8 سال برای پاسخگویی کافی نیست؟
«شما هر کدامتان هر گوشهای از پرونده تان را بالا بزنیم، دیگر جایی در بین ملت ایران نخواهید داشت.» این بخشی از سخنانی بود که دیروز محمود احمدینژاد رئیسجمهوری ایران پس از آنکه پیش از آن گفته بود: «پیغام دادند که پدرت را در میآوریم»، بر زبان راند. «بگم بگم»؛ ادبیاتی بود که با محمود احمدینژاد در فضای سیاسی کشور به راه افتاد و بقای خود را مدیون ادبیات مبهم و غبارآلود وی است. رئیسجمهور بدون آنکه نامیاز افراد و سازمانها ببرد بارها از پیغامهایی سخن گفته که خواستار سکوت وی شدهاند تا بهزعم وی، نگذارند دولت به مسیر خود ادامه دهد. احمدینژاد اگرچه حتی در تبلیغات ریاستجمهوری انتخاباتسال 1384 هم از مافیای قدرت و زور که نمیگذارند درآمدهای کشور به عدالت میان همه اقشار تقسیم شود سخن میگفت اما مهمترین پروژه «بگم بگم» وی در زمان مناظرههای انتخاباتیسال 1388 اجرا شد که با درآوردن پرونده تحصیلی همسر یک کاندیدا، ادعاهایی درباره وی مطرح کرد که بعد از انتخابات هم کسی آن را جدی نگرفت و نامیاز آن برده نشد. اهمیت «بگم بگم»های آن روزها تا آنجا بود که برخی تحلیلگران ریشه ناآرامیهای پس از انتخابات بینظیرسال 1388 را در همان مناظره مشهور و استفاده احمدینژاد از روشی «غیر معمول» برای مواجهه با رقیب ارزیابی کردند. دومین پروژه «بگم بگم» احمدینژاد... برای مطالعه ادامه این خبر اینجا کلیک کنید.
دیدگاه تان را بنویسید