از ان فرار کرده اند.این گروه بیشترین اسیب را به تشکلهای خود وارد می سازند. این افراد می تواند از حمایتهای مختلف دولتهای وقت و احزاب و حتی نهادهایی که دولت در انها به هر دلیلی نفوذ دارد بهرمند شود بنابراین در کوتاه مدت صاحب قدرتی محدود می گردد و البته به دلیل خصوصیات ریاکارانه و انتفاع رسانی به دولتهای مختلف می تواند جایگاهی داشته باشد. گروه دوم این دسته که هم از لحاظ خصوصیات مشابه گروه
اولند ،با این تفاوت که می توان تازه کارهها را در این گروه دید که هنوز قدرت ارتباط گیری قوی ندارد و یا شناخته شده نیست بنابراین مجبورند تا مدتی وابسته به گروه اول باشد و البته گروه اول هم انقدر زیرک هست که میدان بزرگی برای ابراز وجود به انها ندهد و همیشه انها را وابسته به خود نگه دارد زیرا که دوام این گروه به اینگونه وابستگی هاست انها نیاز به عده ای فرمانبر دارند که به هر دلیلی به انها وابسته باشد بنابراین از خیلی ارتباطات به صورت مستقیم بی بهره خواهند ماند و اصطلاحا انها را کوچک نگه خواهند داشت و زمانی به انها فرصت جولان بزرگی خواهند داد که خود به اندازه ی لازم بزرگ شده باشد
این دسته چاره ای جز چنگ زدن به بی اخلاقیهای مختلف و انچه که دور از شان انسانیت انسان است،ندارد و حیات و دوام حیات این گروه به میزان وفاداری اینان به گروه اول است و همچنین فنا
استقلال در جنبش دانشجویی مفهوم ارزشی نهادینه شده است زیرا که به یمن این صفت است که می توان ازاده بود و به درستی هر زمان زبان نقد را به کار برد . اما باید توجه داشت که نیت افراد در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی متفاوت است عده ای به دنبال کسب منافع شخصی هستند و تامین اینده و اتیه ای برای خود و در این میان است که ارزشهای نهادینه ی فردی انها رنگ دیگری دارد. در فقه می خوانیم که اعمال به نیتها سنجیده می شود یعنی نیت است که معیار تایید عمل از سوی خداوند یا رد آن می شود، و می توان نیت را از تناقضات رفتاری فهمید.
در جامعه انسانی نیز می توان افرادی را دید که با نیتهای مختلف رنگ و ظاهر رفتاری غیر را به خود می گیرند مثلا فردی که به دنبال قدرت، فعالیت سیاسی انجام می دهد اما تظاهر به خدمت و تعلق به مردم می نماید یا انکه فردی به دنبال انگیزه های مادی خود تظاهر به رفتارهای معنوی می نماید ضمن اینکه اینگونه رفتارها نمونه ی ریااست و ریا نیز جزئی از شرک محسوب می شود و در ادبیات قرآنی رفتار گسترده ی اجتماعی ان کلمه ی منافق گفته می شودکه با کسب اگاهی مختلف می توان از دام این افراد رهید. در پایان سئوالی که باقی می ماند: ایا استقلال فعال سیاسی بر اساس واقعیتهای موجود, آرمان دست نیافتنی است که فقط اسطوره های جنبش دانشجویی خواهند توانست و یا آنکه عدم تلاش به ظاهر ارمانگرایان برای حرکت این واقعیت به سوی ارمان و شفاف کردن مباحث نظری مربوطه و حرکت دادن عقول برای عمل؟؟ نه هر که طرف کج نهاد و تند نشست کلاهداری و ایین سروری داند تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکند که خواجه خود روش بنده پروری داند غلام همت ان رند عافیت سوزم که در گدا صفتی کیمیاگری داند وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند بقد و چهره هر انکس
که شاه خوبان شد جهان بگیرد اگر دادگستری داند زشعر دلکش حافظ کسی بود اگاه که لطف طبع و سخن گفتن دری داند * دبیر فرهنگی سابق دفتر تحکیم وحدت
دیدگاه تان را بنویسید