سرویس سیاسی «فردا»: فضای انتخابات ریاست جمهوری دور یازدهم به تحولات تازهتری رسیده است. تا پیش از این اصولگرایان به عنوان جریان اصلی انتخابات تلقی میشدند و کمتر شانسی را برای سایر جریانهای موجود در مجموعه نظام میتوانستیم متصور باشیم. اما در شرایط کنونی و با ثبت نام جریانی نظیر جریان آقای هاشمی رفسنجانی در انتخابات پیش رو، عملاً فضای انتخابات تغییر کرده است و تکثر در جریان اصولگرایی نیازمند بازنگری و تعدیل است.
تعدد نامزدهای اصولگرا تا پیش از این اگرچه مبتنی بر مفاهیم وحدت نبود، اما در فضای اصولگرایی قابل اغماض بود لکن در شرایط کنونی این تکثر اصولا به صلاح نیست. اگر بنیانهای اصولگرایی را بر محور گفتمان انقلاب اسلامی و ارزشهای مبتنی بر آن ببینیم، خواهیم دید که با تکثر نامزدهای این جریان در برابر رقیب مقابل، احتمال خارج شدن از مسیر گفتمان انقلاب اسلامی وجود دارد. در شرایط کنونی که در مجموعه اصولگرایی نامزدها متعدد هستند، جبهه اصول گرایان تا رسیدن به مرحله نهایی رقابت و شرکت در آخرین مرحله خلق حماسه سیاسی، یک رقابت
درون گروهی را نیز پیش رو دارد چه اینکه مثل روز روشن است که تعدد کاندیدا در این جبهه باعث شکسته شدن آرای اصول گرایان و به نفع رقبا و بخصوص اصلاح طلبان تمام می شود. بنابر این ضروری است که طیف ها و ائتلاف های مختلف اصول گرایان با اتخاذ تصمیمی عاقلانه و منطقی تدبیری بیاندیشند که هسته های متعدد فعال فعلی به صورت متمرکز و حداقل با هماهنگی با یکدیگر فعالیت های خود را دنبال کنند که در این میان اختلاف سلایق جزئی میان این جبهه فراگیر منجر به تفرق و پراکندگی نشود. استراتژی تعمیم ضعفهای دولت به مجموعه اصولگرایان از آنجا که به نظر می رسد اصلاح طلبان و شخص هاشمی تمرکز خود را بر روی ناکارآمدی دولت فعلی و عملکرد ضعیف آن بگذارد، طبیعی است که همه طیف های اصول گرا را سهیم در کارنامه دولت کند و به نوعی ضعف ها و نواقص دولت احمدی نژاد را به پای همه اصول گرایان بنویسد و از این طریق خود را به عنوان منجی معرفی کند. البته که جریان های خارج از قدرت همواره در مواجهات انتخاباتی زبان برنده تری دارند نسبت به مدافعان وضع موجود. آنها با برجسته کردن مشکلات معیشتی و سوء مدیریت ها می توانند مردم آسیب دیده از این وضعیت را با خود همراه
کنند. این در حالی است که عملکردهای دولت های سازندگی و اصلاحات کمترین نزدیکی را به گفتمان رهبر معظم انقلاب و همچنین سیاست گذاری های کلان کشور یعنی پیشرفت مبتنی بر الگوی اسلامی و اقتصاد مقاومتی دارد. شرط موفقیت اصولگرایان؛ نامزد مقبول، کارآمد و با سابقه و برنامه با این وجود به نظر می رسد اصولگرایان کاندیدایی را به عنوان نامزد نهایی جبهه اصول گرایی عازم رقابت کنند که به لحاظ چهره بودن و سابقه مدیریت اجرایی و کارنامه و عملکرد شناخته شده و قوی باشد تا در مصاف با جریان روبرو بتواند با شاخصههای کارآمدی و توان اجرایی به برتری دست یابد. این در حالی است که در مجموعه بزرگ اصول گرایان هستند مدیران و مسئولانی که با وجود مشکلات و بی مهری های فراوان در انجام وظایف خود موفق بوده اند و پا را از انجام وظایف هم فراتر گذاشته و کارنامه ای از خود به جای گذاشته اند که خود الگوی جدیدی از مدیریت است. اصولگرایان باید گزینه ای را به عنوان کاندیدای نهایی خود راهی رقابت کنند که کارنامه و سابقه مدیریتی قوی داشته باشد، چهره شناخته شده باشد، به لحاظ گفتمانی دارای گفتمان مشخص و همراه با جهت گیری های کلان نظام یعنی پیشرفت و اقتصاد
مقاومتی باشد، معتقد به ارزش های انقلاب و مهمتر از همه در بین مردم مقبولیت داشته باشد و فاکتور های مهم برای کسب رای از مردم را داشته باشد. بیشترین جاذبه را داشته باشد و کمترین دافعه. اهمیت انتخاب چنین گزینه ای قطعا کمتر از اهمیت پیروزی در انتخابات نیست چه آن پیروزی وابسته است به این انتخاب. اگر اصولگرایان نتوانند گزینه کارآمد، توانمند و دارای جذابیت های لازم برای رای آوری را راهی انتخابات کنند، بازنده بزرگ انتخابات خواهند بود. بازنده ای که ظرفیت و پتانسیل برنده شدن را به اندازه کافی دارد.
دیدگاه تان را بنویسید